بخش ۲۱ - در گوهر عقل و عشق گوید
دو جوهر دان تو عقل وعشق در خود
ولیکن عقل بیند نیک یابد
ازین هر دو اگر آگاه گردی
یقین دانم که تو در راه مردی
دو جوهر دان و مر این هر دو بشناس
پس آنگه تو ز نیک و بد بمهراس
دو جوهر دان تو اندر کام بیچون
که بنمودند رخ در کاف و در نون
حقیقت عقل ترسان است در خویش
در اینجا پردهها آورده در پیش
چنان ترسانست اینجا عقل بدفعل
نیاساید دمی از قال و از قل
جهان ترسان بود از بود خود او
ندیده در عیان معبود خود او
شب و روز است او از خوف مانده
دمادم میشود از عشق رانده
نیارد راه بردن در سوی شاه
نباشد همچو عشق از یار آگاه
ندارد آگهی از ذات بیچون
که او از خویش افتادست بیرون
اگرچه صد هزاران راز داند
نمود خود کجا او باز داند
بمانده قید در عقل است اینجا
همیشه مانده در نقل است اینجا
چنان در نقل و تقلید است مانده
بسی رو کرده اندر ره بمانده
درین دار فنا خوش مست وناخوش
دمادم میشود در عشق سرکش
دمادم معرفت میگوید از یار
که خود را در میان آرد پدیدار
دو پای او یقین درچه بمانده
بسی رو کرده اندر ره بمانده
اگرچه اول خلق آفریده است
ولیکن ذات جانانش ندیدهست
ز وصلش گاهگاهی بهره بخشد
دمادم مرد را هم زهره بخشد
که در عرفان چنان دم میزند او
همیخواهند که عشقش بشکند او
سخن از دید آرد در میانه
دمادم آورد در کل بهانه
نیارد کرد شرمی کان عیان است
اگرچه دایماً اندر بیان است
ولکین او زقرآن وز اخبار
بسی گوید حقیقت سر اسرار
چو از قرآن حقیقت راز گوید
ز سر دوست اینجا باز گوید
بقدر فهم در قرآن نظاره
کند آخر ندارد هیچ چاره
بکنه ذات قرآن کی رسد او
ولیکن آیت آیت بنگرد او
طلبکار است میجوید حقیقت
بمانده باز عقل اندر شریعت
اگر بگشایدش در آخر کار
ورا از عشق راز آید پدیدار
ز قرآن گر برد ره عقل در کل
برون آید یقین از رنج و از ذل
ز قرآن گر برد ره سوی جانان
یکی بیند همه در کوی جانان
ز قرآن گر برد ره در عیانش
یکی باشد همه شرح و بیانش
ز قرآن ره برد گر سوی آن دوست
برون آید ز مغز ای دوست در پوست
ز قرآن گر برد ره در خدائی
ابا عشقش بود کل آشنائی
ز شرح عقل گفتستیم بسیار
مرا مقصود باشد دیدن یار
ز شرح عشق هر دم باز گویم
نه از یک نوع صد گون راز گویم
بخش ۲۰ - در سلوک و وصول فرماید: چنین میدان اگر صاحب یقینیبخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید: اگرچه سالک خوب ظریف است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دو جوهر دان تو عقل وعشق در خود
ولیکن عقل بیند نیک یابد
هوش مصنوعی: در وجود تو، دو ویژگی مهم وجود دارد: عقل و عشق. اما باید بدانیم که عقل، حقیقت را به بهترین نحو میبیند و درک میکند.
ازین هر دو اگر آگاه گردی
یقین دانم که تو در راه مردی
هوش مصنوعی: اگر به این دو موضوع پی ببری، مطمئنم که در مسیر درست و مردانهای قرار داری.
دو جوهر دان و مر این هر دو بشناس
پس آنگه تو ز نیک و بد بمهراس
هوش مصنوعی: دو جوهر را بشناس و تفاوتهای آنها را درک کن، سپس از خوبی و بدی نترس.
