گنجور

(۱۲) حکایت گناه کار روز محشر

چنین نقلی درستست از پیمبر
که حق گوید بشخصی روز محشر
که ای بنده بیا و نامه برخوان
که تا چه کردهٔ عمری فراوان
چو بنده نامه برخواند سراسر
نه بیند جز معاصی چیز دیگر
چو در نامه نه بیند جز سیاهی
زبان بگشاید و گوید الهی
بدوزخ می‌روم زین عمر تاوان
حقش گوید که پشت نامه برخوان
چو پشت نامه برخواند بیکبار
چنان یابد نوشته آخر کار
بتوبه در پشیمان گشته باشد
همه دردیش درمان گشته باشد
بجای هر بدی دانندهٔ راز
بداده باشدش ده نیکوئی باز
بدی را چون پشیمان گشته باشد
خدا ده نیکوئی بنوشته باشد
چو بنده آن ببیند شاد گردد
زهی بنده که چون آزاد گردد
بحق گوید که ای قیّومِ مطلق
ندیدم ازکرام الکاتبین حق
که من دارم گنه زین بیش بسیار
که ننوشتند بر من آن دو هشیار
بگو کان بر من مسکین نوشتند
مگر آن می‌ستردند این نوشتند
که تا چندان که بد کردم ز آغاز
بهر یک ده نکوئی می‌دهی باز
اگر چه من گناه آلود مردم
ز فضلت بر گناهان سود کردم
پیمبر از چنین گفتار و کردار
بخندید و شدش دندان پدیدار
پس آنگه گفت ای دارندهٔ پاک
زهی گستاخی آخر از کفی خاک
ز سرّی کان میان جان پاکست
اگرآگه شوی بیم هلاکست
که می‌داند که این سر عجب چیست
چنین سری عجایب را سبب چیست
ترا در پیش چندین پیچ پیچی
نه زان آمد که یعنی هیچ هیچی
ولی این جمله زان افتاد در راه
که تا از خویش گردی بو که آگاه
چو تو معشوق بودی او چنان کرد
که از چشم خود و خلقت نهان کرد
هزاران پردهٔ اسباب بنهاد
درون جمله تختِ خواب بنهاد
تو با معشوق زیر پرده بر تخت
توانی خفت بی غیری زهی بخت
چو نتوان دید سر تا پای معشوق
چنین بهتر که باشد جای معشوق
که جلوه دادن معشوق هرگز
مسلَّم نیست پنهان باید از عز

