گنجور

بخش ۲۲ - در فنای خود و راه یافتن به مقام حق و موصوف شدن فرماید

ز خود بگذر که مائی عین مایی
که از دیدار خود ما مینمائی
زخود بگذر جهان جان نظر کن
از این گفتار کل خود را خبر کن
زخود بگذر تمامی باش قائم
که خواهی بود با ما هم تو دائم
زخود بگذر تو بود ما طلب دار
عیان ما در این شبها نگهدار
ز خود یکبارِگی بگذر که رستی
اگر کل دیدهٔ عهد الستی
زخود بگذر نمود جان جانان
طلب کن اندر اینجاهمچو مردان
زخود بگذر نه با خودباش مهجور
اناالحق گوی شو مانند منصور
اگر سر میبری اینجا بزاری
حقیقت جملگی اعیان تو داری
اگر سر میبری غلطان تو چون گوی
اناالحق در نهاد جان و دل گوی
اگر سر میبری باشی تو بر حق
بزن مانند او اینجا اناالحق
اناالحق گوی جز از حق مبین حق
یقین گفتم ترا این راز مطلق
چو مردان زن اناالحق تو همیشه
مترس از روبهان ای شیر بیشه
چو مردان زن اناالحق گو الهی
سزد گر چون زنان عذری بخواهی
چو مردان زن اناالحق جان رها کن
نمود ابتدا با انتها کن
چو مردان زن اناالحق سر بیفکن
نمود خویشتن کلی تو بشکن
چو مردان زن اناالحق گرد کافر
چو این معنی ز تو گشتست ظاهر
چو مردان زن اناالحق تو میندیش
که در حق مینگنجد کفر با کیش
چو مردان زن اناالحق اندرین دار
که از بهر چنین گشتی نمودار
چو مردان زن اناالحق جای داری
بکن گر مرد عشقی پایداری
چو مردان زن اناالحق جاودانه
که تیر عشق را باشی نشانه
چو مردان زن اناالحق دائما تو
که گردی ابتدا و انتها تو
اناالحق آنکه از جان زد فنا شد
حقیقت ابتدا و انتها شد
اناالحق آنکه زد کلّی حق آمد
ز باطل بود کاین جا بر حق آمد
اناالحق آنکه زد حق دید و حق گفت
عیان بردار حق بشنید و حق گفت
اناالحق آنکه زد حق دید در خویش
نمود جسم و جان برداشت از پیش
اناالحق آنکه زد حق دیده بود او
ابا حق گفت وز حق بشنیده بود او
اناالحق آنکه زد از خویش بگذشت
طریقت در سلوک دوست بنوشت
اناالحق آنکه گفت از دید دیدار
حقیقت خویشتن شد بر سر دار
اناالحق آنکه گفت اینجا یقین گفت
رموز اوّلین و آخرین گفت
اناالحق گفت و بنمود آشکاره
خودش خود کرد اینجا پاره پاره
اناالحق گفت و دم را از یکی زد
حقیقت حق بد و حق بیشکی زد
اناالحق گفت و بگذشت از زمانه
بماندش نام اینجا جاودانه
اناالحق گفت و در یکی قدم زد
از آن حق گفت و هم در خویش دم زد
اناالحق گفت و بود بود شد او
درون جزو و کل معبود شد او
اناالحق گفت و حق در حق عیان شد
حقیقت برتر از هر دو جهان شد
اناالحق گفت وذات کل شد اینجا
ز بود خویش پنهان کرد و پیدا
اناالحق گفت و حق دیدار بنمود
حقیقت حق او در دار بنمود
حقیقت چیست اینجا سر بریدن
وصال دوست اینجا باز دیدن
حقیقت چیست پیش دوست مردن
چو مردان جهان این ره سپردن
حقیقت چیست نابودن به دنیا
خبر دریافتن ز اسرار معنا
حقیقت چیست جانان دیدن اینجا
توئی بگذاشتن آنگاه یکتا
حقیقت چیست جز یکتا شدن زود
چو دُر در بحر یکتائی شدن زود
حقیقت چیست چون عطّار بودن
همیشه واقف اسرار بودن
اناالحق آنکه گفتست سر بریدست
کنون این داستان گفت وشنیدست
اناالحق آنکه گفت ای دوست حق شد
که کلّی در نمود دوست حق بد
حقیقت چیست از جان بگذر ای دوست
چو دیدی این زمان عطّار کل اوست
ره جان گیر و جمله عین او بین
ز بدها در گذر جمله نکو بین
مرا جانان ابی نام ونشان کرد
جواهر ذاتم او اینجا بیان کرد