دو جوهر دان تو اندر کام بیچون
که بنمودند رخ در کاف و در نون
هوش مصنوعی: دو ذات و ماهیت را در دهان بدون هیچ شبههای میشناسند، چرا که چهرهای که در حروف «ک» و «ن» قرار دارد، نمایانگر آنهاست.
حقیقت عقل ترسان است در خویش
در اینجا پردهها آورده در پیش
هوش مصنوعی: عقل به خودی خود ترسناک است و به همین دلیل، پردههایی را در برابر حقیقت قرار داده است تا از آن فاصله بگیرد.
چنان ترسانست اینجا عقل بدفعل
نیاساید دمی از قال و از قل
هوش مصنوعی: در اینجا، عقل به قدری ترسیده و درگیر گفتهها و حواشی شده که لحظهای نمیتواند آرام بگیرد و به خود بیندیشد.
جهان ترسان بود از بود خود او
ندیده در عیان معبود خود او
هوش مصنوعی: جهان از وجود او ترسیده است، در حالی که خود او معبودش را بهصورت عینی ندیده است.
شب و روز است او از خوف مانده
دمادم میشود از عشق رانده
هوش مصنوعی: او به خاطر ترس همیشه در نگرانی به سر میبرد و بیوقفه از عشق دور افتاده است.
نیارد راه بردن در سوی شاه
نباشد همچو عشق از یار آگاه
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان به سوی پادشاه رفت، زیرا عشق به معشوق راهی را نمینماید.
ندارد آگهی از ذات بیچون
که او از خویش افتادست بیرون
هوش مصنوعی: او از حقیقت واقعی خود بیخبر است، زیرا در خود را در این دنیا گم کرده است.
اگرچه صد هزاران راز داند
نمود خود کجا او باز داند
هوش مصنوعی: با وجود اینکه هزاران راز را میداند، نمیتواند نشان دهد که در کجا بازگشت میکند.
بمانده قید در عقل است اینجا
همیشه مانده در نقل است اینجا
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که برای عقل و تفکر، محدودیتهایی وجود دارد که همواره در این مکان باقی ماندهاند و در صحبتها و نقلقولها نیز همین محدودیتها وجود دارد. به عبارت دیگر، عقل همواره تحت تاثیر محدودیتهاست و این موضوع در گفتگوها نیز بازتاب یافته است.
چنان در نقل و تقلید است مانده
بسی رو کرده اندر ره بمانده
هوش مصنوعی: شخصی به اندازهای در تقلید و پیروی از دیگران غرق شده که در مسیر خود مانده و نتوانسته به جلو حرکت کند.
درین دار فنا خوش مست وناخوش
دمادم میشود در عشق سرکش
هوش مصنوعی: در این دنیای زوال، فرد با شوق و ناخوشی در عشق سرکش هر لحظه به حالتی دچار میشود.
دمادم معرفت میگوید از یار
که خود را در میان آرد پدیدار
هوش مصنوعی: در هر لحظه، معرفت از یار میگوید که او باید خود را در میان نشان دهد.
دو پای او یقین درچه بمانده
بسی رو کرده اندر ره بمانده
هوش مصنوعی: دو پای او به یقین در جایی نمانده و در راهی که در پیش دارد، به جلو رفته است.
اگرچه اول خلق آفریده است
ولیکن ذات جانانش ندیدهست
هوش مصنوعی: هرچند که خداوند اولین موجودات را خلق کرده است، اما خودِ ذات و وجود او هرگز دیده نشده است.
ز وصلش گاهگاهی بهره بخشد
دمادم مرد را هم زهره بخشد
هوش مصنوعی: گاهی او با وصالش به مردی لطف میکند و به او جرأت میدهد.
که در عرفان چنان دم میزند او
همیخواهند که عشقش بشکند او
هوش مصنوعی: در عرفان، او به گونهای صحبت میکند که دیگران خواهان این هستند که عشقش باعث شکست او شود.
سخن از دید آرد در میانه
دمادم آورد در کل بهانه
هوش مصنوعی: سخن و حرفها از نظر مردم متفاوت است و هر کسی میتواند در هر مکانی و زمانی دلایلی برای صحبتهای خود بیاورد.
