گنجور

(۵) حکایت در ذمّ دنیا

چنین گفتست آن پاکیزه گوهر
که دینی دوست از سگ هست کمتر
چو مرداریست این دنیای غدّار
سگان هنگامه کرده گردِ مردار
چو سگ زان سیر شد بگذارد آنرا
که تا یک سگ دگر بردارد آنرا
ذخیره نهد او از هیچ روئی
نیندیشد ز فردا نیز موئی
ولی هر کس که دنیاجوی باشد
همیشه در طلب چون گوی باشد
چو گوئی می‌دود دایم ز عادت
که تا یک دم کند دنیا زیادت
اُمید عمر یک روزش نه وانگاه
غم صد ساله بر جانش بیک راه

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1396/12/20 15:02
نستوه

در مصرعِ دومِ بیتِ نخست، «دُنیی» به خطا «دینی» تایپ شده است. بیت ناظر است به «الدنیا جیفۀ و طُلّابها کلابٌ» که در برخی کتب همچون مصباح الشریعه و مثنوی به عنوان حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است، ولی عجلونی در کشف الخفا و مزیل الالباس از قول صغانی آن را حدیث جعلی دانسته و خودش آن را مَثَل سائر تلقّی کرده است. شافعی در بیتی چنین گفته است:
و ما هی الّا جیفۀ مستحیلۀ/ علیها قد همّهنّ اجتذابها
جامی نیز خیلی زیبا چنین سروده است:
دنیا جیفه ست و اهل دنیا/ اکثر چو سگان جیفه خواره
اگر در بیت منظور عطار از پاکیزه گوهر، شافعی نبوده باشد، حضرت علی است. زیرا عجلونی در منبع مذکور حدیث زیر را از ایشان آورده است:
الدنیا جیفۀ، فمن ارادها فلیصبر علی مخالطۀ الکلاب.
البته این جمله در نهج البلاغه نیامده و بعدها در مستدرک نهج البلاغه آورده اند. در غرر الحکم نیز نیامده است. شاید با جستجوی بیشتر در منابع دیگر بتوان یافت.