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین نقلی درستست از پیمبر
که حق گوید بشخصی روز محشر
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که روایت شده از پیامبر درست و صحیح است و او در روز محشر به یک شخص حقیقت را خواهد گفت.
که ای بنده بیا و نامه برخوان
که تا چه کردهٔ عمری فراوان
هوش مصنوعی: بنده، بیا و نامه‌ات را بخوان تا ببینی در طول عمرت چه کارهایی انجام داده‌ای.
چو بنده نامه برخواند سراسر
نه بیند جز معاصی چیز دیگر
هوش مصنوعی: وقتی بنده نامه را می‌خواند، جز گناهانش چیز دیگری نمی‌بیند.
چو در نامه نه بیند جز سیاهی
زبان بگشاید و گوید الهی
هوش مصنوعی: وقتی در نامه چیزی جز تاریکی را نمی‌بیند، زبانش را باز کرده و می‌گوید ای کاش.
بدوزخ می‌روم زین عمر تاوان
حقش گوید که پشت نامه برخوان
هوش مصنوعی: من برای پرداخت بهایی که به دیگران بدهکارم به جهنم می‌روم تا شاید در آنجا حقی که بر گردنم است ادا شود و از مادرم بخواهم که نامه‌ام را بخواند.
چو پشت نامه برخواند بیکبار
چنان یابد نوشته آخر کار
هوش مصنوعی: وقتی کسی نامه را به پشت بخواند، به یکباره می‌تواند به نتیجه نهایی یا مقصود اصلی آن پی ببرد.
بتوبه در پشیمان گشته باشد
همه دردیش درمان گشته باشد
هوش مصنوعی: اگر کسی از گذشته خود پشیمان شود و به درگاه خداوند توبه کند، تمام دردها و سختی‌هایش درمان خواهد شد.
بجای هر بدی دانندهٔ راز
بداده باشدش ده نیکوئی باز
هوش مصنوعی: هر کسی که از رازهای بد آگاه است، به او ده موهبت نیکی داده شده است.
بدی را چون پشیمان گشته باشد
خدا ده نیکوئی بنوشته باشد
هوش مصنوعی: اگر کسی به بدی خود پشیمان شود، خداوند به او نیکی و پاداش می‌دهد.
چو بنده آن ببیند شاد گردد
زهی بنده که چون آزاد گردد
هوش مصنوعی: وقتی بنده به محبوب خود نگاهی می‌اندازد، شاد می‌شود و این خوشحالی از آنجا ناشی می‌شود که او نیز از قید و بند آزاد می‌شود.
بحق گوید که ای قیّومِ مطلق
ندیدم ازکرام الکاتبین حق
هوش مصنوعی: واقعاً درست می‌گوید که ای حامی و نگهدار مطلق، من از نویسندگان نیکوکار، حقیقتی ندیدم.
که من دارم گنه زین بیش بسیار
که ننوشتند بر من آن دو هشیار
هوش مصنوعی: من خطاهایی دارم که بسیار بیشتر از این‌هاست، اما آن دو که آگاه بودند، هیچ‌کدام از آن‌ها را بر من ثبت نکردند.
بگو کان بر من مسکین نوشتند
مگر آن می‌ستردند این نوشتند
هوش مصنوعی: بگو که آیا بر من، که بیچاره‌ام، نوشته‌اند که این خصلت‌ها را پوشش می‌دهد یا نه.
که تا چندان که بد کردم ز آغاز
بهر یک ده نکوئی می‌دهی باز
هوش مصنوعی: به تعداد کارهای بدی که از ابتدا انجام داده‌ام، تو همچنان برای یک کار نیکو به من پاداش می‌دهی.
اگر چه من گناه آلود مردم
ز فضلت بر گناهان سود کردم
هوش مصنوعی: اگرچه من انسان گناهکاری هستم، اما از نعمت‌های تو برای رفع گناهانم بهره‌مند شده‌ام.
پیمبر از چنین گفتار و کردار
بخندید و شدش دندان پدیدار
هوش مصنوعی: پیامبر از چنین گفتار و رفتار خندید و دندان‌هایش نمایان شد.
پس آنگه گفت ای دارندهٔ پاک
زهی گستاخی آخر از کفی خاک
هوش مصنوعی: سپس او گفت: ای صاحب وجودی که پاک و بی‌نقصی، چه جسارتی است که از خاکی به این بزرگی سخن می‌گویی.
ز سرّی کان میان جان پاکست
اگرآگه شوی بیم هلاکست
هوش مصنوعی: اگر از راز و حقیقتی که در وجود پاک تو نهفته است آگاه شوی، ممکن است ترس از نابودی و هلاکت به سراغت بیاید.
که می‌داند که این سر عجب چیست
چنین سری عجایب را سبب چیست
هوش مصنوعی: چه کسی می‌داند این گِرانیِ سر و رازهای شگفت‌انگیز آن چیست و چه دلیلی پشت وجود این عجایب است؟
ترا در پیش چندین پیچ پیچی
نه زان آمد که یعنی هیچ هیچی
هوش مصنوعی: در برابر تو مشکلات و پیچیدگی‌های زیادی وجود دارد، اما اینها به هیچ وجه بی‌معنا نیستند.
ولی این جمله زان افتاد در راه
که تا از خویش گردی بو که آگاه
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در مسیر زندگی باید به خودتان و شخصیت‌تان آگاه باشید. یعنی زمانی که از خودتان دور می‌شوید یا درگیر مسائل دیگر می‌شوید، ممکن است نتوانید به درستی خود را بشناسید و ارزش‌های خود را درک کنید.
چو تو معشوق بودی او چنان کرد
که از چشم خود و خلقت نهان کرد
هوش مصنوعی: وقتی تو معشوق خود بودی، او به گونه‌ای رفتار کرد که تمام زیبایی‌ات و حتی وجودت از دیده‌ها و از دست دیگران پنهان ماند.
هزاران پردهٔ اسباب بنهاد
درون جمله تختِ خواب بنهاد
هوش مصنوعی: در این جهان، موانع و پرده‌های زیادی وجود دارد که بر سر راه انسان قرار می‌گیرد، همچون لایه‌هایی که بر روی یک تخت خواب گذاشته شده‌اند.
تو با معشوق زیر پرده بر تخت
توانی خفت بی غیری زهی بخت
هوش مصنوعی: تو می‌توانی در کنار محبوب خود و در آرامش بخوابی، بدون آنکه نگران کسی دیگری باشی، چه خوش شانسی!
چو نتوان دید سر تا پای معشوق
چنین بهتر که باشد جای معشوق
هوش مصنوعی: اگر نتوانیم تمام زیبایی‌های معشوق را ببینیم، پس چه بهتر که او در جایی باشد که هوس دیدن او را داشته باشیم.
که جلوه دادن معشوق هرگز
مسلَّم نیست پنهان باید از عز
هوش مصنوعی: ظاهر ساختن زیبایی و جذابیت محبوب همیشه قطعی و مشخص نیست و برای این کار باید از خودنمایی و فخر فروشی دوری کرد.