گنجور

(۵) حکایت ایّوب علیه السلام

چنین نقل است که‌ایّوب پیمبر
که عمری در بلایی بود مضطر
هم از گرگان‌ِ دنیا رنج دیده
هم از کِرمان بسی سختی کشیده
درآمد جبرئیل و گفت ای پاک
چه می‌باشی بنال از جان‌ِ غمناک
که گر باشد ترا هر دم هلاکی
ازان حق را نباشد هیچ باکی
اگر عمری صبوری پیش آری
نهٔ حق گر صبوری بیش داری
چنان تقدیر گردان است پرگار
ز وَی کس نیست یک نقطه خبردار
نه دل از دل خبر دارد نه جان هم
ولی کاری روان بی این و آن هم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین نقل است که‌ایّوب پیمبر
که عمری در بلایی بود مضطر
هوش مصنوعی: نقل شده که ایوب پیغمبر، مدتی طولانی در سختی و بلا به سر می‌برد و در وضعیت دشواری قرار داشت.
هم از گرگان‌ِ دنیا رنج دیده
هم از کِرمان بسی سختی کشیده
هوش مصنوعی: در زندگی هم از جانوران خطرناک و بی‌رحم رنج برده‌ام و هم از مشکلات و سختی‌های شهر کرمان و شرایط آن آسیب دیده‌ام.
درآمد جبرئیل و گفت ای پاک
چه می‌باشی بنال از جان‌ِ غمناک
گویا در اینجا بنال‌ صفت فاعلی باشد یعنی نالان‌، نالنده‌.
که گر باشد ترا هر دم هلاکی
ازان حق را نباشد هیچ باکی
هوش مصنوعی: اگر هر لحظه به تو آسیب برسد، نگران نباش، چون حق در این مورد هیچ ترسی ندارد.
اگر عمری صبوری پیش آری
نهٔ حق گر صبوری بیش داری
هوش مصنوعی: اگر در زندگی صبر و تحمل بیشتری داشته باشی و به حق و حقیقت توجه کنی، در نهایت به نتایج مثبت و خوبی دست خواهی یافت.
چنان تقدیر گردان است پرگار
ز وَی کس نیست یک نقطه خبردار
هوش مصنوعی: تقدیر و سرنوشت همچون پرگار عمل می‌کند و هیچ کس نمی‌تواند از آن اطلاع یابد.
نه دل از دل خبر دارد نه جان هم
ولی کاری روان بی این و آن هم
هوش مصنوعی: نه دل از حال دل آگاه است و نه جان از حال جان خبر دارد، اما با این حال، زندگی به راحتی و بدون وابستگی به دیگران در حال جریان است.