گنجور

(۱۲) حکایت شبلی رحمة الله علیه

چو شبلی را زیادت گشت شورش
فرو بستند در قیدی به‌زورش
گروهی پیش او رفتند ناگاه
به نظاره باستادند در راه
به‌ایشان گفت شبلی سخن‌ساز
که چه قومید‌؟ بر گویید هین راز
همه گفتند خیل دوستانیم
که ره جز دوستی تو ندانیم
چو بشنید این سخن شبلی ز یاران
بر ایشان کرد حالی سنگ‌باران
همه یاران او چون سنگ دیدند
ز بیم سنگ از پیشش رمیدند
زبان بگشاد شبلی گفت آنگاه
که ای جمله به‌هم کذّاب و گمراه
چو لاف از دوستی‌تان بود با من
نبودید ای خسیسان پاک‌دامن
که بگریزد ز زخم دوست آخر‌؟
که زخم او نه، رحم اوست آخر
چو زخم دوست دید ابلیس نگریخت
ولی از زخم او صد مرهم آمیخت
به‌جان بپذیر هر زخمی که او زد
که گر او زخم بر جان زد نکو زد
اگر یک ذرّه عشق آمد پدیدار
به‌صد جان زخم را گردی خریدار
تو پنداری که زخمش رایگان است
هزاران ساله طاعت نرخ آن است
هزاران ساله گرچه طاعتش بود
بهای لعنت یک ساعتش بود
قوی شایسته باشی در خدایی
اگر گویند تو ما را نشایی
عزیزا قصّهٔ ابلیس بشنو
زمانی ترک کن‌، تلبیس بشنو
گر این مردی ترا بودی زمانی
ز تو زنده شدی هر دم جهانی
اگرچه رانده و ملعونِ راه‌ست
همیشه در حضور پادشاه‌ست
چه لعنت می‌کنی او را شب و روز
ازو باری مسلمانی درآموز

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو شبلی را زیادت گشت شورش
فرو بستند در قیدی به‌زورش
هوش مصنوعی: زمانی که شورش شبلی افزایش یافت، او را از شدت خشم در قید و بند قرار دادند.
گروهی پیش او رفتند ناگاه
به نظاره باستادند در راه
هوش مصنوعی: گروهی به سمت او رفتند و ناگهان در میانه مسیر ایستادند تا او را تماشا کنند.
به‌ایشان گفت شبلی سخن‌ساز
که چه قومید‌؟ بر گویید هین راز
هوش مصنوعی: شبلی به کسی که سخنی ساخته بود گفت: شما از چه کسانی هستید؟ پس بیایید و رازی را بگویید.
همه گفتند خیل دوستانیم
که ره جز دوستی تو ندانیم
هوش مصنوعی: همه بر این نکته تأکید کردند که ما دوستانی یک‌دل هستیم و جز راه دوستی با تو، راه دیگری نمی‌شناسیم.
چو بشنید این سخن شبلی ز یاران
بر ایشان کرد حالی سنگ‌باران
هوش مصنوعی: شبلی وقتی این حرف را از یارانش شنید، به شدت ناراحت شد و به آن‌ها برخوردی تند نشان داد.
همه یاران او چون سنگ دیدند
ز بیم سنگ از پیشش رمیدند
هوش مصنوعی: همه دوستان او وقتی سنگ را دیدند، از ترس سنگ از مقابل او فرار کردند.
زبان بگشاد شبلی گفت آنگاه
که ای جمله به‌هم کذّاب و گمراه
هوش مصنوعی: شبلی با بیان خود گفت که همه شما، در واقع، دروغگو و گمراه هستید.
چو لاف از دوستی‌تان بود با من
نبودید ای خسیسان پاک‌دامن
هوش مصنوعی: وقتی می‌گویید که دوستم دارید، اما در واقع در کنارم نیستید، شما کسانی هستید که خود را پاک‌دامن می‌دانید اما در کارتان صداقت ندارید.
که بگریزد ز زخم دوست آخر‌؟
که زخم او نه، رحم اوست آخر
هوش مصنوعی: آیا می‌توان از زخم‌های دوستی فرار کرد؟ در حالی که آن زخم در حقیقت نشانه‌ای از محبت و رحمت اوست.
چو زخم دوست دید ابلیس نگریخت
ولی از زخم او صد مرهم آمیخت
هوش مصنوعی: وقتی ابلیس زخم دوست را دید، سرش را برگرداند، اما از زخم او صد دارو و درمان ترکیب کرد.
به‌جان بپذیر هر زخمی که او زد
که گر او زخم بر جان زد نکو زد
هوش مصنوعی: با جان و دل هر زخم و آسیبی که از او می‌بینی بپذیر، زیرا اگر او زخم می‌زند، زخم‌هایش نیکو و درستی است.
اگر یک ذرّه عشق آمد پدیدار
به‌صد جان زخم را گردی خریدار
هوش مصنوعی: اگر حتی مختصری از عشق ظاهر شود، می‌تواند به‌راحتی صدها جان زخم‌خورده را به خود جذب کند.
تو پنداری که زخمش رایگان است
هزاران ساله طاعت نرخ آن است
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که فکر می‌کنی این زخم بی‌هزینه است، اما باید بدانی که سال‌ها عبادت و اطاعت، بهای آن است.
هزاران ساله گرچه طاعتش بود
بهای لعنت یک ساعتش بود
هوش مصنوعی: علیرغم اینکه انسان‌ها هزاران سال در خدمت خداوند بوده‌اند و به او احترام گذاشته‌اند، تنها یک ساعت نافرمانی و گناه می‌تواند به عذاب و لعنتی بزرگ منجر شود.
قوی شایسته باشی در خدایی
اگر گویند تو ما را نشایی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در مقام خدایی شایسته باشی، باید قوی و توانا باشی؛ زیرا اگر کسی از تو شکایت کند و بگوید که نتوانستی به وظایف خود عمل کنی، در واقع به تو انتقاد می‌کند.
عزیزا قصّهٔ ابلیس بشنو
زمانی ترک کن‌، تلبیس بشنو
هوش مصنوعی: ای عزیز، داستان ابلیس را بشنو و زمانی را ترک کن که تظاهر و فریب را درک کنی.
گر این مردی ترا بودی زمانی
ز تو زنده شدی هر دم جهانی
هوش مصنوعی: اگر این مرد (محبت یا عشق) برای تو باشد، مدام زنده و جوان خواهی بود و هر لحظه جهانی نو را تجربه خواهی کرد.
اگرچه رانده و ملعونِ راه‌ست
همیشه در حضور پادشاه‌ست
هوش مصنوعی: هرچند که او همیشه طرد شده و نفرین شده راه است، اما در حضور پادشاه قرار دارد.
چه لعنت می‌کنی او را شب و روز
ازو باری مسلمانی درآموز
هوش مصنوعی: چرا شب و روز به او بد و بیراه می‌گویی و از او یاد نمی‌گیری که چگونه مسلمان واقعی باشی؟

