گنجور

بخش ۱۶ - درامامت امیرالمؤمنین و امام المتقین علی(ع)کرّم اللّه وجهه فرماید

امام است او یقین بعد محمد(ص)
بیاب این راز و بیشک شو مؤیّد
امام است او یقین در هر دو عالم
کز او پیداست اسرار دمادم
امام است او و بیشک او امام است
که او را جبرئیل از جان غلام است
امام است او حقیقت مؤمنان را
برد فردا ابر سوی جنان را
امام است و حقیقت حوض کوثر
بدست اوست میدار این تو باور
امام است او ز قول مصطفی دین
بدان تا باشدت پاک و یقین دین
امام است وز بعد مصطفی او
اگر این میندانی نیست نیکو
امام است او زاحمد بازدان تو
ز عین دید حیدر راز دان تو
امام است او و من دانم امامش
که بشنیدم ز جان و دل پیامش
امام است و اگر این مینبینی
کجا در دین من صاحب یقینی
امام است او و در عین حقیقت
سپرده راه کلّ را در طریقت
عیان حق حقیقت مرتضایست
که در دیدارنفس مصطفایست
عیان سرّ حقیقت اوست در جان
از او دیدم تمامت راز پنهان
امامم حیدر است و پیشوایم
درون جان و دل او رهنمایم
امامم حیدر است وعین تحقیق
بجان هم دوست دارم دید صدیق
امامم حیدر است و واصلم کرد
ز دید دید خود هم حاصلم کرد
امامم حیدر است و جان ازویم
درون دل نموده گفتگویم
علی دیدست بیشک وصل جانان
مرا بنمود بیشک سر سُبحان
علی دیدست بیشک قل هواللّه
نبودستم بجان و دل سوی اللّه
علی درجان عطّارست رهبر
که او بر شهر علم آمد یقین در
در علمم گشود و شهردیدم
حقیقت لطف او بی قهر دیدم
در علمم گشود از عین جانان
وز او پیدا شدم اسرار پنهان
مرا بنمود اندر حق یقین را
بدیدم اوّلین و آخرین را
مرا بنمود اسرار الهی
رسیدم ازگدائی من بشاهی
مرا بنمود در خود حق شناسی
بدان این راز را علم قیاسی
مرا بنمود وصل و اصل دیدم
ز اصل او حقیقت وصل دیدم
مرا بنمود وصل و واصلم کرد
عیانِ علم کلّی حاصلم کرد
مرا بنمود اینجا ذات یزدان
نمودم بیشکی در دار برهان
بهر نوعی که میگویم یکی است
مرا دیدار حیدر بیشکی هست
مرا دیدار حیدر بس ز عالم
که بنماید مرا سّر دمادم
مرا دیدار حیدر بس ز دنیا
که دارم از محمد(ص) جمله عقبی
از ایشان هر دو بس باشد مرا حق
که ایشانند دید دوست الحق
تو ای عطار از ایشان سخن گوی
که بردستی ز میدان سخن گوی
تو ای عطّار سرّ زیشان ندیدی
ابا ایشان تو در گفت و شنیدی
که با ایشان بود در پردهٔ راز
ببیند عاقبت انجام و آغاز
تو هم انجام و هم آغاز دیدی
حقیقت نزد ایشان در رسیدی
از ایشان برگشاد این در بیک بار
از آنی گوهر افشان تو در اسرار
گهرها می فشانی تو بعالم
چو تو نامد دگر در دور آدم
تو صافی دل شدی اندر قناعت
همیشه راز دانی در سعادت
قناعت کردی و ایشان بدیدی
تو سالک بودی و جانان بدیدی
ز معنی رو نمودی راز ایشان
حقیقت باز دیدی جان و جانان
توئی واصل در این دور زمانه
تو خواهی بود در خود جاودانه
توئی واصل ز عهد ذات قربت
رسیدی از نمود اندر ولایت
توئی واصل میان اهل تمکین
که داری مهر کل بگذشته از کین
توئی واصل که جز جانان نبینی
نه همچون دیگران ضایع نشینی
توئی واصل درون چرخ گردان
ز دید جُمله مردان رخ مگردان
توئی واصل بتوفیق الهی
که یکسانت سپیدی در سیاهی
توئی واصل که دیدی جمله یکسان
ز یکی میکنی پیوسته برهان
تو برهانی و گفتارت یقین است
که جان و دل ترا خود پیش بین است
ز برهان حقیقی راز گفتی
همه با اهل عرفان باز گفتی
