(۹) سؤال کردن مردی از مجنون
رفیقی گفت با مجنون گمراه
که لیلی مُرد گفت الحمدلله
چنین گفت او که ای شوریده دین تو
چو میسوزی چرا گوئی چنین تو
چنین گفت او که چون من بهره زان ماه
ندیدستم نبیند هیچ بد خواه
(۸) حکایت ماه و رشک او برخورشید: تو نشنیدی که پرسیدند از ماه(۱۰) حکایت ابلیس: کسی پرسید از ابلیس کای شوم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رفیقی گفت با مجنون گمراه
که لیلی مُرد گفت الحمدلله
هوش مصنوعی: دوستی به مجنون گفت که لیلی مرده است. مجنون در پاسخ گفت: «خدا را شکر!»
چنین گفت او که ای شوریده دین تو
چو میسوزی چرا گوئی چنین تو
هوش مصنوعی: او گفت: ای کسی که در دین خود دچار تلاطم و آشفتگی هستی، اگر همچون شراب به آتش میسوزی، پس چرا اینگونه حرف میزنی؟
چنین گفت او که چون من بهره زان ماه
ندیدستم نبیند هیچ بد خواه
هوش مصنوعی: او گفت که من هیچ برتری از آن ماه ندیدهام و هیچ کس بدخواه نخواهد بود.