(۱۱) حکایت ابوعلی فارمدی
چنین کرد آن قوی جان نکو عقل
ز خواجه بوعلی فارمد نقل
که مردی را خدا فردا بمحشر
دهد نامه که هین بر خوان و بنگر
چو مرد آن نامه بیند یک دو ساعت
درو نه معصیت بیند نه طاعت
زبان بگشاید و گوید الهی
نوشته نیست در نامه چه خواهی
خطاب آید که من عشّاقِ خود را
بنامه در نیارم نیک و بد را
بدو نیک تو کم انگاشت جبّار
بهشت و دوزخی تو هم کم انگار
چو برخیزد بهانه از میانه
تو ما را ما ترا تا جاودانه
وگر اینت نمیباید چه پیچی
همه ما و همه ما پس تو هیچی
وگر وحشی صفت در پیش آئی
دهندت نامه تا با خویش آئی
چو ما را تابِ برگ گل نباشد
بهر جزوی حیات کل نباشد
چو باشد پیشوا امیِّ مطلق
نخواهد نامه بر خواندن زنا حق
که چون از نامه گفتی و شنودی
شوی گستاخ از معنی بزودی
(۱۰) حکایت آتش و سوخته: چو سنگ و آهن افتادند درکار(۱۲) حکایت گناه کار روز محشر: چنین نقلی درستست از پیمبر
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنین کرد آن قوی جان نکو عقل
ز خواجه بوعلی فارمد نقل
هوش مصنوعی: این شخص با نیروی دل و عقل خوب، از خواجه بوعلی حکایتی نقل کرد.
که مردی را خدا فردا بمحشر
دهد نامه که هین بر خوان و بنگر
هوش مصنوعی: خدا به مردی در روز قیامت نامهای میدهد و به او میگوید که بخوان و نگاه کن.
چو مرد آن نامه بیند یک دو ساعت
درو نه معصیت بیند نه طاعت
هوش مصنوعی: وقتی مرد آن نامه را میبیند، برای یک یا دو ساعت در آن نه گناهی میبیند و نه پاداشی.
زبان بگشاید و گوید الهی
نوشته نیست در نامه چه خواهی
هوش مصنوعی: زبان خود را باز میکند و میگوید: «خدایا، در نامهام چیزی نوشته نشده است، تو چه میخواهی؟»
خطاب آید که من عشّاقِ خود را
بنامه در نیارم نیک و بد را
هوش مصنوعی: خداوند میگوید که من عاشقان خود را هرگز به خوبی یا بدی معرفی نمیکنم.
بدو نیک تو کم انگاشت جبّار
بهشت و دوزخی تو هم کم انگار
هوش مصنوعی: شما به خوبی درک نکردید که چه اندازه بهشت و جهنم، از قدرت و عظمت خداوند را نادیده میگیرید.
چو برخیزد بهانه از میانه
تو ما را ما ترا تا جاودانه
هوش مصنوعی: وقتی که بهانهها از میان برداشته شود، ما برای تو همیشه و تا ابد خواهیم بود.
وگر اینت نمیباید چه پیچی
همه ما و همه ما پس تو هیچی
هوش مصنوعی: اگر این چیز که تو میگویی لازم نیست، پس چرا این همه پیچیدگی و سوال پیش میآید؟ در واقع، همه ما به آن نیاز داریم و تو هیچ چیزی از آن نمیدانی.
وگر وحشی صفت در پیش آئی
دهندت نامه تا با خویش آئی
هوش مصنوعی: اگر کسی با رفتار بیرحمانه و وحشیگری به سمت تو بیاید، به تو نامهای خواهند داد تا تو با او همصحبت شوی و به آرامش برسی.
چو ما را تابِ برگ گل نباشد
بهر جزوی حیات کل نباشد
هوش مصنوعی: وقتی ما توانایی تحمل زیبایی و لطافت گل را نداریم، در حقیقت هیچ جزء دیگری از زندگی معنا ندارد.
چو باشد پیشوا امیِّ مطلق
نخواهد نامه بر خواندن زنا حق
هوش مصنوعی: زمانی که پیشوای جامعه، کسی باشد که به علم و معرفت کامل و عمیق دست یافته، دیگر نیازی به خواندن نامه و متنهای جاهلانه و نادرست نیست، زیرا حقایق به روشنی درک میشوند و نیازی به تفسیرهای نادرست نیست.
که چون از نامه گفتی و شنودی
شوی گستاخ از معنی بزودی
هوش مصنوعی: وقتی درباره نامه صحبت میکنی و از آن میشنوی، به زودی جرات پیدا میکنی که معنی آن را بفهمی و به آن واکنش نشان دهی.