هنوزم این بیان ماندست بسیار
ولیکن تا بیابم من خریدار
بیان من بجان باید خریدند
سخنهایم زجان باید شنیدن
بیان من هم از دیدار یارست
یکی معنی است گرچه بیشمارست
عیان من حقیقت روی بنمود
مرا از دید خود زین جای بربود
بیانم گوئیا آب حیاتست
که هر یک جوهری از نور ذاتست
بیان من به جز من کس نداند
هر آن کو خواند این حیران بماند
هر آنکو خواند این واصل بباشد
همه مقصود او حاصل بباشد
هر آنکو خواند این از واصلانست
حقیقت برتر از هر دوجهانست
هر آنکو خواند این یابد یقین باز
ببیند اولین در آخرین باز
هر آنکو این بخواند یار گردد
دل وجانش همه دلدار گردد
هر آنکو این بخواند شاه باشد
ز بود جزو و کل آگاه باشد
هر آنکو این بخواند گردد آگاه
زند دم دائما در قل هواللّه

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خود بگذر که مائی عین مایی
که از دیدار خود ما مینمائی
هوش مصنوعی: از خود بخواه که از خود گذشتگی کند، زیرا ما خود همان عشق و حقیقت هستیم که از آینۀ وجود خود، ما را می‌نمایانیم.
زخود بگذر جهان جان نظر کن
از این گفتار کل خود را خبر کن
هوش مصنوعی: از خودت بگذر و به دنیا و روح‌ات توجه کن، از این گفتار به شناخت کامل خود برس.
زخود بگذر تمامی باش قائم
که خواهی بود با ما هم تو دائم
هوش مصنوعی: از خودت بگذر و تمام وجودت را وقف کن؛ اگر می‌خواهی همیشه با ما بمانی و در کنار ما باشی.
زخود بگذر تو بود ما طلب دار
عیان ما در این شبها نگهدار
هوش مصنوعی: از خودت گذشت کن و به ما توجه کن، ما در این شب‌ها به وضوح نیازمند نگهداری هستیم.
ز خود یکبارِگی بگذر که رستی
اگر کل دیدهٔ عهد الستی
هوش مصنوعی: برای اینکه به حقیقت واقعی برسی، باید یکبار از خودخواهی و دغدغه‌های شخصی عبور کنی؛ چون تنها در این صورت است که می‌توانی به بینش عمیق‌تری دست یابی و از دنیا و محدودیت‌هایش رها شوی.
زخود بگذر نمود جان جانان
طلب کن اندر اینجاهمچو مردان
هوش مصنوعی: از خودت گذشت کن و به دنبال جانان بگرد، حتی در اینجا، مانند مردان واقعی.
زخود بگذر نه با خودباش مهجور
اناالحق گوی شو مانند منصور
هوش مصنوعی: از خودت بگذر و به دنیای درونت وابسته نباش. به راستی که حقیقت وجود دارد، بنابراین در زندگی باید همچون منصور باشی و حقایق را با صدای بلند بیان کنی.
اگر سر میبری اینجا بزاری
حقیقت جملگی اعیان تو داری
هوش مصنوعی: اگر با خودت حقیقت را در وجودت داشته باشی، هیچ چیز نمی‌تواند تو را از راه خودت دور کند، حتی اگر در ظاهر کارهای دشواری انجام دهی.
اگر سر میبری غلطان تو چون گوی
اناالحق در نهاد جان و دل گوی
هوش مصنوعی: اگر تو در حال سر بریدن هستی، مانند گوی‌هایی که به دور خود می‌چرخند، در درون جان و دل، حقیقت را فریاد بزن.
اگر سر میبری باشی تو بر حق
بزن مانند او اینجا اناالحق
هوش مصنوعی: اگر در مقام حق هستی، مانند او عمل کن و جسورانه حق خود را بیان کن.
اناالحق گوی جز از حق مبین حق
یقین گفتم ترا این راز مطلق
هوش مصنوعی: من به حقیقت گفتم که جز از حقیقت چیزی نمی‌گویم. یقیناً به تو این راز روشن را افشا کردم.
چو مردان زن اناالحق تو همیشه
مترس از روبهان ای شیر بیشه
هوش مصنوعی: اگر مانند مردان با صداقت و حقیقت زندگی کنی، هرگز از حیله‌گران و دروغ‌گویان نترس، ای شیر جنگل.
