گنجور

(۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین

بزرگی گفت چون یوسف چنان خواست
که خود با ابن یامین دل کند راست
بدل با او یکی گردد باخلاص
بتنهائی کند هم خلوتش خاص
نهادش از پی آن صاع در بار
بدزدی کرد منسوبش زهی کار
چنین گفت آن بزرگ دین که مطلق
همین رفتست با ابلیس الحق
براندش از در واز بهر این راز
بلعنت کردش از آفاق ممتاز
ازان از قهر خویشش جامه پوشید
که در قهرش ز چشم عامه پوشید
بدین درگاه اِستادست پیوست
گرفته حربهٔ از قهر در دست
نخستین تا اعوذی زو نخواهی
قدم نتوان نهادن در الهی
بدین در روز و شب زانست پیوست
که تا تر دامنان را می‌زند دست
مِحّک نقد مردان در کف اوست
ز مشرق تا به مغرب در صف اوست
کسی کانجا برد نقدی نبهره
خورد در حال از ابلیس دهره
چنین گوید بصاحب نقد ابلیس
که ای از من ربوده گوی تلبیس
خداوندم هزاران ساله طاعت
برویم باز زد در نیم ساعت
تو زین یک ذره طاعت گشتهٔ گرم
بر حق می‌بری و نیستت شرم
اگر لعنت کنندم خلق عالم
نگردد عشق جانم ذرهٔکم
اگر خواند ترا یک تن بلعنت
بیک ساعت فرو ریزی ز محنت
از اوّل همچو مردان مرد ره شو
پس آنگه جان فشان در پیش شه شو
چرا در چشم تو خردست ابلیس
که ره زن شد بزرگان را بتلبیس
یقین میدان که میرانی که هستند
که صد تن را چو تو گردن شکستند
اگرچه بر سر تو پادشا اند
ولی در خیل سلطان یک گدا اند
گدای دیو چون شاه تو باشد
مسلمانی کجا راه تو باشد
دمی ابلیس خالی نیست زین سوز
ز ابلیس لعین مردی درآموز
چو در میدان مردی مرد آمد
همه چیزش ز حق در خورد آمد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بزرگی گفت چون یوسف چنان خواست
که خود با ابن یامین دل کند راست
هوش مصنوعی: یک شخص بزرگوار فرمود که یوسف به گونه‌ای بود که خودش از برادرش ابراهیم جدا شد و دل از او برید.
بدل با او یکی گردد باخلاص
بتنهائی کند هم خلوتش خاص
هوش مصنوعی: اگر کسی با معشوقش صمیمی و بی‌نهایت خالص باشد، به راحتی می‌تواند به او نزدیک شود و در کنار او لحظات ویژه‌ای را سپری کند.
نهادش از پی آن صاع در بار
بدزدی کرد منسوبش زهی کار
هوش مصنوعی: او به خاطر اهداف ناپسند خود، کارهای زشت و نادرستی انجام می‌دهد که به او نسبت داده می‌شود.
چنین گفت آن بزرگ دین که مطلق
همین رفتست با ابلیس الحق
هوش مصنوعی: آن بزرگ دین گفت که اصل و حقیقت همین است که ابلیس نیز از این مسیر رفته است.
براندش از در واز بهر این راز
بلعنت کردش از آفاق ممتاز
هوش مصنوعی: او را از در بیرون کرد به خاطر این موضوع، و از تمام جهان به خاطر این راز مورد لعنت قرار گرفت.
ازان از قهر خویشش جامه پوشید
که در قهرش ز چشم عامه پوشید
هوش مصنوعی: کسی به خاطر خشم خود جامه‌ای بر تن کرد، زیرا در خشمش از دید مردم پنهان شد.
بدین درگاه اِستادست پیوست
گرفته حربهٔ از قهر در دست
هوش مصنوعی: در این مکان، فردی به شدت و با اراده‌ای قوی ایستاده است و سلاحی در دست دارد که نشان‌دهنده قدرت و تسلط اوست.
نخستین تا اعوذی زو نخواهی
قدم نتوان نهادن در الهی
هوش مصنوعی: اگر نخست به آن عالم بزرگ پناه نبری، نمی‌توانی در راه الهی قدم برداری.
