گنجور

بخش ۲۱ - حکایت

شبی حلّاج را دیدند در خواب
بریده سر بکف مانند جلّاب
بدو گفتند چونی سر بریده
بگو تا چیست این جام گزیده
چنین گفت او که سلطان نکونام
به دست سر بریده میدهد جام
کسی این جام معنی میکند نوش
که کردست او سر خود را فراموش
کسی را جام معنی پایدارست
که اندر سر بریدن پایدارست
کسی این جام معنی نوش دارد
که او گفتار جانان گوش دارد
کسی این جام معنی در کشیدست
که چون عطّار خود را سر بریدست
کسی این جام معنی خورد اینجا
که بگذشت از خواب و خورد اینجا
کسی این جام معنی میخورد او
که جز جانان حقیقت ننگرد او
کسی این جام معنی خورد از دور
که او شد کُل فنا مانند منصور
کسی این جام معنی همچو او خَورد
که باشد همچو مردان صاحب درد
کسی این جام معنی میکند نوش
که آنکس در فنا باشد جهان کوش
اگر این جام معنی میخوری تو
یقین کز هر دوعالم برتری تو
اگر این جام معنی نوش خواهی
بگردن جان دهی در دید شاهی
اگر این جام خواهی کرد تو نوش
ببر سر همچو منصور و تو مخروش
ببر سر تا شوی اینجای سردار
اناالحق زن چو او اندر سرِ دار
طمع چون برگرفتی یار گردی
درون جزو و کل بیدار گردی
چو سر این جا بریدی حق تو باشی
حقیقت در خدا مطلق تو باشی
چو سر این جا بریدی بیشکی تو
عیان بینی یکی اندر یکی تو
چو سر این جا بریدی راز بینی
نمودحق حقیقت بازبینی
چو سر این جا بریدی همچو عطّار
ز دریا جوهرافشانی به یک بار
چو سر این جا بریدی صورت دوست
بدانی و ببینی این همه اوست
چو سر این جا بریدی در شریعت
درست آید ترا عین حقیقت
چو سر این جا بریدی حق ببینی
تو تا عین ابد با او نشینی
چو سر این جا بریدی انبیاوار
تو باشی نقطه پرگار اسرار
حقیقت حق شوی در راه معبود
مرا اینست دائم عین مقصود
حقیقت حق شوی زین حسن فانی
عیان جزو و کل یکسر بدانی
حقیقت حق شوی در جوهر خویش
نمود جملگی برخیزد از پیش
حقیقت حق شوی از بود اللّه
تو باشی در صفات قل هواللّه
حقیقت حق شوی و جان جانان
زبانها را تو باشی جمله گویان
حقیقت حق شوی ای مرد دیندار
ببینی خویشتن را دید دلدار
حقیقت حق شوی و تن نماند
بجز حق هیچ ما و من نماند
حقیقت حق شود اندر صفاتت
کسی دیگر کجا داند ز ذاتت
حقیقت حق شوی و جان تو باشی
حکیم و عالم دیّان تو باشی
حقیقت حق شوی مانند منصور
همه عالم ترا گردد پر از نور
حقیقت حق شوی در لا الهی
چو حاکم باشد و جمله تو شاهی
حقیقت حق شوی در عالم جان
همه جان خود شوی و نیز جانان
حقیقت حق شوی اندر جهان تو
ببردی گوی اللّهی عیان تو
حقیقت حق شوی بی دیدن خَود
نماند پیش تو چه نیک و چه بد
حقیقت حق شوی بازی مکن تو
ز جانان بشنو اکنون این سخن تو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شبی حلّاج را دیدند در خواب
بریده سر بکف مانند جلّاب
هوش مصنوعی: شبی یکی را در خواب دیدند که سرش بریده است و همچون کسی با روح و ورزیده به کار خود مشغول است.
بدو گفتند چونی سر بریده
بگو تا چیست این جام گزیده
هوش مصنوعی: به او گفتند حالتو بگو، ای سر بریده! بگو که این جام خاص چه معنایی دارد؟
چنین گفت او که سلطان نکونام
به دست سر بریده میدهد جام
هوش مصنوعی: او گفت که پادشاه بزرگ و محترم، به دستانی که از کشتن سر بریده‌ای صاف و بی‌نقص گردیده، جامی را می‌دهد.
کسی این جام معنی میکند نوش
که کردست او سر خود را فراموش
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند از نوشیدن این جام معنای واقعی آن را درک کند که خود را فراموش کرده باشد و از مسائل روزمره و درگیری‌های ذهنی آزاد گردد.
کسی را جام معنی پایدارست
که اندر سر بریدن پایدارست
هوش مصنوعی: تنها کسی که می‌تواند به عمق واقعیات و معانی دست یابد، توانایی مقابله با مشکلات و چالش‌ها را دارد.
