گنجور

(۴) حکایت دیوانه‌ای که سر بر در کعبه می‬‌زد

یکی دیوانه‌ای گریان و دل‌سوز
شبی در پیش کعبه بود تا روز
خوشی می‌گفت اگر نگشایی‌ام در
بدین در همچو حلقه می‌زنم سر
که تا آخر سرم بشکسته گردد
دلم زین سوز‌ِ دایم رَسته گردد
یکی هاتف زبان بگشاد آنگاه
که پُر بت بود این خانه دو سه راه
شکسته گشت آن بت‌ها‌ی درونش
شکسته گیر یک بت از برونش
اگر می‌بشکنی سر از برون تو
بتی باشی که گردی سرنگون تو
درین راه از چنین سر کم نیاید
که دریا بیش یک شبنم نیاید
بزرگی چون شنید آواز هاتف
بدان اسرار شد دزدیده واقف
به‌خاک افتاد و چشمش خون روان‌کرد
بسی جان از چنین غم خون توان‌کرد
چو با او هیچ نتوانیم کوشید
نمی‌باید به‌صد زاری خروشید

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی دیوانه‌ای گریان و دل‌سوز
شبی در پیش کعبه بود تا روز
هوش مصنوعی: یک نفر دیوانه‌ای که قلبی حساس و پر از احساس داشت، شبی در مقابل کعبه نشسته و گریه می‌کرد و این حال او تا صبح ادامه داشت.
خوشی می‌گفت اگر نگشایی‌ام در
بدین در همچو حلقه می‌زنم سر
هوش مصنوعی: خوشی می‌گفت که اگر به من در این در باز نشود، مانند حلقه‌ای در دور خود می‌چرخم و بی‌حرکت می‌مانم.
که تا آخر سرم بشکسته گردد
دلم زین سوز‌ِ دایم رَسته گردد
هوش مصنوعی: تا زمانی که درد در دل من وجود دارد، سرم می‌شکند و تسکینی نمی‌یابم.
یکی هاتف زبان بگشاد آنگاه
که پُر بت بود این خانه دو سه راه
هوش مصنوعی: یک صدا به گوش رسید که در دوران پُر از بت، این خانه را راه‌های جدیدی نشان داد.
شکسته گشت آن بت‌ها‌ی درونش
شکسته گیر یک بت از برونش
هوش مصنوعی: درون انسان، پر از خالی‌ها و شکستگی‌هاست، اما اگر به ظاهر او نگاه کنیم، یک نماد زیبا و تمام‌عیار به چشم می‌خورد.
اگر می‌بشکنی سر از برون تو
بتی باشی که گردی سرنگون تو
هوش مصنوعی: اگر تو از درون بشکنی، پس تو هم مانند یک مجسمه‌ای هستی که بر اثر شکستگی‌اش دچار افت و زوال شده.
درین راه از چنین سر کم نیاید
که دریا بیش یک شبنم نیاید
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در مسیر زندگی و تلاش‌ها، نباید از مشکلات یا موانع ناامید شد، زیرا ممکن است در نهایت نتایج و پاداش‌های بزرگ و ارزشمندی حاصل شوند. به طور کلی، هر چقدر هم که شرایط سخت به نظر برسد، نباید فراموش کرد که گاهی اوقات نتایج کوچکی هم می‌توانند نقش مهمی در موفقیت نهایی ایفا کنند.
بزرگی چون شنید آواز هاتف
بدان اسرار شد دزدیده واقف
هوش مصنوعی: وقتی کسی بزرگ و معتبر صدای یک فرشته یا پیغام‌آور را شنید، به طور پنهانی از آن رازها باخبر شد.
به‌خاک افتاد و چشمش خون روان‌کرد
بسی جان از چنین غم خون توان‌کرد
هوش مصنوعی: به زمین افتاد و از چشمانش خون می‌ریخت. درد و اندوهی که داشت، بی‌اندازه سنگین بود و از این غم، هر روحی را به زحمت می‌انداخت.
چو با او هیچ نتوانیم کوشید
نمی‌باید به‌صد زاری خروشید
هوش مصنوعی: اگر نتوانیم با او هیچ‌گونه تلاشی کنیم، نباید با صدای ناله و فریاد درخواست کنیم.