بدین در روز و شب زانست پیوست
که تا تر دامنان را می‌زند دست
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که در طول روز و شب، همیشه به یک موضوع خاص توجه می‌شود و افرادی که زیر فشار یا مشکلات هستند، به نوعی در معرض آسیب قرار دارند. یعنی همواره در حال دقت و توجه به مسائلی هستیم که ممکن است بر زندگی دیگران تأثیر بگذارد.
مِحّک نقد مردان در کف اوست
ز مشرق تا به مغرب در صف اوست
هوش مصنوعی: توانایی و کیفیت واقعی مردانگی در دست اوست و از شرق تا غرب، در میان او صفی از افراد برای آزمون و ارزیابی آماده‌اند.
کسی کانجا برد نقدی نبهره
خورد در حال از ابلیس دهره
هوش مصنوعی: کسی که در این‌جا سرمایه‌اش را بیهوده می‌سوزاند، در واقع در دام فریب‌های زمانه افتاده است.
چنین گوید بصاحب نقد ابلیس
که ای از من ربوده گوی تلبیس
هوش مصنوعی: ابلیس به صاحب نقد می‌گوید: ای کسی که از من فریب را گرفته‌ای.
خداوندم هزاران ساله طاعت
برویم باز زد در نیم ساعت
هوش مصنوعی: خدایا، ما سال‌ها عبادت تو را کرده‌ایم، ولی تو در یک نیم‌ساعت ما را مورد بخشش قرار دادی.
تو زین یک ذره طاعت گشتهٔ گرم
بر حق می‌بری و نیستت شرم
هوش مصنوعی: تو به خاطر یک ذره عبادت و بندگی‌ات، به حق نزدیک شده‌ای و از این موضوع احساس شرم نمی‌کنی.
اگر لعنت کنندم خلق عالم
نگردد عشق جانم ذرهٔکم
هوش مصنوعی: هرچند مردم جهان برایم بدنامی کنند، عشق جانم هیچ‌گاه کاهش نمی‌یابد.
اگر خواند ترا یک تن بلعنت
بیک ساعت فرو ریزی ز محنت
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو بدی کند و تو را نکوهش کند، نگران نباش؛ به زودی از این مشکلات رهایی خواهی یافت.
از اوّل همچو مردان مرد ره شو
پس آنگه جان فشان در پیش شه شو
هوش مصنوعی: از ابتدا مانند مردان بزرگ و با شجاعت راه خود را برگزین و سپس جان خود را در راه پیشوایت فدای او کن.
چرا در چشم تو خردست ابلیس
که ره زن شد بزرگان را بتلبیس
هوش مصنوعی: چرا در نگاه تو شیطان کوچک به نظر می‌آید که با فریبش بزرگان را به گمراهی می‌اندازد؟
یقین میدان که میرانی که هستند
که صد تن را چو تو گردن شکستند
هوش مصنوعی: به روشنی می‌دان که تو به تنهایی قدرتی داری که می‌توانی صد نفر را به راحتی مغلوب کنی و شکست دهی.
اگرچه بر سر تو پادشا اند
ولی در خیل سلطان یک گدا اند
هوش مصنوعی: هرچند که در میان تو افرادی مانند پادشاهان حاضرند، اما در واقع در بین جمع، آن‌ها در جایگاه یک فقیر قرار دارند.
گدای دیو چون شاه تو باشد
مسلمانی کجا راه تو باشد
هوش مصنوعی: اگر گدای شیطان، به‌ اندازۀ تو شاه باشد، دیگر در این دنیا جا برای مسلمانان نخواهد بود.
دمی ابلیس خالی نیست زین سوز
ز ابلیس لعین مردی درآموز
هوش مصنوعی: ابلیس هرگز بدون دردسر نیست؛ از این آتش سوزان، درسی برای انسان بیاموز.
چو در میدان مردی مرد آمد
همه چیزش ز حق در خورد آمد
هوش مصنوعی: وقتی که در میدان، مردی واقعی ظاهر می‌شود، همه‌چیز او با حق و حقیقت سازگار است.