ز برهان حقیقی اهل عرفان
حقیقت می طلب دارند برهان
تو برهان داری از عین سوی اللّه
نمیبینی تو غیری جز هواللّه
تو برهان داری اندر عین توحید
نمیگنجد سخن اینجا به تقلید
تو برهان داری و تقلید مشنو
از این پس جز که بر توحید مگرو
ره توحید بی نام ونشانست
که بیشک اندر او عین العیانست
ره توحید جز مالک نداند
که تقلیدی در او حیران بماند
ره توحید اگرچه بیشمارست
ولی توحید صرفت پایدارست
ره توحید ذرّات دوعالم
همه کردند در اقسام آدم
ره توحید از او اینجا پدید است
اگرچه جز یکی واصل ندیداست
عیان تو نباشد در یکی هم
نمود قل هواللّه بیشکی هم
یکی ره بود چندین اندر این راه
کجا غافل از او گردید آگاه
کسی آگاه این معنی درآید
که از جان دوستدار حیدر آید
ره توحید حیدر دید و بسپرد
بزرگانند پیش ذات او خُرد
ره توحید حیدر کل بدیدست
اگر دیدی تو هم زان دید دیدست
تو در توحید او آگاه او شو
ز بهر دید اوآنجا نکو شد
تو در توحید ای مؤمن بیائی
ز صورت گرچه تو اهل فنائی
فنا باشد بقا گر بازدانی
کجا اندر فنا توراز دانی
تو در راه فنا دیدار یکتا
که تو اندر فنائی نیز پیدا
فنا بودی از اوّل در فنا تو
بدیدی عاقبت عین لقا تو
فنا خواهی شدن هم سوی آخر
که اینجا درنگنجد موی آخر
فنا خواهی شدن تا بازدانی
که جز عین لقا را حق نخوانی
فنا خواهی شدن زین عین صورت
بقا جوی اندر این عین کدورت
فناخواهی شدن اینجا تو در یار
سر موئی نگنجد هیچ در کار
فنا خواهی شدن و اندر فنائی
فنا را جو که در عین بقائی
فنا جُستند مردان زین نمودار
از آن دیدند بیشک دیدن یار
فنا بودست اینجا در وجودت
فنا بنگر حقیقت بود بودت
فنا برگویم اینجا آشکاره
اگر بیشک کنندم پاره پاره
فنا جویم من و گردم فنا زود
که من در این فنا خواهم لقا زود
فنا جویم در این تحقیق مردان
چو دیدم در جهان توفیق ایشان
فنا باشد جدایی تن زنم من
در این مر نفس دون گردن زنم من
فنا باشد عیان دید حقیقت
نیابی این به جز راه شریعت
فنا در شرع عین مرگ آمد
که آن در عاقبت کل ترک آمد
فنا شو تا لقای دوست یابی
حقیقت مغز جان بی پوست یابی
فنا در شرع باشد آن جهانی
ترا میگویم این سرّ گر بدانی
فنا شو چون همه مردان فنایند
که در عین فنا عین بقایند
فنا شو چون نخواهی شد تو از خویش
حجاب صورتی بردار از پیش
نه صورت در فنا آمد پدیدار
فنا خواهی شدن در آخر کار
چو گردی ناگهان روزی فنا تو
که باشد ابتدا این رهنما تو
فنا عین حقیقت دان سراسر
بقای خود از او بین زین تو بگذر
بدو بشناس او را و فنا شو
که باشد ابتدا این رهنما تو
بدو بشناس او را در فنا باز
کز او یابی لقا و هم بقا باز
بدو بشناس او را راهت اینست
طریق جان معنی خواهت این است
بدو بشناس او را تا توانی
که چون فانی شوی حق را بدانی
بدو بشناس اورا بی صور تو
که او را ماندهٔ در رهگذر تو
بدو بشناس عین آن فنا کل
که در عین فنا باشد لقا کل
فنا بد راز در انجام و آغاز
کسی اینجا نداند آن فنا باز
که بیند مر فنا اینجا چه گوئی
که چرخ اندر فنا مانند گوئی
همی گردد زعشق آن فنا او
که دیدست از فنا عین لقا او

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

امام است او یقین بعد محمد(ص)
بیاب این راز و بیشک شو مؤیّد
هوش مصنوعی: او بعد از پیامبر محمد (ص) امام واقعی است. این راز را درک کن و بی‌شک به او ایمان بیاور.
