گنجور

بخش ۴۴ - در اسرار گفتن منصور بر سر دار

چو منصورم حقیقت عین نورم
در اینجا جملگی من نار و نورم
چو منصورم حقیقت عین روحم
در اینجا جملگی فتح و فتوحم
منم منصور اینجا جان جمله
ز چرخ عرش من تابان جمله
منم منصور کاینجا جان دمیدم
درون جملگی من پروریدم
بمیرانم همه از عشق و از راز
وگر زنده کنم من جمله را باز
نداند کس که بیچون و چگونم
همه اینجا بذاتم رهنمونم
حقیقت لامکان اندر صفاتم
خدایم در حقیقت کل ذاتم
صفات ذاتم آمد قل هوالله
حقیقت بایزیدا کو سوی الله
ز سبحانی حقیقت دم ز دستی
بترس ازخوف این دم دم ز دستی
مترس ار مرد راه عاشقانی
همین دم زن ز اسرار و معانی
یقین منصور دان بیشک خداوند
که با ذاتست اینجا گاه پیوند
کسی دیگر تو این اسرار منمای
همین دم میون ازوصلم بیاسای
خدایم این زمان درعین صورت
شده ازمن همه عین کدورت
همه اینجا حقیقت هست الله
منم پیدا کدام از راز آگاه
چنین دان بایزید امروز اینجا
منم با جان جان پیروز اینجا
کنون وقت گذشتن آمد اینجا
که گردانی فنا ما را تو شیخا
فنای خویش میبینم بقایم
بقایم هست کل عین لقایم
منم منصور و جانم گشت جانان
نموده ازحقیقت راه با جانان
منم منصور کل از خویش بیزار
نخواهم هیچ چیزی جز رخ یار
منم منصور با جانان سخنگوی
همه با من شده در کل سخنگوی
یقین ای شیخ جمله ذات بینم
بذات او همه ذرات بینم
فنا خواهد شدن صورت درین راه
که خود جانست بیشک خود یقین شاه
کنون ای شیخ وین اسرار خواندم
ترا درهای معنی برفشاندم
خلایق جمله حیرانند و گویان
همه وصل منند اینجای جویان
چو وصلم هر کسی کاینجا نخواهد
حقیقت زود در نزد من آمد
همه ای دوستان اکنون درآیید
نمود خویشتن بر ما نمائید
درآئید آنگه از جانی خبردار
حقیقت دید دیدار است هم یار
کجا پیدا که دم اینجا زدستید
جمال ما پیاپی هان ز دستید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو منصورم حقیقت عین نورم
در اینجا جملگی من نار و نورم
هوش مصنوعی: من مانند منصور، حقیقتی از نور هستم و در این مکان، همه‌ی وجودم ترکیبی از آتش و نور است.
چو منصورم حقیقت عین روحم
در اینجا جملگی فتح و فتوحم
هوش مصنوعی: من مانند منصور هستم و حقیقت وجودم در اینجا به وضوح نمایان است، تمام دستاوردها و موفقیتم در اینجا مشخص است.
منم منصور اینجا جان جمله
ز چرخ عرش من تابان جمله
هوش مصنوعی: من در اینجا منصور هستم و جان همه موجودات از نور عرش من می‌تابد.
منم منصور کاینجا جان دمیدم
درون جملگی من پروریدم
هوش مصنوعی: من منصور هستم و در اینجا، جانم را در تمام وجودم دمیدم و همه چیز را در وجود خود رشد داده‌ام.
بمیرانم همه از عشق و از راز
وگر زنده کنم من جمله را باز
هوش مصنوعی: می‌خواهم همه را به خاطر عشق و رازهایی که در دل دارم نابود کنم، و اگر هم دوباره زنده‌شان کنم، همه را به حال خود بازمی‌گردانم.
نداند کس که بیچون و چگونم
همه اینجا بذاتم رهنمونم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که من بدون هیچ قید و شرطی و به طور واقعی چه هستم؛ همه چیز در اینجا به خودی خود مرا هدایت می‌کند.
حقیقت لامکان اندر صفاتم
خدایم در حقیقت کل ذاتم
هوش مصنوعی: حقیقتی که در هیچ مکانی قرار ندارد، در صفات من جلوه‌گر است و در واقع، کل وجود من نمایانگر خداوند است.
صفات ذاتم آمد قل هوالله
حقیقت بایزیدا کو سوی الله
هوش مصنوعی: ویژگی‌های وجود من این گونه است که بگوید تنها اوست خدا. حقیقت همانند بایزید است که به سوی خدا می‌شتابد.
ز سبحانی حقیقت دم ز دستی
بترس ازخوف این دم دم ز دستی
هوش مصنوعی: از ذات پروردگار بر حقیقتی سخن بگو و از ترس این حقیقت و تاثیری که بر تو می‌گذارد، بپرهیز.
