بخش ۲۳ - در برداشتن حجاب و واصل شدن و یکتا گردیدن فرماید
شود واصل حجابش دور گردد
به معنی صورت منصور گردد
شود واصل نبیند جز یکی او
حقیقت حق شود کل بیشکی او
از اشترنامه این بهتر نمودم
ز هر دو عالم این برتر نمودم
از اشترنامه و این گرد واصل
وز این هر دو بکن مقصود حاصل
از اشترنامه من این برگزیدم
که در عالم از این بهتر ندیدم
چو اشترنامه و این دو کتابست
ولیکن این در آخر بی حجابست
قطار افتاد معنی همچو اشتر
از آن من میفشانم جوهر و دُرّ
چو معنی در حقیقت بیشمارست
از آن شعرم قطار اندر قطارست
چو معنیّ من اینجا فاش آمد
حقیقت نقش هم نقاش آمد
چو معنیّ من اینجا بود توحید
یکی دیدم گذر کردم ز تقلید
چو معنی بود صورت محو گشته
بجز حق جمله از خاطر بهشته
یکی دید و یکی را راستی یافت
همه ذرّات رادر کاستی یافت
حقیقت در یکی دل بینشان شد
صور بشکست تا کل جان جان شد
حقیقت بود را نابود دید او
تمامت در یکی موجود دید او
یقین دانست کین صورت نماند
عیان جز دید منصورت نماند
یقین دانست کاین نقشی نمودست
ز بهر این همه گفت و شنودست
یقین دانست و ز دیدار کل یافت
اگرچه بیشمار او رنج و ذل یافت
عیان را باز دید از پردهٔ خود
که جویان بود او گم کرده خود
طلب حاصل کند اسرار دلدار
اگر او را نباشد عین پندار
طلب حاصل کند اینجا حقیقت
ولیکن در نمودار شریعت
طلب مقصودها حاصل کند او
ز ناگه مرد را واصل کند او
طلب گر مینباشد کس چه داند
نمود واصلان هر خس چه داند
طلب کن آنچه گم کردی چو عطّار
که از ناگه شود جوهر پدیدار
طلب کن جوهر خود از عیانم
مکن بی تو عیان این جهانم
طلب کن یک زمان فارغ تو منشین
که ناگاهی شوی اینجا به تمکین
طلب را چند قسمت یافت حکمت
ز حکمت بازبینی عین قربت
چو طالب را طلب آمد پدیدار
بیابد او بقدر خویش اسرار
بقدر خود بیابی جوهر دوست
که یکسانست پیشت دشمن و دوست
ز دشمن دوستی کمتر طلب کن
همه آهنگ دل سوی ادب کن
ادب را دوست دار و با ادب باش
بقدر خویش دائم در طلب باش
چه گویم مبتلا و بازمانده
چو گنجشک او به چنگ بازمانده
میان چار طبعی در طبیعت
نرفتی در ره پاک شریعت
رهت باید سپرد اینجا به تحقیق
که تا یابی عیان اینجای توفیق
ره تو بس دراز و مرکبت لنگ
بماندستی عجائب اندر این ننگ
درون تنگنای این جهانی
چو بُز اندر کمر اینجا چه مانی
سگت دنبال و ناگاهت بگیرد
در این حالت بگو کت دست گیرد
زهی نادان پرحیلت چوروباه
که افتاده ز ناگاهان در این چاه
تو روباهی عجب پر مکر و تزویر
نداری آگهی ای پر ز تاخیر
ز مکنت ناگهی دردام افتی
حقیقت بیشکی ناکام افتی
فرومانی عجائب اندر این چاه
تراکردم از این اسرار آگاه
در این چاه بلا مانی بصد درد
حذر زین جایگه میبایدت کرد
در این چاه بلا اندیشهٔ کن
سخن را گوش دار از سر تو تا بن
در این زندان همی چون اوفتادی
بدست خویش سر بر باد دادی
سرت بر باد رفت و میتوانی
که اینجا در نمود خویش مانی
شوی ناگاه بر مانند روباه
بمانی همچو او اندر بُن چاه
بخش ۲۲ - در فنای خود و راه یافتن به مقام حق و موصوف شدن فرماید: ز خود بگذر که مائی عین ماییبخش ۲۴ - حکایت روباه و بچاه شدن او: مگر میرفت آن روباه شادان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شود واصل حجابش دور گردد
به معنی صورت منصور گردد
هوش مصنوعی: به محض اینکه ارتباط با او برقرار شود، حجابها از میان برداشته میشود و معنی واقعی و زیبا نمایان میشود.