چو مردان زن اناالحق گو الهی
سزد گر چون زنان عذری بخواهی
هوش مصنوعی: وقتی مردان به حقانیت خداوند اعتراف می‌کنند، سزاوار است که اگر به مانند زنان عذر و توجیهی بخواهند.
چو مردان زن اناالحق جان رها کن
نمود ابتدا با انتها کن
هوش مصنوعی: مثل مردان، به حقیقت بپیوند و خود را از قید و بندها آزاد کن. آغاز و پایان را یکی کن و به عمق وجودت توجه کن.
چو مردان زن اناالحق سر بیفکن
نمود خویشتن کلی تو بشکن
هوش مصنوعی: وقتی مردان حقیقت را درک کردند، باید تمام خود را رها کنند و به تمام‌یت وجودشان توجه کنند.
چو مردان زن اناالحق گرد کافر
چو این معنی ز تو گشتست ظاهر
هوش مصنوعی: وقتی مردان با استقامت و یقین به حقیقت بپردازند، آن کس که این معنا را درک نکرده و به آن ایمان ندارد، همچون کافران خواهد بود.
چو مردان زن اناالحق تو میندیش
که در حق مینگنجد کفر با کیش
هوش مصنوعی: اگر مردان حق را بشناسند، به این فکر نکن که در حقیقت نمی‌توان کفر و ایمان را با هم سازگار کرد.
چو مردان زن اناالحق اندرین دار
که از بهر چنین گشتی نمودار
هوش مصنوعی: چون مردان، در این خانه، حقیقت را ببین که به خاطر چنین حالتی، نمایان شده است.
چو مردان زن اناالحق جای داری
بکن گر مرد عشقی پایداری
هوش مصنوعی: اگر مانند مردان، در برابر حق بایستید و با عزم و اراده عمل کنید، هرگاه عاشق حقیقی باشید، باید پایدار و استوار باشید.
چو مردان زن اناالحق جاودانه
که تیر عشق را باشی نشانه
هوش مصنوعی: همان‌طور که مردان بزرگ و استوار هستند، حقیقت جاودانه‌ای وجود دارد؛ کسی که عشق را هدف تیر خود قرار دهد، همواره در مسیر آن حقیقت می‌باشد.
چو مردان زن اناالحق دائما تو
که گردی ابتدا و انتها تو
هوش مصنوعی: همان‌طور که مردان می‌گویند: "من تنها حقیقت هستم"، تو که همیشه در آغاز و انتهای همه چیز قرار داری.
اناالحق آنکه از جان زد فنا شد
حقیقت ابتدا و انتها شد
هوش مصنوعی: واقعیت این است که هر کس از خود بگذرد، به حقیقت وجود می‌رسد و این حقیقت می‌تواند نقطه آغاز و پایان همه چیز باشد.
اناالحق آنکه زد کلّی حق آمد
ز باطل بود کاین جا بر حق آمد
هوش مصنوعی: آنکه در کلامش حقیقت محض را بیان می‌کند، به طور کامل از حق دم می‌زند و از باطل دور است، زیرا در این مکان تنها حق ظهور یافته است.
اناالحق آنکه زد حق دید و حق گفت
عیان بردار حق بشنید و حق گفت
هوش مصنوعی: کسی که حقیقت را یافت و به طور واضح بیان کرد، در حقیقت آن را شنید و به درستی سخن گفت.
اناالحق آنکه زد حق دید در خویش
نمود جسم و جان برداشت از پیش
هوش مصنوعی: او که حقیقت را در درون خود مشاهده کرد، خود را از جسم و جان جدا ساخت و به درک عمیق‌تری از وجود رسید.
اناالحق آنکه زد حق دیده بود او
ابا حق گفت وز حق بشنیده بود او
هوش مصنوعی: کسی که حقیقت را دیده و فهمیده است، با صداقت و از روی شناخت، از حق سخن می‌گوید و به آن ایمان دارد.
اناالحق آنکه زد از خویش بگذشت
طریقت در سلوک دوست بنوشت
هوش مصنوعی: آنکه به حقیقت وجود خود را پشت سر گذاشت و در مسیر عشق و دوستی قدم گذاشت، راه و روش زندگی‌اش را به صورت نوشتاری تعیین کرد.
اناالحق آنکه گفت از دید دیدار
حقیقت خویشتن شد بر سر دار
هوش مصنوعی: آن کسی که به درستی حقیقت وجود خودش را دید، به مرحله‌ای رسید که برای آن حقیقت، همه چیز را فدای جانش کرد.