حاشیه ها

1388/03/30 11:05
رسته

شبیه این حکایت در مثنوی معنوی دفتر دوم بندهای 27 تا 29 آمده است ولی در آن جا در باره ی ذالنون مصری است نه شبلی .

1389/06/31 11:08
ستاره سادات پیغمبری

" در عالم دو عاشق اکبر هست ، اول احمد ( سلام خدا بر ایشان و پیروان پاکشان باد ) ، و دوم شیطان !!! "
ابو حامد محمد غزالی

1389/06/05 15:09
ستاره سادات . پیغمبری

اصلاح حاشیه شماره 2 :
" در میان جنیان و انسیان دو عاشق اکبر هست . در میان انسیان احمد(سلام خدا بر ایشان و پیروان پاکشان) ، و در میان جنیان ابلیس " !!!
غزالی ، احمد

با کمال تعجب سایت کتابخانه تصوف که مورد استناد سایت گنجور و سایر پزوهشگران بود فیلتر شده!!!
اعتراض / اعتراض

1399/09/23 14:11

دریافت هایی از مثنوی الهی نامه فریدالدبن عطار نیشابوری 29
حکایات ابلیس3( مقاله 8، ص 137)
حکایت شبلی
زمانی که شور عرفانی بر شبلی غلبه کرد او را در بند کردند، گروهی به دیدنش آمدند پرسید چه قومید؟:
همه گفتند خیل دوستانیم
که ره جز دوستی تو ندانیم
چو بشنید این سخن شبلی ز یاران
بر ایشان کرد حالی سنگ باران
همه از او گریختند و شبلی زبان گشود که ای گمراهان دروغگو، چگونه از زخم دوست که عین مرهم است، فرار می کنید؟!
چو زخم دوست دید ابلیس نگریخت
ولی از زخم او صد مرهم آمیخت
به جان بپذیر هر زخمی که او زد
که گر او زخم بر جان زد نکو زد
اگر یک ذره عشق آمد پدیدار
به صد جان زخم را گردی خریدار
تو پنداری که زخمش رایگانست
هزاران ساله طاعت نرخ آن است
عزیزا قصه ابلیس بشنو
زمانی ترک کن تلبیس بشنو
اگر این مردی تو را بودی زمانی
ز تو زنده شدی هر دم جهانی
اگر چه رانده و ملعون راهست
همیشه در حضور پادشاهست
چه لعنت می کنی او را شب و روز
ازو باری مسلمانی درآموز
نکات:
-افزون بر تسلیم، عشق ابلیس سبب پذیرش زخم لعنت الهی شده
- این تسلیم همیشه در حضور حق بودن است و می توان با آن جهانی را زنده کرد‌.
(الهی نامه، عطار نیشابوری، فریدالدین تصحیح هلموت ریتر، توس، 1359)