(۱۱) مناجات ابراهیم ادهم
به پیش کعبه ابراهیم ادهم
بحق میگفت کای دارای عالم
مرا معصوم خواه و بی گنه دار
گناهی کان رود زانم نگه دار
یکی هاتف خطابش کرد آنگاه
که این عصمت که میخواهی تو در راه
همین بودست از من خلق را خواست
اگر کار تو و ایشان کنم راست
که تا جمله بهم معصوم مانید
همه از رحمتم محروم مانید
هزاران بحرِ رحمت بی قیاسست
ولیکن بنده را جای هراسست
ندارم از جهان جز بیمِ جان من
ز درد او زبان ترجمان من
چو من از عمر بهبودی ندیدم
زیان دیدم ولی سودی ندیدم
بمُردن راضیم زین زندگانی
اگر بازم رهانی میتوانی
ز سر تا پای من جای نظر نیست
که بروی هر زمان زخمی دگر نیست
(۱۰) حکایت بایزید و زنّار بستن او: چو در نزع اوفتاد آن پیر بسطام(۱۲) حکایت رندی که از دکانی چیزی میخواست: یکی رندی میان داغ و دردی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به پیش کعبه ابراهیم ادهم
بحق میگفت کای دارای عالم
هوش مصنوعی: در برابر کعبه ابراهیم، ادهم با تمام وجود میگفت: ای پروردگار عالم، تویی والا و صاحب تمامی هستی.
مرا معصوم خواه و بی گنه دار
گناهی کان رود زانم نگه دار
هوش مصنوعی: از من بخواه که معصوم و بیگناه باشم و از من گناهی ببین که تو میدانی و از آن نگهداری کن.
یکی هاتف خطابش کرد آنگاه
که این عصمت که میخواهی تو در راه
هوش مصنوعی: زمانی صدایی به او گفت که آن عصمت و پاکی که تو در طلب آن هستی، در مسیر راه یافتنی است.
همین بودست از من خلق را خواست
اگر کار تو و ایشان کنم راست
هوش مصنوعی: این موضوع همیشه بین من و مردم مطرح بوده است که آیا میتوانم به درستی کارهای تو و آنها را انجام دهم.
که تا جمله بهم معصوم مانید
همه از رحمتم محروم مانید
هوش مصنوعی: تا زمانی که همه شما در گناه هستید و از رحمت من دور شدهاید، در حالت معصومیت باقی نخواهید ماند.
هزاران بحرِ رحمت بی قیاسست
ولیکن بنده را جای هراسست
هوش مصنوعی: رحمت و بخشش الهی بینهایت و فراوان است، اما برای بندهها، همیشه ترس و نگرانی وجود دارد.
ندارم از جهان جز بیمِ جان من
ز درد او زبان ترجمان من
هوش مصنوعی: من از دنیا چیزی جز ترس از جانم ندارم و درد او باعث میشود که نتوانم به خوبی حرف بزنم.
چو من از عمر بهبودی ندیدم
زیان دیدم ولی سودی ندیدم
هوش مصنوعی: من در طول عمرم هیچ بهبودی نداشتم، فقط آسیب و زیان دیدهام و هیچ سودی نصیبم نشده است.
بمُردن راضیم زین زندگانی
اگر بازم رهانی میتوانی
هوش مصنوعی: اگر در این زندگی باقی بمانم، راضی به مرگ هستم. اگر میتوانی مرا از این زندگی رها کنی.
ز سر تا پای من جای نظر نیست
که بروی هر زمان زخمی دگر نیست
هوش مصنوعی: از سر تا پای من هیچ نقطهای برای تماشا نیست، زیرا هر بار که به من نگاه میکنی، زخمی جدید به من وارد میشود.