مترس ار مرد راه عاشقانی
همین دم زن ز اسرار و معانی
هوش مصنوعی: نگران نباش اگر در مسیر عشق قدم می‌گذاری، همین حالا با رازها و معانی عمیق آشنا شو.
یقین منصور دان بیشک خداوند
که با ذاتست اینجا گاه پیوند
هوش مصنوعی: به طور قطع می‌توان گفت که خداوند همیشه در ارتباط با ذات خود است.
کسی دیگر تو این اسرار منمای
همین دم میون ازوصلم بیاسای
هوش مصنوعی: نگذار کسی دیگر به رازهای من پی ببرد، همین حالا در میانه ارتباط ما آرامش بگیر.
خدایم این زمان درعین صورت
شده ازمن همه عین کدورت
هوش مصنوعی: خدای من در این زمان به گونه‌ای نمایان شده است که من، تمام ناپاکی‌ها و مشکلات را به خود جذب کرده‌ام.
همه اینجا حقیقت هست الله
منم پیدا کدام از راز آگاه
هوش مصنوعی: همه جا حقیقت وجود دارد و من الله هستم. کدام یک از شما به رازها آگاه است؟
چنین دان بایزید امروز اینجا
منم با جان جان پیروز اینجا
هوش مصنوعی: بایزید امروز در اینجا حضور دارد و با روح قوی و پیروزی‌اش در این مکان است.
کنون وقت گذشتن آمد اینجا
که گردانی فنا ما را تو شیخا
هوش مصنوعی: اکنون زمان گذشتن فرا رسیده است، اینجا جایی است که ای شیخ، تو ما را به فنا و نابودی می‌کشانی.
فنای خویش میبینم بقایم
بقایم هست کل عین لقایم
هوش مصنوعی: من در نابودی خود، بقای حقیقت را می‌بینم. وجود من در این پیوند، همیشه باقی است و تمام وجودم در دیدار با عشق است.
منم منصور و جانم گشت جانان
نموده ازحقیقت راه با جانان
هوش مصنوعی: من منصور هستم و جان من به عشق محبوبم گره خورده، که از حقیقت به سمت او راه یافته‌ام.
منم منصور کل از خویش بیزار
نخواهم هیچ چیزی جز رخ یار
هوش مصنوعی: من منصور هستم و از همه چیزهایی که دارم بی‌زارم. هیچ‌چیز جز چهره‌ی محبوبم را نمی‌خواهم.
منم منصور با جانان سخنگوی
همه با من شده در کل سخنگوی
هوش مصنوعی: من منصور هستم و با محبوبم صحبت می‌کنم، همه چیز را در کنار من می‌توان شنید.
یقین ای شیخ جمله ذات بینم
بذات او همه ذرات بینم
هوش مصنوعی: ای شیخ، من به یقین می‌بینم که همه چیز در ذات او وجود دارد و همه ذرات را در وجود او مشاهده می‌کنم.
فنا خواهد شدن صورت درین راه
که خود جانست بیشک خود یقین شاه
هوش مصنوعی: در این مسیر، واقعاً چهره و ظاهر انسان محو خواهد شد، زیرا آنچه که در اینجا مهم است، نفس و روح انسان است و به طور قطع، روح خود، بزرگترین و اصلی‌ترین مقام را دارد.
کنون ای شیخ وین اسرار خواندم
ترا درهای معنی برفشاندم
هوش مصنوعی: اکنون ای شیخ، من این رازها را به تو آموختم و درهای معرفت را به روی تو گشودم.
خلایق جمله حیرانند و گویان
همه وصل منند اینجای جویان
هوش مصنوعی: مردم همه در حیرت و اندیشه‌اند و گویا همه در پی وصالم هستند.
چو وصلم هر کسی کاینجا نخواهد
حقیقت زود در نزد من آمد
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد حقیقت را دریابد، به زودی در نزد من حاضر می‌شود.
همه ای دوستان اکنون درآیید
نمود خویشتن بر ما نمائید
هوش مصنوعی: همه دوستان، حالا بیایید و خودتان را به ما نشان دهید.
درآئید آنگه از جانی خبردار
حقیقت دید دیدار است هم یار
هوش مصنوعی: وارد شوید، سپس از درون خود آگاهی یابید؛ زیرا حقیقت در دیدار رخ می‌نماید و اینجا یار و دوست شما نیز حاضر است.
کجا پیدا که دم اینجا زدستید
جمال ما پیاپی هان ز دستید
هوش مصنوعی: کجا می‌توانی پیدا کنی که زیبایی ما مدام در اینجا به نمایش گذاشته شده است؟ این زیبایی در دستان شماست.