شود واصل نبیند جز یکی او
حقیقت حق شود کل بیشکی او
هوش مصنوعی: آن که به حقیقت میرسد، جز یک حقیقت را نمیبیند و درک میکند، همان حقیقتی که کل وجود را در بر میگیرد و بدون شک او همان است.
از اشترنامه این بهتر نمودم
ز هر دو عالم این برتر نمودم
هوش مصنوعی: من از اشترنامه بهتر نشان دادم و اعتقاد دارم که این اثر از هر دو جهان ارزشمندتر است.
از اشترنامه و این گرد واصل
وز این هر دو بکن مقصود حاصل
هوش مصنوعی: از نوشتههای اشترنامه و این داستان بگذران و از این دو هم هدف را به دست آور.
از اشترنامه من این برگزیدم
که در عالم از این بهتر ندیدم
هوش مصنوعی: در نوشتههای من، این بخش را انتخاب کردم زیرا در جهان چیزی بهتر از آن نیافتم.
چو اشترنامه و این دو کتابست
ولیکن این در آخر بی حجابست
هوش مصنوعی: این جمله به این مفهوم است که این دو کتاب مانند نامهی شتر به نظر میرسند، اما در نهایت یکی از آنها بدون فیلتر و به طور واضح ارائه شده است.
قطار افتاد معنی همچو اشتر
از آن من میفشانم جوهر و دُرّ
هوش مصنوعی: من همچون شتر بار خود را در مسیر زندگی میافشانم و از خود شیرینیها و ارزشهایم را به نمایش میگذارم.
چو معنی در حقیقت بیشمارست
از آن شعرم قطار اندر قطارست
هوش مصنوعی: معنی و مفهوم در واقعیت بسیار زیاد و متنوع است، به همین دلیل اشعار من به طور مکرر و به صفی بیپایان ادامه دارد.
چو معنیّ من اینجا فاش آمد
حقیقت نقش هم نقاش آمد
هوش مصنوعی: وقتی مفهوم واقعی من در اینجا روشن شد، حقیقت به صورت یک تصویر واضح تجلی پیدا کرد.
چو معنیّ من اینجا بود توحید
یکی دیدم گذر کردم ز تقلید
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت وجودم را در اینجا یافتم، به وحدت رسیدم و از تقلید و پیروی کورکورانه گذر کردم.
چو معنی بود صورت محو گشته
بجز حق جمله از خاطر بهشته
هوش مصنوعی: وقتی معنا وجود دارد، صورت و ظواهر از میان میروند و جز وجود حق هیچ چیز در خاطر باقی نمیماند.
یکی دید و یکی را راستی یافت
همه ذرّات رادر کاستی یافت
هوش مصنوعی: یک نفر به حقیقتی دست یافت و متوجه شد که در هر ذرهای از جهان، نقص و کمبودهایی وجود دارد.
حقیقت در یکی دل بینشان شد
صور بشکست تا کل جان جان شد
هوش مصنوعی: حقیقت در یک دل به وجود آمد و ظاهرها شکسته شد تا همه وجود به جوهر اصلی پیوست.
حقیقت بود را نابود دید او
تمامت در یکی موجود دید او
هوش مصنوعی: او حقیقت را نابود شده میبیند و همه چیز را در وجودی واحد میبیند.
یقین دانست کین صورت نماند
عیان جز دید منصورت نماند
هوش مصنوعی: مطمئن شد که این تصویر باقی نخواهد ماند، تنها دیدار معشوق است که باقی میماند.
یقین دانست کاین نقشی نمودست
ز بهر این همه گفت و شنودست
هوش مصنوعی: بدان که این تصویر و نقش که میبینی، به خاطر تمام این صحبتها و گفتوگوها ایجاد شده است.