امام است او یقین در هر دو عالم
کز او پیداست اسرار دمادم
هوش مصنوعی: امام موجودی است که در هر دو جهان، رازها و اسرار را به وضوح نشان می‌دهد و این نشانه یقین اوست.
امام است او و بیشک او امام است
که او را جبرئیل از جان غلام است
هوش مصنوعی: او امام است و به درستی که او خود امام است، همان‌گونه که جبرئیل از جانش پشتیبانی می‌کند.
امام است او حقیقت مؤمنان را
برد فردا ابر سوی جنان را
هوش مصنوعی: او امام است و حقیقت مؤمنان را درک می‌کند و در روز قیامت، ابر رحمت را به سوی بهشت هدایت می‌کند.
امام است و حقیقت حوض کوثر
بدست اوست میدار این تو باور
هوش مصنوعی: امام صاحب مقام و بزرگی است و حقیقت حوض کوثر در اختیار اوست، پس این موضوع را با جدیت بپذیرد.
امام است او ز قول مصطفی دین
بدان تا باشدت پاک و یقین دین
هوش مصنوعی: امام، کسی است که بر اساس فرمان‌های پیامبر (ص)، دین را به ما می‌آموزد تا ایمان‌مان خالص و محکم باشد.
امام است وز بعد مصطفی او
اگر این میندانی نیست نیکو
هوش مصنوعی: امام، جانشین پیامبر است و اگر این مسئله را درک نمی‌کنی، خوب نمی‌فهمی.
امام است او زاحمد بازدان تو
ز عین دید حیدر راز دان تو
هوش مصنوعی: او امام است و از نبی، احمد است. تو نیز از طریق دیدن، به حقیقت و رازهای حیدر آشنا شو.
امام است او و من دانم امامش
که بشنیدم ز جان و دل پیامش
هوش مصنوعی: او امام است و من می‌دانم که او امام است؛ چرا که پیام او را با تمام وجودم شنیده‌ام.
امام است و اگر این مینبینی
کجا در دین من صاحب یقینی
هوش مصنوعی: او امام است و اگر به این موضوع توجه کنی، متوجه می‌شوی که در دین من، او جایگاه ویژه‌ای و یقین خاصی دارد.
امام است او و در عین حقیقت
سپرده راه کلّ را در طریقت
هوش مصنوعی: او امام است و در واقعیت، مسیر کلی را در سیر و سلوک معنوی به عهده دارد.
عیان حق حقیقت مرتضایست
که در دیدارنفس مصطفایست
هوش مصنوعی: آشکارترین حقیقت و واقعیت، وجود مرتضی (علی علیه‌السلام) است و در دیدار، نفس و جان مصطفی (محمد صلی‌الله علیه و آله) را نمایان می‌سازد.
عیان سرّ حقیقت اوست در جان
از او دیدم تمامت راز پنهان
هوش مصنوعی: حقیقت او در وجود من به وضوح نمایان است و از او تمام رازهایی که پنهان بود را مشاهده کردم.
امامم حیدر است و پیشوایم
درون جان و دل او رهنمایم
هوش مصنوعی: امین من علی (ع) است و در درون جان و دل من، او راهنمای من است.
امامم حیدر است وعین تحقیق
بجان هم دوست دارم دید صدیق
هوش مصنوعی: امام من علی است و من به حقیقت این موضوع اعتقاد دارم. همچنین، عشق من به دیدن صدیق (دوست راستین) نیز عمیق است.
امامم حیدر است و واصلم کرد
ز دید دید خود هم حاصلم کرد
هوش مصنوعی: امام من حیدر است و من از طریق دیدن او به مرتبه‌ای رسیدم که به خوبی احساس کردم و بهره‌مند شدم.
امامم حیدر است و جان ازویم
درون دل نموده گفتگویم
هوش مصنوعی: امام من علی (حیدر) است و جان من در دل به او محرم است و با او درون دل رابطه‌ای دارم.
علی دیدست بیشک وصل جانان
مرا بنمود بیشک سر سُبحان
هوش مصنوعی: علی به‌روشنی وصال محبوبم را مشاهده کرده و حتماً نشان‌دهنده‌ی مقام بلند من است.