کسی این جام معنی نوش دارد
که او گفتار جانان گوش دارد
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند از معنی این جام لذت ببرد که صحبت‌های محبوبش را با دقت و توجه بشنود.
کسی این جام معنی در کشیدست
که چون عطّار خود را سر بریدست
هوش مصنوعی: کسی که واقعاً معنای این زندگی را درک کرده، همانند عطّار است که برای رسیدن به حقیقت، همه چیز را فدای عشق کرده است.
کسی این جام معنی خورد اینجا
که بگذشت از خواب و خورد اینجا
هوش مصنوعی: کسی که این جام پر از معنی را نوشیده، در اینجا بیدار شده و از خواب غفلت عبور کرده است.
کسی این جام معنی میخورد او
که جز جانان حقیقت ننگرد او
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند از این جام معنی بنوشد که غیر از معشوق، به حقیقت دیگری نظر نکند.
کسی این جام معنی خورد از دور
که او شد کُل فنا مانند منصور
هوش مصنوعی: کسی که از دور به عمق معانی این جام نگریسته و آن را درک کرده، مانند منصور به مرحله‌ای از فنا و از خودگذشتگی رسیده است.
کسی این جام معنی همچو او خَورد
که باشد همچو مردان صاحب درد
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند این جام پر از معنا را بنوشد که مانند مردان با احساس و دردآشنا باشد.
کسی این جام معنی میکند نوش
که آنکس در فنا باشد جهان کوش
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند حقیقت این جام را درک کند که در رنج و زحمت زندگی و فنا باشد.
اگر این جام معنی میخوری تو
یقین کز هر دوعالم برتری تو
هوش مصنوعی: اگر تو این جام پر از معرفت را بنوشی، به یقین در هر دو جهان از همه بالاتر خواهی بود.
اگر این جام معنی نوش خواهی
بگردن جان دهی در دید شاهی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از این جام معنای واقعی را بچشی، باید جان خود را در برابر نگاه شاه فدای کنی.
اگر این جام خواهی کرد تو نوش
ببر سر همچو منصور و تو مخروش
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از این جام بنوشی، باید با شور و حرارت مانند منصور پیش بروی و از ترس نگریزی.
ببر سر تا شوی اینجای سردار
اناالحق زن چو او اندر سرِ دار
هوش مصنوعی: به جایی برو که در آنجا تسلیم شو و از خود گذشتگی کن، همچون کسی که در اوج ایمان و حقیقت است، حتی اگر به سختی و خطر دچار شود.
طمع چون برگرفتی یار گردی
درون جزو و کل بیدار گردی
هوش مصنوعی: وقتی که به طمع و آرزو روی می‌آوری، در تمام اجزای وجودت بیدار و هوشیار می‌شوی.
چو سر این جا بریدی حق تو باشی
حقیقت در خدا مطلق تو باشی
هوش مصنوعی: وقتی که در اینجا خود را از تمام محدودیت‌ها آزاد کنی، در حقیقت به حقیقت مطلق خداوند دست پیدا می‌کنی و در واقع به ذات او نزدیک می‌شوی.
چو سر این جا بریدی بیشکی تو
عیان بینی یکی اندر یکی تو
هوش مصنوعی: اگر سر اینجا را جدا کنی، به وضوح می‌بینی که یکی در دیگری وجود دارد.
چو سر این جا بریدی راز بینی
نمودحق حقیقت بازبینی
هوش مصنوعی: زمانی که در اینجا از این عالم و وجود جدا شوی، رازها و اسرار را نمایان می‌کنی، و حقیقت را به وضوح خواهی دید.
چو سر این جا بریدی همچو عطّار
ز دریا جوهرافشانی به یک بار
هوش مصنوعی: وقتی که در اینجا سر خود را قطع کردی، مانند عطّار، که از دریا یک باره جواهرات را به نمایش می‌گذارد.
چو سر این جا بریدی صورت دوست
بدانی و ببینی این همه اوست
هوش مصنوعی: وقتی که از این دنیا رخت بربندی و زندگی را ترک کنی، در آن momento می‌فهمی و مشاهده می‌کنی که همه آنچه که بوده، در حقیقت همان دوست واقعی تو است.
چو سر این جا بریدی در شریعت
درست آید ترا عین حقیقت
هوش مصنوعی: وقتی که در اینجا خود را از درخت وجودت جدا کنی، این عمل در مسیر دین و شریعت به حقیقت واقعی نزدیک‌تر می‌شود.
چو سر این جا بریدی حق ببینی
تو تا عین ابد با او نشینی
هوش مصنوعی: زمانی که خود را از دنیا و علاقه‌هایی که شما را از حقیقت دور می‌کند جدا کنی، می‌توانی حقیقت را مشاهده کنی. در آن صورت، در ابدیت می‌توانی در کنار آن حقیقت باشی.