یقین دانست و ز دیدار کل یافت
اگرچه بیشمار او رنج و ذل یافت
هوش مصنوعی: او به یقین رسید و از دیدار حقایق کل، فهم و آگاهی پیدا کرد، هرچند در این راه رنجها و ذلتهای زیادی را تجربه کرد.
عیان را باز دید از پردهٔ خود
که جویان بود او گم کرده خود
هوش مصنوعی: او در نهایت متوجه شد که حقیقت خود را که در پس پرده پنهان بود، مشاهده کند؛ زیرا او به دنبال چیزی بود که در واقع خود را گم کرده بود.
طلب حاصل کند اسرار دلدار
اگر او را نباشد عین پندار
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به معانی و اسرار دل محبوبش دست یابد، باید بداند که در صورت نبودن خود محبوب، این امر ممکن نخواهد بود.
طلب حاصل کند اینجا حقیقت
ولیکن در نمودار شریعت
هوش مصنوعی: در این دنیا، حقیقت را باید جستجو کرد، اما آنچه ظاهر میشود و نمایان است، قوانین و اصول دین است.
طلب مقصودها حاصل کند او
ز ناگه مرد را واصل کند او
هوش مصنوعی: آدمی که به دنبال اهدافش است، ناگهان به خواستههایش دست مییابد و به سرمنزل مقصود میرسد.
طلب گر مینباشد کس چه داند
نمود واصلان هر خس چه داند
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال طلب و خواستهای باشد، دیگران چگونه میتوانند حقیقت افرادی را که به آن هدف رسیدهاند، بشناسند و درک کنند؟
طلب کن آنچه گم کردی چو عطّار
که از ناگه شود جوهر پدیدار
هوش مصنوعی: هرگاه چیزی را گم کردی، مانند عطّار (عطار) که به طور ناگهانی توانسته است جوهر و حقیقت را کشف کند، به جستجوی آن بپرداز.
طلب کن جوهر خود از عیانم
مکن بی تو عیان این جهانم
هوش مصنوعی: از من بواسطهٔ خودت چیزی بخواه، نگذار که بدون تو همیشه برای دیگران آشکار باشم؛ زیرا من بدون تو در این دنیا برای دیگران نمایان هستم.
طلب کن یک زمان فارغ تو منشین
که ناگاهی شوی اینجا به تمکین
هوش مصنوعی: یک زمانی را برای خودت بخواه و بیخیال باش، زیرا ممکن است ناگهان در اینجا با پذیرش و رضایت روبهرو شوی.
طلب را چند قسمت یافت حکمت
ز حکمت بازبینی عین قربت
هوش مصنوعی: در طلب و جستجوی حقیقت، حکمت از حکمت دیگری جدا شده است و به همین خاطر درک نزدیکی به حقیقت شکل میگیرد.
چو طالب را طلب آمد پدیدار
بیابد او بقدر خویش اسرار
هوش مصنوعی: زمانی که کسی خواهان چیزی شود، آن خواسته برای او نمایان میشود و او به اندازهی فهم و تواناییاش به اسرار آن دست پیدا میکند.
بقدر خود بیابی جوهر دوست
که یکسانست پیشت دشمن و دوست
هوش مصنوعی: به اندازهای که ارزش و عمق خود را بشناسی و پرورش دهی، میتوانی دوست واقعی را بیابی، زیرا در حقیقت رابطه افراد به اندازهی دیدگاه خودشان به آنها بستگی دارد و در این بین، دشمنی و دوستی ممکن است در یک سطح باشند.
ز دشمن دوستی کمتر طلب کن
همه آهنگ دل سوی ادب کن
هوش مصنوعی: از دشمن باید انتظار دوستی کمتری داشته باشی، بنابراین همه تمرکز خود را بر روی ادب و احترام قرار بده.
ادب را دوست دار و با ادب باش
بقدر خویش دائم در طلب باش
هوش مصنوعی: به ادب علاقهمند باش و خودت نیز با ادب رفتار کن. همیشه به اندازه نیازت جستجوگر و کنجکاو باش.