اناالحق آنکه گفت اینجا یقین گفت
رموز اوّلین و آخرین گفت
هوش مصنوعی: کسی که در اینجا از یقین صحبت کرد، در واقع به حق و حقیقت اشاره کرده و به اصول اولیه و نهایی آگاهی یافته است.
اناالحق گفت و بنمود آشکاره
خودش خود کرد اینجا پاره پاره
هوش مصنوعی: حضرت حق سخن از حقیقت گفت و حقیقت خود را به وضوح نشان داد، او در این مکان اشارتی کرد و خود را به صورت‌های مختلف نمایان ساخت.
اناالحق گفت و دم را از یکی زد
حقیقت حق بد و حق بیشکی زد
هوش مصنوعی: گفتن "انا الحق" به معنای شناخت واقعی از وجود و حقیقت است، و در اینجا به شخصیتی اشاره دارد که با بیان صریح و شجاعانه‌ای از حقیقت صحبت کرده و زبانی تند و نافذ دارد. این فرد به گونه‌ای صحبت می‌کند که صدایش به شدت تاثیرگذار و ناگسستنی است.
اناالحق گفت و بگذشت از زمانه
بماندش نام اینجا جاودانه
هوش مصنوعی: او گفت من حقیقت هستم و از این دنیا گذشت، اما نامش در اینجا برای همیشه باقی ماند.
اناالحق گفت و در یکی قدم زد
از آن حق گفت و هم در خویش دم زد
هوش مصنوعی: او گفت که من حقیقت هستم و در یک قدم، هم از حقیقت سخن گفت و هم در وجود خودش دم زد.
اناالحق گفت و بود بود شد او
درون جزو و کل معبود شد او
هوش مصنوعی: او گفت من حقیقت هستم و در این حال به درون جز و کل تبدیل شد و معبود قرار گرفت.
اناالحق گفت و حق در حق عیان شد
حقیقت برتر از هر دو جهان شد
هوش مصنوعی: حق با صدا بلند اعلام شد، و حقیقت خود را به وضوح نمایان ساخت. این حقیقت فراتر از هر دو جهان است.
اناالحق گفت وذات کل شد اینجا
ز بود خویش پنهان کرد و پیدا
هوش مصنوعی: در اینجا، گویا کسی حقیقت خود را بیان کرده و در عین حال، از حقیقت وجود خود نیز دوری جسته است. او با گفتن این معنا که حقیقت وجودی او یکی با همه چیز است، نشان می‌دهد که باوجود این پیوند عمیق، خود را از دیدگان پنهان کرده و در عین حال، آشکار است.
اناالحق گفت و حق دیدار بنمود
حقیقت حق او در دار بنمود
هوش مصنوعی: او گفت: من حقیقت هستم و حق را آشکار کرد. حقیقت او در این دنیا نیز نمایان شد.
حقیقت چیست اینجا سر بریدن
وصال دوست اینجا باز دیدن
هوش مصنوعی: حقیقت چیست؟ اینجا گسستن پیوند با معشوق است و دوباره ملاقات کردن.
حقیقت چیست پیش دوست مردن
چو مردان جهان این ره سپردن
هوش مصنوعی: حقیقت این است که در نزد دوست، مردن مانند مردان واقعی، راهی است که باید پیمود.
حقیقت چیست نابودن به دنیا
خبر دریافتن ز اسرار معنا
هوش مصنوعی: حقیقت آن است که در دنیا نمی‌توان باخبر شدن از اسرار و معانی عمیق، به صورت کامل و واقعی به وجود نخواهد آمد.
حقیقت چیست جانان دیدن اینجا
توئی بگذاشتن آنگاه یکتا
هوش مصنوعی: حقیقت این است که ای دوست، تو در اینجا حضور داری و باید درک کنی که همه‌چیز در تو خلاصه می‌شود.
حقیقت چیست جز یکتا شدن زود
چو دُر در بحر یکتائی شدن زود
هوش مصنوعی: حقیقت چیست جز این که به سرعت به وحدت و یکپارچگی برسیم، مانند دُری که در دریا به یکتایی می‌رسد.
حقیقت چیست چون عطّار بودن
همیشه واقف اسرار بودن
هوش مصنوعی: حقیقت چیست؟ مانند عطّار که همیشه از رازها باخبر است.
اناالحق آنکه گفتست سر بریدست
کنون این داستان گفت وشنیدست
هوش مصنوعی: آن کسی که ادعای حق کرده و خود را حق می‌داند، اکنون این داستان را بیان کرده و دیگران آن را شنیده‌اند.