علی دیدست بیشک قل هواللّه
نبودستم بجان و دل سوی اللّه
هوش مصنوعی: علی به‌خوبی می‌داند که جز خدا چیزی نیست و با جان و دل به سوی خداوند متوجه است.
علی درجان عطّارست رهبر
که او بر شهر علم آمد یقین در
هوش مصنوعی: علی کسی است که در دل عطّار، رهبر و پیشوای علم و دانش است و او با اطمینان وارد شهر علم شده است.
در علمم گشود و شهردیدم
حقیقت لطف او بی قهر دیدم
هوش مصنوعی: در علم و دانشم را باز کرد و در شهر، حقیقت مهربانی او را مشاهده کردم و از خشم و تنش خبری نبود.
در علمم گشود از عین جانان
وز او پیدا شدم اسرار پنهان
هوش مصنوعی: در دانش خود از وجود محبوب الهام گرفتم و از او اسرار پنهان برایم روشن شد.
مرا بنمود اندر حق یقین را
بدیدم اوّلین و آخرین را
هوش مصنوعی: من در حقیقت، یقین را مشاهده کردم، و او را که نخستین و آخرین است، دیدم.
مرا بنمود اسرار الهی
رسیدم ازگدائی من بشاهی
هوش مصنوعی: به من رازهای الهی نشان داده شد و از مقام گدایی به مرتبه سلطنت و بزرگی رسیدم.
مرا بنمود در خود حق شناسی
بدان این راز را علم قیاسی
هوش مصنوعی: به من نشان داد که در درون خود حق‌شناسی دارم و به واسطه‌ی این آگاهی، به رازها پی می‌برم.
مرا بنمود وصل و اصل دیدم
ز اصل او حقیقت وصل دیدم
هوش مصنوعی: مرا به وصال و اتصال نشان داد و از ریشه‌اش، حقیقت آن وصال را درک کردم.
مرا بنمود وصل و واصلم کرد
عیانِ علم کلّی حاصلم کرد
هوش مصنوعی: مرا به وصال خود نزدیک کرد و با روشنی و وضوح، دانش کل را به من بخشید.
مرا بنمود اینجا ذات یزدان
نمودم بیشکی در دار برهان
هوش مصنوعی: در اینجا من ذات الهی را مشاهده کردم و به روشنی در این دنیا به حقیقت پی بردم.
بهر نوعی که میگویم یکی است
مرا دیدار حیدر بیشکی هست
هوش مصنوعی: به هر شکلی که بیان کنم، دیدار با حیدر برای من یکی است و حتماً وجود دارد.
مرا دیدار حیدر بس ز عالم
که بنماید مرا سّر دمادم
هوش مصنوعی: دیدار حیدر برای من از تمام دنیا ارزشمندتر است، زیرا او به من رازی را نشان می‌دهد که دائماً با من است.
مرا دیدار حیدر بس ز دنیا
که دارم از محمد(ص) جمله عقبی
هوش مصنوعی: من از دیدار حیدر چنان خوشبختم که تمام زندگی دنیا را به خاطر او پشت سر گذاشته‌ام، چرا که از محمد(ص) همه‌ی نعمت‌ها و خیرات آخرت را دارم.
از ایشان هر دو بس باشد مرا حق
که ایشانند دید دوست الحق
هوش مصنوعی: با وجود این دو، برای من حق کافی است، زیرا آنها حقیقتاً نمایانگر دوست و حقیقت هستند.
تو ای عطار از ایشان سخن گوی
که بردستی ز میدان سخن گوی
هوش مصنوعی: ای عطار، تو از آن‌ها سخن بگو که در میدان گفت‌وگو دستی قوی و هنرمند داری.
تو ای عطّار سرّ زیشان ندیدی
ابا ایشان تو در گفت و شنیدی
هوش مصنوعی: ای عطّار، تو راز آنها را ندیده‌ای، بلکه فقط در کلام و گفتارشان شنیده‌ای.
که با ایشان بود در پردهٔ راز
ببیند عاقبت انجام و آغاز
هوش مصنوعی: کسی که در کنار این افراد است و از حقایق پنهان آگاه است، می‌تواند پایان و آغاز کارها را مشاهده کند.