چه گویم مبتلا و بازمانده
چو گنجشک او به چنگ بازمانده
هوش مصنوعی: چه بگویم از حال خودم، در حالتی که مانند گنجشکی در دام افتادهام و تنها ماندهام.
میان چار طبعی در طبیعت
نرفتی در ره پاک شریعت
هوش مصنوعی: در چهار نوع رفتار و ویژگی انسانی، اگر نتوانی خالصانه و درست در مسیر شریعت حرکت کنی، به درستی به هدف نمیرسی.
رهت باید سپرد اینجا به تحقیق
که تا یابی عیان اینجای توفیق
هوش مصنوعی: برای رسیدن به موفقیت، باید راهت را با دقت و تحقیق دنبال کنی تا به حقیقت و موفقیت واقعی دست یابی.
ره تو بس دراز و مرکبت لنگ
بماندستی عجائب اندر این ننگ
هوش مصنوعی: این مسیر که تو در آن هستی بسیار طولانی است و اسبت به خاطر نقصی که دارد، نمیتواند به حرکت ادامه دهد. در اینجا چیزهای شگفتانگیزی وجود دارد که به خاطر این نقص، باید با خجالت روبرو شوی.
درون تنگنای این جهانی
چو بُز اندر کمر اینجا چه مانی
هوش مصنوعی: در این دنیا که برای ما محدودیتها و تنگناهایی وجود دارد، مانند گوسفند یا بز که در جایی محبوس و محدود است، ما هم به تنگناها و مشکلاتی دچار میشویم. این وضعیتی است که نمیتوانیم به سادگی از آن رهایی یابیم.
سگت دنبال و ناگاهت بگیرد
در این حالت بگو کت دست گیرد
هوش مصنوعی: اگر سگی به دنبالت بیفتد و ناگهان به تو حمله کند، در آن لحظه بگو که کت را بپوشد.
زهی نادان پرحیلت چوروباه
که افتاده ز ناگاهان در این چاه
هوش مصنوعی: چه نادان و حیلهگر است کسی که ناگهان در این چاه افتاده و به وضع خود نمیداند.
تو روباهی عجب پر مکر و تزویر
نداری آگهی ای پر ز تاخیر
هوش مصنوعی: تو حیوانی هشیار و فریبکار هستی که دقت و آگاهی در رفتارهایت ندارید و همیشه در کارهایت به تأخیر میافتی.
ز مکنت ناگهی دردام افتی
حقیقت بیشکی ناکام افتی
هوش مصنوعی: ناگهان از ثروت و دارایی به تله میافتی و در واقع، حقیقتاً با ناکامی مواجه میشوی.
فرومانی عجائب اندر این چاه
تراکردم از این اسرار آگاه
هوش مصنوعی: در این چاه، شگفتیهای زیادی را به وجود آوردهام و از این رازها مطلع هستم.
در این چاه بلا مانی بصد درد
حذر زین جایگه میبایدت کرد
هوش مصنوعی: در این چاه مشکلات و دردها ماندن خوب نیست، باید از این مکان دوری کنی و از آن به احتیاط پرهیز کنی.
در این چاه بلا اندیشهٔ کن
سخن را گوش دار از سر تو تا بن
هوش مصنوعی: در این مصیبت عمیق، به فکر چاره باش و به سخنان خود توجه کن تا بگذاری دیگران هم از سر کار و زندگی تو باخبر شوند.
در این زندان همی چون اوفتادی
بدست خویش سر بر باد دادی
هوش مصنوعی: در این زندان، وقتی به دست خودت افتادهای، سرنوشتت را از دست دادهای.
سرت بر باد رفت و میتوانی
که اینجا در نمود خویش مانی
هوش مصنوعی: سرت در خطر است، اما میتوانی در اینجا و در ظاهر خود باقی بمانی.
شوی ناگاه بر مانند روباه
بمانی همچو او اندر بُن چاه
هوش مصنوعی: ناگهان مانند یک روباه در وضعیتی قرار میگیری که باید به سرعت و با احتیاط عمل کنی، مثل زمانی که یک روباه در ته چاه به دام افتاده است.