گنجور

بخش ۵۸ - راز گفتن شیخ کبیر با شیخ جنید(قس) از هواداری منصور

چو شیخ این راز بشنید از خداباز
جُنید پیر را گفت ای سرافراز
چنین افتاد اینجا آنچه بینی
شنیدی جمله و صاحب یقینی
عجب حالیست در عین زمانه
که این شهباز آمد نشانه
نه آن مرغست این کز دانه گردد
همی خواهد که دامش در نوردد
ندیدم مثل این و کس نه بیند
بجز عین زمانه گر نه بیند
وصالش اندر اینجا دست دادست
از آن در کشتن اینجاگاه شاد است
وصالش از تجلی جلالست
فراقش در میانه دید وصالست
چنان مستغرق اسرار آمد
که بیخود جملگی بردار آمد
سراپایش همه دیداردارد
چنین شرح و بیان گفتار دارد
تودیدی هر صفاتی عین گفتار
که میگوید حقیقت او ز دلدار
همه گفتار او از جان جانست
در این سرش حیات جاودانست
همه گفتار او از دید دید است
ابا جانان درین گفت و شنید است
همه گفتار او از بهر مرگ است
که این شاه جهان خود کرده ترکست
همه گفتار او در کشتن آمد
از آنش در جهان برگشتن آمد
نه صورت لیک جان جان جانست
حقیقت ذات او کل جاودانست
ز عهد آدم ای شیخا تودیدی
چنین شخصی بگو از که شنیدی
چنین شخصی کجا آوازه دارد
که جان عاشقان او تازه دارد
حقیقت فتنهٔ روی زمین است
که از عشاق این کس پیش بین است
ندیدم فتنهٔ چون او بعالم
که میگوید یقین این سردمادم
دمادم راز میگوید عیان باز
که خواهم کشتن اندر عین سرباز
تو چوندیدی مر او را باز گو تو
به پیش من حققت راز گو تو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو شیخ این راز بشنید از خداباز
جُنید پیر را گفت ای سرافراز
هوش مصنوعی: زمانی که شیخ این راز را از خداوند شنید، به پیر جُنید گفت: ای بزرگوار و سربلند.
چنین افتاد اینجا آنچه بینی
شنیدی جمله و صاحب یقینی
هوش مصنوعی: در اینجا آنچه را که می‌بینی و می‌شنوی، به راستی واقعاً اتفاق افتاده و کسانی که دارای یقین هستند این را تصدیق می‌کنند.
عجب حالیست در عین زمانه
که این شهباز آمد نشانه
هوش مصنوعی: در این زمانه، وضع عجیبی پیش آمده که این پرنده شگفت‌انگیز به عنوان نشان و علامت حاضر شده است.
نه آن مرغست این کز دانه گردد
همی خواهد که دامش در نوردد
هوش مصنوعی: این مرغ نیست که به خاطر دانه به دنبال فرار از دام باشد.
ندیدم مثل این و کس نه بیند
بجز عین زمانه گر نه بیند
هوش مصنوعی: من هیچ‌کس را مانند او ندیده‌ام و کسی جز خود زمانه نیز نمی‌تواند او را مشاهده کند، اگر زمانه او را نبیند.
وصالش اندر اینجا دست دادست
از آن در کشتن اینجاگاه شاد است
هوش مصنوعی: اتصال به او در اینجا موجب شده که از آن در، کشتن ما باعث شادی‌اش شود.
وصالش از تجلی جلالست
فراقش در میانه دید وصالست
هوش مصنوعی: دستیابی به او از طریق زیبایی و جلال او امکان‌پذیر است و جدایی از او در میانه‌ی مشاهده‌ی وصال و نزدیکی به او به چشم می‌خورد.
چنان مستغرق اسرار آمد
که بیخود جملگی بردار آمد
هوش مصنوعی: او به قدری در عمق اسرار غرق شده بود که تمام افراد پیرامونش تحت تأثیر قرار گرفتند و خودشان را نیز فراموش کردند.
سراپایش همه دیداردارد
چنین شرح و بیان گفتار دارد
هوش مصنوعی: تمام وجود او شگفتی‌ها و زیبایی‌هایی دارد که هر کدام داستان و توصیف خاص خود را بیان می‌کند.
تودیدی هر صفاتی عین گفتار
که میگوید حقیقت او ز دلدار
هوش مصنوعی: شما در هر ویژگی‌ای که داشته باشید، حقیقت شما همان چیزی است که از درون شما می‌جوشد.
همه گفتار او از جان جانست
در این سرش حیات جاودانست
هوش مصنوعی: همه سخنان او از روح و جان او سرشار است و در درونش زندگی ابدی وجود دارد.
همه گفتار او از دید دید است
ابا جانان درین گفت و شنید است
هوش مصنوعی: هرچه او می‌گوید ناشی از نگاهی است که به جانان دارد و آنچه در این گفت‌وگو حاصل شده، نتیجه‌ی همان دیدگاه است.
همه گفتار او از بهر مرگ است
که این شاه جهان خود کرده ترکست
هوش مصنوعی: تمام صحبت‌های او درباره مرگ است؛ زیرا این پادشاه جهان خود به نوعی آن را رها کرده است.
همه گفتار او در کشتن آمد
از آنش در جهان برگشتن آمد
هوش مصنوعی: همه سخنان او درباره کشتن است و به همین دلیل در دنیای انسان‌ها به عقب برگشته است.
نه صورت لیک جان جان جانست
حقیقت ذات او کل جاودانست
هوش مصنوعی: او تنها ظاهر ندارد، بلکه جان و حقیقت او زنده و جاودانه است. ذات او در هر جا وجود دارد.
ز عهد آدم ای شیخا تودیدی
چنین شخصی بگو از که شنیدی
هوش مصنوعی: ای شیخ، از زمان آدم تا کنون، آیا تا به حال چنین فردی را دیده‌ای؟ بگو این را از چه کسی شنیده‌ای؟
چنین شخصی کجا آوازه دارد
که جان عاشقان او تازه دارد
هوش مصنوعی: چنین شخصی کجا برای خود نام و نشانی دارد که عشق ورزیدن به او برای عاشقان تازه و زنده کننده است؟
حقیقت فتنهٔ روی زمین است
که از عشاق این کس پیش بین است
هوش مصنوعی: حقیقت همان آشوب و زلزله‌ای است که در دنیا به وجود می‌آید و فقط عاشقان این شخص می‌توانند آن را پیش‌بینی کنند.
ندیدم فتنهٔ چون او بعالم
که میگوید یقین این سردمادم
هوش مصنوعی: من در دنیا فتنه‌ای چون او ندیده‌ام که به وضوح می‌گوید این لحظه‌های سرد و دلگیر را یقین دارم.
دمادم راز میگوید عیان باز
که خواهم کشتن اندر عین سرباز
هوش مصنوعی: همواره در حال صحبت کردن است و به وضوح می‌گوید که قصد دارد سرباز را در مقابل چشمانش بکشد.
تو چوندیدی مر او را باز گو تو
به پیش من حققت راز گو تو
هوش مصنوعی: اگر تو چیزی از او شنیده‌ای، آن را به من بگو و حقیقت را برای من بیان کن.