تو هم انجام و هم آغاز دیدی
حقیقت نزد ایشان در رسیدی
هوش مصنوعی: تو هم در هر دو حالت، هم در پایان و هم در آغاز، حقیقت را در نزد آنان مشاهده کردی و به آن دست یافتی.
از ایشان برگشاد این در بیک بار
از آنی گوهر افشان تو در اسرار
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که در یک لحظه، درهای معرفت و دانش به روی تو گشوده می‌شود و گوهرهای نهفته و رازها به وضوح نمایان می‌گردند.
گهرها می فشانی تو بعالم
چو تو نامد دگر در دور آدم
هوش مصنوعی: تو مانند کسی هستی که در جهان جواهرات می‌پاشد و هیچ موجود دیگری مانند تو در این دنیا وجود ندارد.
تو صافی دل شدی اندر قناعت
همیشه راز دانی در سعادت
هوش مصنوعی: تو با قناعت دل پاک و زلالی پیدا کرده‌ای و همیشه به رازهای خوشبختی آگاهی.
قناعت کردی و ایشان بدیدی
تو سالک بودی و جانان بدیدی
هوش مصنوعی: رضا را پذیرفتی و آنها را دیدی، تو در مسیر بودی و محبوب را مشاهده کردی.
ز معنی رو نمودی راز ایشان
حقیقت باز دیدی جان و جانان
هوش مصنوعی: اگر به عمق معنای آن نگاه کنی، می‌توانی رازهای این افراد را ببینی و در نهایت حقیقت را بشناسی که به جان و محبوبی مربوط می‌شود.
توئی واصل در این دور زمانه
تو خواهی بود در خود جاودانه
هوش مصنوعی: تو در این دوران به نقطه‌ای رسیده‌ای که همیشه در وجودت باقی خواهی ماند.
توئی واصل ز عهد ذات قربت
رسیدی از نمود اندر ولایت
هوش مصنوعی: تو به حقیقت و اصل خود رسیده‌ای و از طریق جلوه‌های مختلف در معنای نزدیکی به حقیقت، به مقام والای خود دست یافته‌ای.
توئی واصل میان اهل تمکین
که داری مهر کل بگذشته از کین
هوش مصنوعی: تو، واسطه‌ای میان کسانی که به مقام بلند و ثروت رسیده‌اند، و عشق تو فراتر از کینه و دشمنی‌هاست.
توئی واصل که جز جانان نبینی
نه همچون دیگران ضایع نشینی
هوش مصنوعی: تو تنها به معشوق خود فکر می‌کنی و مانند دیگران بی‌هدف و بی‌قصد نمی‌گذرانی.
توئی واصل درون چرخ گردان
ز دید جُمله مردان رخ مگردان
هوش مصنوعی: تو درون چرخ عالم هستی هستی و به واسطه‌ٔ آن، در دید همه مردان قرار داری، پس صورت خود را از آن‌ها دور نکن.
توئی واصل بتوفیق الهی
که یکسانت سپیدی در سیاهی
هوش مصنوعی: تو با کمک خداوند به حقیقت رسیده‌ای و مانند سپیدی هستی که در تاریکی نمایان است.
توئی واصل که دیدی جمله یکسان
ز یکی میکنی پیوسته برهان
هوش مصنوعی: تو توانی که همه چیز را به یکسان می‌بینی و پیوسته دلایل را به هم می‌زنی.
تو برهانی و گفتارت یقین است
که جان و دل ترا خود پیش بین است
هوش مصنوعی: تو دلیلی قاطع هستی و گفتارت همواره راست و بی‌چون و چراست، چرا که خود جان و دل تو همیشه آینده‌ات را می‌بیند.
ز برهان حقیقی راز گفتی
همه با اهل عرفان باز گفتی
هوش مصنوعی: با دلیل و برهان استوار، رازی را بیان کردی و این نکته را با عالمان و اهل علم در میان گذاشتی.
ز برهان حقیقی اهل عرفان
حقیقت می طلب دارند برهان
هوش مصنوعی: افراد عارف به وسیله دلایل و شواهد واقعی، به دنبال حقیقت هستند و از برهانی که قابل استناد باشد استفاده می‌کنند تا حقیقت را جستجو کنند.
