(۶) حکایت جرجیس علیه السلام
سه بار آن کافر اندر آتش و خون
بگردانید بر جرجیس گردون
تنش شد ذرّه ذرّه چون غُباری
ز خاک او برآمد لالهزاری
میان این همه رنج و عذابش
رسید از هاتف عزّت خطابش
که هرگز دوستی ما زند لاف
نخواهد خورد بی دُردی می صاف
سزای دوستان اینست مادام
که گردونشان رود بر هفت اندام
بدو گفتند ای جرجیس و ای پاک
ترا هیچ آرزویی هست در خاک؟
مرا گفت آرزو آنست اکنون
که یک بار دگر در زیرِ گردون
کنندم پاره پاره در عذابی
که تا آید دگر بارم خطابی
که چندین رنج در جانم رقم زد
که او در دوستی ما قدم زد
تو قدر دوستان او ندانی
که مردی غافلی در زندگانی
کسی کز دوستی دم زد تو آن باش
و یا نه، ز دوستان دوستان باش
(۵) حکایت ایاز و درد چشم او: مگر از چشم زخم چشم اغیار(۷) حکایت یوسف با زلیخا علیه السلام: مگر یک روز میشد یوسف پاک
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سه بار آن کافر اندر آتش و خون
بگردانید بر جرجیس گردون
هوش مصنوعی: آن کافر سه بار در آتش و خون گردانیده شد، اما جرجیس بر این همه غلبه کرد.
تنش شد ذرّه ذرّه چون غُباری
ز خاک او برآمد لالهزاری
هوش مصنوعی: تنش مانند گرد و غبار متلاشی شد و از او، گلهای لاله زیادی سر برآورد.
میان این همه رنج و عذابش
رسید از هاتف عزّت خطابش
هوش مصنوعی: در میان تمام این دردها و سختیها، صدای محترمی به او رسید که او را مورد خطاب قرار داد.
که هرگز دوستی ما زند لاف
نخواهد خورد بی دُردی می صاف
هوش مصنوعی: هرگز دوستی ما تحت تأثیر دروغ و گزافهگویی نخواهد بود، چون ارتباط ما بدون هیچ درد و مشکلی است و خالص و پاک است.
سزای دوستان اینست مادام
که گردونشان رود بر هفت اندام
هوش مصنوعی: دوستان سزاوار این هستند که در هر لحظه، هنگامی که بخت آنها به خوبی میچرخد و اوضاعشان مناسب است، مورد احترام و محبت قرار بگیرند.
بدو گفتند ای جرجیس و ای پاک
ترا هیچ آرزویی هست در خاک؟
هوش مصنوعی: به او گفتند: ای جرجیس، ای شخص بیگناه، آیا هیچ آرزویی داری که در این دنیا به آن برسی؟
مرا گفت آرزو آنست اکنون
که یک بار دگر در زیرِ گردون
هوش مصنوعی: آرزو دارم که دوباره زیر آسمان بیفتم و زندگی را از نو تجربه کنم.
کنندم پاره پاره در عذابی
که تا آید دگر بارم خطابی
هوش مصنوعی: من را در عذاب و درد عمیق پاره پاره میکنند، در حالی که منتظر نیستم دوباره صدای مرا بشنوند.
که چندین رنج در جانم رقم زد
که او در دوستی ما قدم زد
هوش مصنوعی: چندین درد و رنج در وجودم به وجود آورد، زیرا او در مسیر دوستی ما قدم گذاشت.
تو قدر دوستان او ندانی
که مردی غافلی در زندگانی
هوش مصنوعی: تو نمیدانی که ارزش دوستان او چقدر است، زیرا در زندگی غافل و بیخبر هستی.
کسی کز دوستی دم زد تو آن باش
و یا نه، ز دوستان دوستان باش
هوش مصنوعی: اگر کسی از دوستی سخن میگوید، تو هم باید اینگونه باشی و یا حداقل باید در میان دوستان، دوست واقعی و وفاداری باشی.