گنجور

(۹) حکایت سلطان محمود با مرد دوالک باز

مگر محمود با اعزاز می‌شد
بره مردی دوالک باز می‌شد
شهش گفتا که ای طرّار ره زن
ترا می‌بیند اینجا چشم دَرمَن
که بنشینی میان خاک در راه
دوالک بازی آموزی تو با شاه
دوالک باز گفتش ای جهاندار
برَو بنشین چه می‌خواهی ازین کار
نخواهد گشت چون پروانه با شمع
دوالک بازی و کوس و عَلَم جمع
مجرّد گرد و پس این پیشه می‌کن
وگر نه همچنین اندیشه می‌کن
درین منزل که کس نه دل نه جان یافت
کمال از پاک بازی می‌توان یافت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگر محمود با اعزاز می‌شد
بره مردی دوالک باز می‌شد
هوش مصنوعی: آیا محمود با احترام و افتخار به مقامی دست می‌یافت که شخصیتش را همچون یک مرد بزرگ و برجسته نمایان کند؟
شهش گفتا که ای طرّار ره زن
ترا می‌بیند اینجا چشم دَرمَن
هوش مصنوعی: شهش گفت: ای هنرمند، راه را بگیر و به جلو برو، چشم درد من تو را در اینجا می‌بیند.
که بنشینی میان خاک در راه
دوالک بازی آموزی تو با شاه
هوش مصنوعی: اگر با خاک و در راه بنشینی، دوالک (نوعی بازی) را یاد می‌گیری، تو حتی با شاه نیز در این بازی توانمندی پیدا می‌کنی.
دوالک باز گفتش ای جهاندار
برَو بنشین چه می‌خواهی ازین کار
هوش مصنوعی: دوالک به او گفت: ای ruler of the world، برو بنشین و بگو که از این کار چه می‌خواهی.
نخواهد گشت چون پروانه با شمع
دوالک بازی و کوس و عَلَم جمع
هوش مصنوعی: نخواهد بود که مانند پروانه با شمع، به بازی بپردازد و در مراسم‌ها و جشن‌ها شرکت کند.
مجرّد گرد و پس این پیشه می‌کن
وگر نه همچنین اندیشه می‌کن
هوش مصنوعی: تنها و بی‌نیاز زندگی کن و به کار و شغلت مشغول باش، وگرنه همین فکر و خیال را هم داشته باش.
درین منزل که کس نه دل نه جان یافت
کمال از پاک بازی می‌توان یافت
هوش مصنوعی: در این جایی که هیچ‌کس نه دل و نه جان آرامش نیافته، می‌توان به کمال و زیبایی از صفای دل و رفتار درست دست یافت.