تو برهان داری از عین سوی اللّه
نمیبینی تو غیری جز هواللّه
هوش مصنوعی: تو دلیلی داری که از وجود خداوند نمی‌بینی غیر از او هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
تو برهان داری اندر عین توحید
نمیگنجد سخن اینجا به تقلید
هوش مصنوعی: تو دلیل و برهان داری، اما در حقیقت توحید، بدون سخن و حرف من، مفهومی فراتر از آنچه گفته می‌شود دارد.
تو برهان داری و تقلید مشنو
از این پس جز که بر توحید مگرو
هوش مصنوعی: تو دلیل قاطع و محکمی داری، پس دیگر به تقلید و پیروی از دیگران گوش نده و فقط به یکتایی خداوند توجه کن.
ره توحید بی نام ونشانست
که بیشک اندر او عین العیانست
هوش مصنوعی: راه توحید بی‌نشان و نام است، زیرا در حقیقت، در آنجا همه چیز به وضوح و عینیت دیده می‌شود.
ره توحید جز مالک نداند
که تقلیدی در او حیران بماند
هوش مصنوعی: تنها کسی که در مسیر معرفت و یکتاپرستی گام برمی‌دارد، می‌تواند به درک واقعی برسد و دیگران که فقط تقلید می‌کنند، در سرگردانی باقی می‌مانند.
ره توحید اگرچه بیشمارست
ولی توحید صرفت پایدارست
هوش مصنوعی: راه وصول به حقیقت یکتاپرستی ممکن است که دارای مسیرهای زیادی باشد، اما خود یکتایی و یکتاپرستی همیشه ثابت و پایدار باقی می‌ماند.
ره توحید ذرّات دوعالم
همه کردند در اقسام آدم
هوش مصنوعی: تمام ذرات این دو جهان به نوعی در مسیر راستین توحید قرار گرفته‌اند و آدمی را در اشکال مختلف پدید آورده‌اند.
ره توحید از او اینجا پدید است
اگرچه جز یکی واصل ندیداست
هوش مصنوعی: راه رسیدن به توحید در اینجا مشخص است، هرچند که هیچ کس جز یکی را ندیده است.
عیان تو نباشد در یکی هم
نمود قل هواللّه بیشکی هم
هوش مصنوعی: آشکار شدن تو در یکی از موجودات ممکن نیست، پس بگو که فقط خداوند است که وجودش را نمایان می‌کند.
یکی ره بود چندین اندر این راه
کجا غافل از او گردید آگاه
هوش مصنوعی: در این مسیر، راه‌های زیادی وجود دارد و کسی که از آن غافل شود، به آگاهی نمی‌رسد.
کسی آگاه این معنی درآید
که از جان دوستدار حیدر آید
هوش مصنوعی: کسی می‌تواند به این حقیقت پی ببرد که تنها از عمق وجود کسانی که عاشق حیدر هستند، نشأت می‌گیرد.
ره توحید حیدر دید و بسپرد
بزرگانند پیش ذات او خُرد
هوش مصنوعی: مسیر شناخت خداوند را حیدر (علی علیه‌السلام) مشاهده کرد و به بزرگان سپرد، در حالی که آن‌ها در برابر ذات او کوچک و ناچیزند.
ره توحید حیدر کل بدیدست
اگر دیدی تو هم زان دید دیدست
هوش مصنوعی: اگر در مسیر حقیقت و توحید، راه حیدر را مشاهده کردی، بدان که تنها با این دید، می‌توانی به درک عمیق‌تری از آن حقیقت برسی.
تو در توحید او آگاه او شو
ز بهر دید اوآنجا نکو شد
هوش مصنوعی: برای درک بهتر کاوش در توحید، به شناخت و آگاهی درباره او بپرداز و برای دیدن حقیقت او تلاش کن؛ در آنجا، همه چیز به خوبی خواهد بود.
تو در توحید ای مؤمن بیائی
ز صورت گرچه تو اهل فنائی
هوش مصنوعی: ای مؤمن، تو در ماجرای توحید به حقیقت می‌رسی، حتی اگر فقط به ظواهر نگاه کنی، چرا که تو از زمره کسانی هستی که در مسیر فنا و از خودگذشتگی قرار داری.
فنا باشد بقا گر بازدانی
کجا اندر فنا توراز دانی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی باقی بمانی، باید به فنا و زوال خود آگاهی داشته باشی. چگونه می‌توانی در دریای فنا، جایی برای ماندن پیدا کنی؟
تو در راه فنا دیدار یکتا
که تو اندر فنائی نیز پیدا
هوش مصنوعی: در مسیر زوال و نابودی، وجود یکتای الهی را مشاهده می‌کنی، حتی زمانی که خود در حال فنا هستی.