چو سر این جا بریدی انبیاوار
تو باشی نقطه پرگار اسرار
هوش مصنوعی: هرگاه از اینجا به بالاتر بروی و خود را به مرتبه‌ی بزرگتری برسانی، می‌توانی به‌سان پیامبران با بصیرت و شناخت عمیق، به کشف و فهم اسرار عالم بپردازی.
حقیقت حق شوی در راه معبود
مرا اینست دائم عین مقصود
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حقیقت و نزدیک شدن به معبود، همیشه باید هدف من این باشد که در راه او قرار بگیرم.
حقیقت حق شوی زین حسن فانی
عیان جزو و کل یکسر بدانی
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقت دست پیدا کنی و زیبایی‌های آن را درک کنی، همه چیز را چه جزئی و چه کلی به‌طور کامل خواهید شناخت.
حقیقت حق شوی در جوهر خویش
نمود جملگی برخیزد از پیش
هوش مصنوعی: زمانی که به حقیقت خود دست یابی و واقعیّت وجودی‌ات را درک کنی، تمام موانع و مشکلات از راهت برداشته می‌شود و همه چیز برایت روشن و آشکار می‌گردد.
حقیقت حق شوی از بود اللّه
تو باشی در صفات قل هواللّه
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت وجودی خود نایل بیایی و حقیقتی از وجود خداوند را در خود حس کنی، در آن صورت در صفات الهی و کمالات او قرار خواهی گرفت.
حقیقت حق شوی و جان جانان
زبانها را تو باشی جمله گویان
هوش مصنوعی: تو می‌توانی حقیقت را بشناسی و روح عشق را در خود به تصویر بکشی، به طوری که همه‌ی سخن‌گویان و بیان‌کنندگان، تنها در مسیر تو حرکت کنند و از تو الهام بگیرند.
حقیقت حق شوی ای مرد دیندار
ببینی خویشتن را دید دلدار
هوش مصنوعی: اگر حقیقت را بشناسی و به آن پی ببری، ای مرد دیندار، در آن صورت می‌توانی خود واقعی‌ات را ببینی و درک کنی که چقدر به محبوب و معشوق نزدیک هستی.
حقیقت حق شوی و تن نماند
بجز حق هیچ ما و من نماند
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت حق پی ببری، دیگر جز حق هیچ چیزی از خودت باقی نخواهد ماند و دیگر منیت و خودی در کار نخواهد بود.
حقیقت حق شود اندر صفاتت
کسی دیگر کجا داند ز ذاتت
هوش مصنوعی: حقیقت وجودی تو در ویژگی‌هایت به نمایش درمی‌آید و هیچ‌کس جز خودت از اصل وجود تو آگاه نیست.
حقیقت حق شوی و جان تو باشی
حکیم و عالم دیّان تو باشی
هوش مصنوعی: اگر حقیقت را بپذیری و به آن روی آوری، به دانش و حکمت دست خواهی یافت و در دل خود قاضی و داور خوبی خواهی بود.
حقیقت حق شوی مانند منصور
همه عالم ترا گردد پر از نور
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت و راستی دست یابی و در مسیر حق قرار بگیری، مانند منصور، تمام جهان بر تو روشن و پر از نور خواهد شد.
حقیقت حق شوی در لا الهی
چو حاکم باشد و جمله تو شاهی
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقت و معرفت دست یابی و در حالت خلوص و بی‌چیزی قرار گیری، به شکلی قدرتمند و مطلق به فرمانروایی و سلطنت در می‌آیی.
حقیقت حق شوی در عالم جان
همه جان خود شوی و نیز جانان
هوش مصنوعی: زمانی که به حقیقت و معنای عمیق وجودی خود پی می‌بری، تمام وجودت تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد و به گونه‌ای تبدیل به جان و روح همه موجودات می‌شوی، و در عین حال به محبوب واقعی و جانان خود نیز نزدیک‌تر می‌گردی.
حقیقت حق شوی اندر جهان تو
ببردی گوی اللّهی عیان تو
هوش مصنوعی: وقتی که حقیقت را در وجود خود بپرورانی، در جهانی که در آن زندگی می‌کنی، به وضوح نشان‌دهنده‌ی ذکر و یاد خدا خواهی بود.
حقیقت حق شوی بی دیدن خَود
نماند پیش تو چه نیک و چه بد
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقت واقعی دست پیدا کنی و از خود رهایی یابی، دیگر برایت فرق نمی‌کند که چه چیزی خوب است و چه بد.
حقیقت حق شوی بازی مکن تو
ز جانان بشنو اکنون این سخن تو
هوش مصنوعی: به حقیقت بپرداز و از بازی و تظاهرات دست بردار. در این لحظه، از محبوب خود کلامی را بشنو و آن را جدی بگیر.