گنجور

(۴) حکایت جواب آن شوریده حال در کار جهان

یکی پرسید آن شوریده‌جان را
که چون می‌بینی این کار جهان را
چنین گفت این جهان پُر غم و رنج
به عینه آیدم چون نطعِ شطرنج
گهی آرایشی بیند بصف در
گهی بر هم زنندش چون دو صفدر
یکی را می‌برند از خانهٔ خویش
دگر را می‌نهند آن خانه در پیش
گهی بر شه درآیند از حوالی
به صد زاری کنندش خانه خالی
چنین پیوسته تا آنگه که دانند
که این نطع مزخرف برفشانند
چنان لهو و لعب کردست مغرور
شدی مشغولِ مال و ملک و منشور
تو شهبازی، گشاده کن پر و بال
بپر زین دامگاه لعب اطفال

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی پرسید آن شوریده‌جان را
که چون می‌بینی این کار جهان را
هوش مصنوعی: یکی از افراد از آن انسان دیوانه پرسید که چطور می‌بینی و درک می‌کنی این دنیای پر از تغییرات و پیچیدگی‌ها را؟
چنین گفت این جهان پُر غم و رنج
به عینه آیدم چون نطعِ شطرنج
هوش مصنوعی: این دنیا پر از غم و درد است، انگار که من در میان یک بازی شطرنج قرار دارم و تمام چهره‌ها و حرکات را به وضوح می‌بینم.
گهی آرایشی بیند بصف در
گهی بر هم زنندش چون دو صفدر
هوش مصنوعی: گاهی کسی را در لباس زیبا می‌بیند و گاهی هم او را به هم می‌زند و در هم می‌آمیزد، مانند دو سردار که در میدان نبرد به هم می‌زنند.
یکی را می‌برند از خانهٔ خویش
دگر را می‌نهند آن خانه در پیش
هوش مصنوعی: یک نفر را از خانه‌اش می‌برند و دیگری را در همان خانه قرار می‌دهند.
گهی بر شه درآیند از حوالی
به صد زاری کنندش خانه خالی
هوش مصنوعی: گاهی از اطراف به درون شهر می‌آیند و به شدت از او خواهش می‌کنند که خانه‌اش خالی باشد.
چنین پیوسته تا آنگه که دانند
که این نطع مزخرف برفشانند
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدانند این نمایش بی‌ارزش است، همچنان به این روند ادامه خواهند داد.
چنان لهو و لعب کردست مغرور
شدی مشغولِ مال و ملک و منشور
هوش مصنوعی: به قدری در خوشگذرانی و بازی غرق شده‌ای که فریب خورده‌ای و تمام وقتت را صرف ثروت، املاک و مقام خود کرده‌ای.
تو شهبازی، گشاده کن پر و بال
بپر زین دامگاه لعب اطفال
هوش مصنوعی: تو مانند یک شاهین هستی، پر و بال خود را باز کن و از این زمین بازی بچه‌ها پرواز کن.