اناالحق آنکه گفت ای دوست حق شد
که کلّی در نمود دوست حق بد
هوش مصنوعی: حق این است که دوستی، حقیقتی است که در وجود و اعمال ما نمایان می‌شود. به عبارت دیگر، هنگامی که در محبت و دوستی با دیگران راستین و صداقت داشته باشیم، حقیقت وجود ما در این روابط نمایان می‌شود.
حقیقت چیست از جان بگذر ای دوست
چو دیدی این زمان عطّار کل اوست
هوش مصنوعی: دوست عزیز، وقتی با حقیقت مواجه شدی، باید از خودخواهی و نظرات شخصی خود عبور کنی؛ چرا که در این لحظه، تمام وجود عطّار همان حقیقت است.
ره جان گیر و جمله عین او بین
ز بدها در گذر جمله نکو بین
هوش مصنوعی: راهی را انتخاب کن که به جانت نزدیکتر باشد و همه چیز را از دید او ببین. از بدی‌ها عبور کن و فقط خوبی‌ها را ببین.
مرا جانان ابی نام ونشان کرد
جواهر ذاتم او اینجا بیان کرد
هوش مصنوعی: عشق من، با وجود بی‌نام و نشانی‌اش، حقیقت وجود مرا به زیبایی و روشنی معرفی کرد و جوهر واقعیتم را در اینجا آشکار ساخت.
هنوزم این بیان ماندست بسیار
ولیکن تا بیابم من خریدار
هوش مصنوعی: هنوز هم این حرف‌ها زیاد گفته می‌شود، اما تا زمانی که من خریدار مناسب را پیدا نکنم، نمی‌توانم از آن‌ها استفاده کنم.
بیان من بجان باید خریدند
سخنهایم زجان باید شنیدن
هوش مصنوعی: سخنان من ارزش شنیدن دارند و باید برای فهمیدن آنها، به عمق جان خود توجه کنید.
بیان من هم از دیدار یارست
یکی معنی است گرچه بیشمارست
هوش مصنوعی: من فقط از ملاقات معشوق سخن می‌گویم، زیرا هر چه بگویم در نهایت به یک معنا برمی‌گردد، هرچند که ظاهرش بسیار پیچیده و زیاد است.
عیان من حقیقت روی بنمود
مرا از دید خود زین جای بربود
هوش مصنوعی: چهره‌ی حقیقت بر من آشکار شد و به دلیل این بروز، از نگاه من این جا را ترک کرد.
بیانم گوئیا آب حیاتست
که هر یک جوهری از نور ذاتست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد صحبت از بیانی است که مانند آب حیات، زندگی‌بخش و زنده‌کننده است و هر کلمه‌ای از آن به نوعی از نور و روشنایی وجود منبعی الهی و درونی حکایت می‌کند.
بیان من به جز من کس نداند
هر آن کو خواند این حیران بماند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز من نمی‌تواند حقیقت کلام مرا درک کند، و هر کسی که این را بخواند، در حیرت می‌ماند.
هر آنکو خواند این واصل بباشد
همه مقصود او حاصل بباشد
هوش مصنوعی: هر کسی که این نوشته را بخواند، به نتیجه و مقصد خود خواهد رسید.
هر آنکو خواند این از واصلانست
حقیقت برتر از هر دوجهانست
هوش مصنوعی: هر کسی که این را بخواند از افراد آگاه و متصل به حقیقت است و این واقعیت از هر چیزی در دنیا بالاتر و والاتر است.
هر آنکو خواند این یابد یقین باز
ببیند اولین در آخرین باز
هوش مصنوعی: هر کسی که این را بشنود، به یقین می‌رسد که در انتها دوباره اولین را خواهد دید.
هر آنکو این بخواند یار گردد
دل وجانش همه دلدار گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که این را بخواند، محبوب و دوستش خواهد شد و دل و جانش پر از عشق و محبت می‌شود.
هر آنکو این بخواند شاه باشد
ز بود جزو و کل آگاه باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که این را بخواند، مانند یک پادشاه است و به حقیقت و ماهیت کلی و جزئی آگاه است.
هر آنکو این بخواند گردد آگاه
زند دم دائما در قل هواللّه
هوش مصنوعی: هر کسی که این را بخواند آگاه می‌شود و همیشه در یاد خداوند است.

حاشیه ها

1399/06/28 03:08
شی شی

سلام از اخر بیت نهم بیان شده یان غلط املایی داره . البته مفهموم معلومه ممنون