فنا بودی از اوّل در فنا تو
بدیدی عاقبت عین لقا تو
هوش مصنوعی: از آغاز، در فنا (زوال) قرار داشته‌ای و اگر دیدی که به کمال رسیدی، در واقع به ملاقات و وصال واقعی خود رسیده‌ای.
فنا خواهی شدن هم سوی آخر
که اینجا درنگنجد موی آخر
هوش مصنوعی: برای رسیدن به فنا و از خود گذشتگی، باید به انتها نزدیک شد، چرا که در اینجا هیچ چیز جاودانی وجود ندارد.
فنا خواهی شدن تا بازدانی
که جز عین لقا را حق نخوانی
هوش مصنوعی: برای اینکه به درک درستی از حقیقت برسید، باید خود را فانی کنید؛ زیرا تنها عشق حقیقی را می‌توان شناخت و به آن نائل شد.
فنا خواهی شدن زین عین صورت
بقا جوی اندر این عین کدورت
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نابود شوی و از بین بروی، تلاش کن تا در این کدورت، به دنبال حیات و بقا باشی.
فناخواهی شدن اینجا تو در یار
سر موئی نگنجد هیچ در کار
هوش مصنوعی: اینجا به دنبال نابودی خودت نباش، چون در عشق و ارتباط با معشوق حتی کوچک‌ترین جزئیات هم اهمیت دارند و هیچ چیز در این ارتباط بی‌معنی نیست.
فنا خواهی شدن و اندر فنائی
فنا را جو که در عین بقائی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نابود شوی، به دنبال فنا بگرد، چرا که در دل نابودی، بقایی وجود دارد.
فنا جُستند مردان زین نمودار
از آن دیدند بیشک دیدن یار
هوش مصنوعی: مردان از این جهان فانی عبادت کردند و به همین خاطر به حقیقت و زیبایی یار پی بردند.
فنا بودست اینجا در وجودت
فنا بنگر حقیقت بود بودت
هوش مصنوعی: در اینجا، وجود تو در واقع در حال زوال و فناست. با دقت به حقیقت وجود خودت نگاه کن تا ببینی که تمام آنچه هستی در اصل وجود ندارد.
فنا برگویم اینجا آشکاره
اگر بیشک کنندم پاره پاره
هوش مصنوعی: اگر بگویم که در اینجا، واقعیت روشن است، و اگر حقیقتاً پاره پاره شوم، بر این موضوع تأکید می‌کنم.
فنا جویم من و گردم فنا زود
که من در این فنا خواهم لقا زود
هوش مصنوعی: من به دنبال نابودی خود هستم و به زودی در این نابودی به وصال و دیدار خواهم رسید، زیرا من در این حالتِ نابودی به ملاقات محبوبم امیدوارم.
فنا جویم در این تحقیق مردان
چو دیدم در جهان توفیق ایشان
هوش مصنوعی: من وقتی توفیق و موفقیت مردان را در جهان دیدم، به دنبال فنا و زوال خودم در این جست‌وجو هستم.
فنا باشد جدایی تن زنم من
در این مر نفس دون گردن زنم من
هوش مصنوعی: افراد با جدایی از یکدیگر، وجود خود را از دست می‌دهند؛ من در این زندگی مادی، به راحتی از تن خود جدا می‌شوم و به روح یا معنای بالاتر فکر می‌کنم.
فنا باشد عیان دید حقیقت
نیابی این به جز راه شریعت
هوش مصنوعی: اگر به فنا و زوال دسترسی پیدا کنی، نمی‌توانی حقیقت را ببینی، مگر اینکه از طریق راه شریعت به آن دست یابی.
فنا در شرع عین مرگ آمد
که آن در عاقبت کل ترک آمد
هوش مصنوعی: در دین و مذهب، فنا و نابودی به معنای مرگ است، زیرا در پایان کار، همه چیز باید رها شود و ترک شود.
فنا شو تا لقای دوست یابی
حقیقت مغز جان بی پوست یابی
هوش مصنوعی: برای دستیابی به ملاقات با دوست (خدا)، باید از خودی که داری گذر کنی و از محدودیت‌های دنیایی رها شوی. تنها در این صورت می‌توانی به حقیقت وجود خود پی ببری و عمق جان را، بدون پوشش مادی، احساس کنی.
