(۸) حکایت ماه و رشک او برخورشید
تو نشنیدی که پرسیدند از ماه
که تو چه دوست تر داری درین راه
چنین گفت او که آن خواهم که خورشید
بگیرد تا بود در پرده جاوید
همیشه روی خواهم زیر میغش
که هم از چشم خود دارم دریغش
(۷) حکایت آن دزد که دستش بریدند: ببریدند دزدی را مگر دست(۹) سؤال کردن مردی از مجنون: رفیقی گفت با مجنون گمراه
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو نشنیدی که پرسیدند از ماه
که تو چه دوست تر داری درین راه
هوش مصنوعی: کسی از ماه پرسید که در این مسیر چه چیز را بیشتر دوست داری، اما تو صدای این پرسش را نشنیدی.
چنین گفت او که آن خواهم که خورشید
بگیرد تا بود در پرده جاوید
هوش مصنوعی: او گفت: من میخواهم که خورشید در پس پردهای جاویدان پنهان شود.
همیشه روی خواهم زیر میغش
که هم از چشم خود دارم دریغش
هوش مصنوعی: همیشه سعی میکنم در زیر آسمان و ابر او مانده و به او فکر کنم، زیرا از دیدن او دلگیر و غمگین هستم.