(۲) حکایت آن بزرگ با خواجه علی طوسی
بزرگی هم نکودل هم نکو عقل
ز خواجه بوعلی طوسی کند نقل
که این ساعت تو در عین بلائی
که از سر تا قدم جمله فنائی
همه پشتی همه رو گرد در راه
همه رؤیت همه دیده شو آنگاه
همه دیده همه دل شو بیکبار
که تا آگه شوی زین رمز بسیار
اگر تو جملهٔ دل درد گردی
همه درمان شوی و مرد گردی
اگر تو درد خواهی تا بدانی
ترا مرگست روی ای زندگانی
ولی میدان که عین درد آنست
که هرگز در دو عالم کس ندانست
(۱) حکایت افلاطون و اسکندر: فلاطون آنکه استاد جهان بود(۳) حکایت آن دیوانه که ازو پرسیدند که درد چیست: یکی پرسید ازان دیوانه مردی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزرگی هم نکودل هم نکو عقل
ز خواجه بوعلی طوسی کند نقل
هوش مصنوعی: در اینجا به ویژگیهای خوب و برجستهی خواجه بوعلیطوسی اشاره میشود، به ویژه روح بزرگ و عقل نیکوی او. این جمله به نوعی تمجید از دانش و شخصیت اوست که به عنوان نمادی از فضایل انسانی و علمی شناخته میشود.
که این ساعت تو در عین بلائی
که از سر تا قدم جمله فنائی
هوش مصنوعی: در این لحظه، تو با وجود تمام مشکلات و سختیهایی که از سر تا پا به تو وارد شده، همچنان وجود داری و برپا هستی.
همه پشتی همه رو گرد در راه
همه رؤیت همه دیده شو آنگاه
هوش مصنوعی: همه چیز به دور تو میچرخد و در مسیر تو قرار دارد، وقتی که همه چیز را ببینی و درک کنی، آن هنگام به حقیقت میرسی.
همه دیده همه دل شو بیکبار
که تا آگه شوی زین رمز بسیار
هوش مصنوعی: یکبار همه وجودت را به تماشا بگذار تا از این رازها باخبر شوی.
اگر تو جملهٔ دل درد گردی
همه درمان شوی و مرد گردی
هوش مصنوعی: اگر تو تمام دلها را دردآور کنی، همه دردمند خواهند شد و تو به نوعی قهرمان آن دلها میشوی.
اگر تو درد خواهی تا بدانی
ترا مرگست روی ای زندگانی
هوش مصنوعی: اگر میخواهی درد و رنج را تجربه کنی، باید بدانی که سرانجام تو مرگ است، ای زندگی.
ولی میدان که عین درد آنست
که هرگز در دو عالم کس ندانست
هوش مصنوعی: اما میدانی که زندگی درد و رنجی است که هیچکس در هیچیک از دنیاها هرگز آن را کاملاً درک نکرده است.
حاشیه ها
1398/02/10 21:05
میثم رییسیان
سلام . قوت بخیر
بیت دوم این حکایت جا مانده است. که بسیار تاثیر گذار است و به تبع آن بیت سوم معنی پیدا خواهد کرد . ضمنا با توجه به بیت دوم قبایی کلمه صحیح است نه فنایی.
بیت دوم ( که او می گفت با مردی قبا پوش / برو ترک قبا کن در فنا کوش)
بیت سوم ( که این ساعت تو در عین بلایی / که از سر تا قدم جمله قبایی)
مصرع اول بیت بیت ششم (چو تو از درد عین درد گردی)
در بیت آخر شکل صحیح کلمه می دان است نه میدان.
تشکر