فنا در شرع باشد آن جهانی
ترا میگویم این سرّ گر بدانی
هوش مصنوعی: اگر در اصول دین و عرفان عمیق شوید و به حقیقت‌های آن پی ببرید، در آن صورت به عمق واقعیت‌های زندگی در این جهان دست خواهید یافت.
فنا شو چون همه مردان فنایند
که در عین فنا عین بقایند
هوش مصنوعی: از خودت خارج شو و خود را فانی کن، زیرا تمام انسان‌ها در نهایت فانی هستند. اما در همین فنا، حقیقت وجود دارند و زندگی را تجربه می‌کنند.
فنا شو چون نخواهی شد تو از خویش
حجاب صورتی بردار از پیش
هوش مصنوعی: به خودت توجه نکن و از خودخواهی دست بردار، تا بتوانی واقعیت وجودی خود را بهتر ببینی و از ظاهر فانی خود جدا شوی.
نه صورت در فنا آمد پدیدار
فنا خواهی شدن در آخر کار
هوش مصنوعی: نه شکل و ظاهری در نابودی پدیدار نمی‌شود؛ اگر می‌خواهی در نهایت به فنا برسی، باید به این حقیقت توجه کنی.
چو گردی ناگهان روزی فنا تو
که باشد ابتدا این رهنما تو
هوش مصنوعی: ناگهان روزی که مرگ به سراغت می‌آید، کسی که به تو راهنمایی می‌کند کیست؟
فنا عین حقیقت دان سراسر
بقای خود از او بین زین تو بگذر
هوش مصنوعی: باید بدانی که تمام وجود و حقیقت انسان در زوال است و فقط از سوی اوست که بقا و ادامه‌ی زندگی به دست می‌آید. بنابراین، از خودت بگذر و به این واقعیت توجه کن.
بدو بشناس او را و فنا شو
که باشد ابتدا این رهنما تو
هوش مصنوعی: به او توجه کن و خود را فراموش کن، زیرا او راهنمایی است که آغاز همه چیز برای توست.
بدو بشناس او را در فنا باز
کز او یابی لقا و هم بقا باز
هوش مصنوعی: به او توجه کن و او را در عزلت بشناس، چرا که از طریق او می‌توانی به ملاقات و باقی ماندن برسی.
بدو بشناس او را راهت اینست
طریق جان معنی خواهت این است
هوش مصنوعی: با او آشنا شو، او را بشناس؛ این مسیر توست و راهی که به جانت معنا می‌دهد.
بدو بشناس او را تا توانی
که چون فانی شوی حق را بدانی
هوش مصنوعی: شخصی را بشناس و درک کن، تا زمانی که از دنیا بروی و حقیقت را بشناسی.
بدو بشناس اورا بی صور تو
که او را ماندهٔ در رهگذر تو
هوش مصنوعی: او را بشناس و درک کن، حتی بدون ویژگی‌های ظاهری‌اش، زیرا او کسی است که در مسیر تو قرار دارد و به تو وابسته است.
بدو بشناس عین آن فنا کل
که در عین فنا باشد لقا کل
هوش مصنوعی: به او بشناسان که هر چیزی که در حال نابودی است، در همان حال به ملاقات و پیوند با تمام چیزها نیز می‌رسد.
فنا بد راز در انجام و آغاز
کسی اینجا نداند آن فنا باز
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در این دنیا نیست که بتواند درک کند چگونه می‌توان به انحلال و زوال در آغاز و پایان دست یافت.
که بیند مر فنا اینجا چه گوئی
که چرخ اندر فنا مانند گوئی
هوش مصنوعی: کسی که فنا را در اینجا مشاهده کند، چه چیزی می‌توانی بگویی وقتی که چرخ نیز در فنا به نظر می‌رسد؟
همی گردد زعشق آن فنا او
که دیدست از فنا عین لقا او
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، دایماً در حال گردش است کسی که از فنا، یعنی نابودی، چهره‌ی دیدار را دیده است.

حاشیه ها

1395/02/20 06:04
hani

تبریک میلاد منور امام علی بن ابیطالب علیه السلام.
زیارت نجف در این دنیا و شفاعت و همسایگی آقا در بهشت نصیب همه مان شود بلند صلوات...