نیارد کرد شرمی کان عیان است
اگرچه دایماً اندر بیان است
هوش مصنوعی: شرمی که به وضوح نمایان است، هرچند همواره دربارهاش صحبت شود، نمیتوان به وجود آن ادامه داد.
ولکین او زقرآن وز اخبار
بسی گوید حقیقت سر اسرار
هوش مصنوعی: اما او از قرآن و اخبار بسیار میگوید که حقیقت نهفته در اسرار را نمایان میکند.
چو از قرآن حقیقت راز گوید
ز سر دوست اینجا باز گوید
هوش مصنوعی: وقتی که قرآن به حقیقت و رازها اشاره میکند، در اینجا نیز از طرف دوست سخن میگوید.
بقدر فهم در قرآن نظاره
کند آخر ندارد هیچ چاره
هوش مصنوعی: انسان به اندازهای که درک و فهم دارد میتواند به قرآن نگاه کند و از آن بهرهمند شود؛ اما این فرآیند هیچ پایانی ندارد و همیشه میتوان از معانی و مفاهیم عمیقتر آن بهره برد.
بکنه ذات قرآن کی رسد او
ولیکن آیت آیت بنگرد او
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که اگر کسی بخواهد به عمق معانی قرآن برسد، باید آیات آن را یکی یکی بررسی کند و از آنها درس بگیرد. فهم تمام حقیقت قرآن یکباره ممکن نیست و نیاز به دقت و توجه فراوان دارد.
طلبکار است میجوید حقیقت
بمانده باز عقل اندر شریعت
هوش مصنوعی: کسی که در پی حقیقت است، خواهان درک عمیقتری از آن است و به دنبال دلیل و منطق در اصول دین و شریعت میباشد. عقل و تفکر باید در این مسیر راهنمای او باشد.
اگر بگشایدش در آخر کار
ورا از عشق راز آید پدیدار
هوش مصنوعی: اگر در نهایت، دل او از عشق باز شود، راز عشقش روشن خواهد شد.
ز قرآن گر برد ره عقل در کل
برون آید یقین از رنج و از ذل
هوش مصنوعی: اگر عقل به درستی از قرآن راهی بیابد، یقین حاصل میشود و انسان از رنج و ذلت رهایی مییابد.
ز قرآن گر برد ره سوی جانان
یکی بیند همه در کوی جانان
هوش مصنوعی: اگر کسی از قرآن راهی به سوی معشوق پیدا کند، میتواند همه چیز را در محله معشوق ببیند.
ز قرآن گر برد ره در عیانش
یکی باشد همه شرح و بیانش
هوش مصنوعی: اگر از قرآن راهی به حقیقت پیدا کنی، در آن صورت همه توضیحات و معانی آن یکی خواهد بود.
ز قرآن ره برد گر سوی آن دوست
برون آید ز مغز ای دوست در پوست
هوش مصنوعی: اگر از قرآن راهی به سوی معشوق بیابی، میتوانی درک عمیقتری از او یابی؛ پس ای دوست، اصل و حقیقت او را در سیاهی و ظاهری که در پوست است جستجو نکن.
ز قرآن گر برد ره در خدائی
ابا عشقش بود کل آشنائی
هوش مصنوعی: اگر کسی از قرآن راهی به شناخت خدا پیدا کند، عشق به او به تمامی آشناییها میارزد.
ز شرح عقل گفتستیم بسیار
مرا مقصود باشد دیدن یار
هوش مصنوعی: من به سخنانی درباره عقل و دانش زیاد اشاره کردهام، اما چیزی که برایم مهم است، دیدن محبوبم است.
ز شرح عشق هر دم باز گویم
نه از یک نوع صد گون راز گویم
هوش مصنوعی: هر لحظه درباره عشق صحبت میکنم و تنها به یک جنبه از آن اشاره نمیکنم، بلکه رازهای بسیاری از عشق را بازگو میکنم.