گنجور

(۷) حکایت آن درویش که آرزوی طوفان کرد

یکی پرسید ازان گستاخ درگاه
که هان چیست آرزوی تو درین راه
چنین گفت او که طوفانیم باید
که خلق این جهان را در رباید
نماند از وجود خلق آثار
شود فانی دِیَار و دَیر و دَیّار
که تا این خلق در پندار مشغول
شوند از بدعت و از شرک معزول
که چون پروای حق یک دم ندارند
همان بهتر که این عالم ندارند
بدو گفتند اگر طوفان درآید
جهان بر خلقِ سرگردان سرآید
اگر فانی شوند اهل زمانه
تو هم فانی شوی اندر میانه
چنین گفت او که طوفان سود ماراست
هلاک خویش اوّل بایدم خواست
که این طوفان اگر گردد درستم
هلاک خویشتن باید نخستم
بدو گفتند رَو رَو حیلهٔ ساز
تن خود را بدریائی درانداز
که تا از هستی خود رسته گردی
مگر با آرزو پیوسته گردی
چنین گفت او که بس روشن بوَد آن
که هرچ از من بود چون من بود آن
هلاک خود بخود کردن نه نیکوست
مگر عزم هلاک من کند دوست
ز معشوق آنچه آید لایق آید
که تاوانست هرچ از عاشق آید
اگر معشوق بفروشد وگر نه
ازو زیباست از هر کس دگر نه
اگر بفروشدت صد بار دلدار
تو هردم بیشی از جانش خریدار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی پرسید ازان گستاخ درگاه
که هان چیست آرزوی تو درین راه
هوش مصنوعی: یک نفر از آن شخص بی‌شرم درگاه پرسید که چه آرزویی داری در این مسیر؟
چنین گفت او که طوفانیم باید
که خلق این جهان را در رباید
هوش مصنوعی: او می‌گوید ما باید طوفانی باشیم که بتوانیم مردم این دنیا را به خود جذب کنیم.
نماند از وجود خلق آثار
شود فانی دِیَار و دَیر و دَیّار
هوش مصنوعی: هیچ نشانی از آثار و وجود انسان‌ها باقی نمی‌ماند، روزی می‌آید که خانه‌ها، معابد و ساکنان آن‌ها نیز از بین می‌روند.
که تا این خلق در پندار مشغول
شوند از بدعت و از شرک معزول
هوش مصنوعی: تا زمانی که مردم در افکار خود درگیر شوند و از نوآوری‌های نادرست و شرک دور شوند.
که چون پروای حق یک دم ندارند
همان بهتر که این عالم ندارند
هوش مصنوعی: افرادی که لحظه‌ای هم دغدغه حقیقت را ندارند، بهتر است که این دنیا را نداشته باشند.
بدو گفتند اگر طوفان درآید
جهان بر خلقِ سرگردان سرآید
هوش مصنوعی: به او گفتند اگر طوفانی بیاید، جهان بر افرادی که در سردرگمی به سر می‌برند، به پایان خواهد رسید.
اگر فانی شوند اهل زمانه
تو هم فانی شوی اندر میانه
هوش مصنوعی: اگر افراد زمانه‌ات از بین بروند، تو هم در این میان از بین می‌روی.
چنین گفت او که طوفان سود ماراست
هلاک خویش اوّل بایدم خواست
هوش مصنوعی: او گفت که طوفان باعث گمراهی ماست و برای جلوگیری از نابودی خودمان باید ابتدا خواسته‌هایمان را مشخص کنیم.
که این طوفان اگر گردد درستم
هلاک خویشتن باید نخستم
هوش مصنوعی: اگر این طوفان به سراغ من بیاید، باید خودم را نابود کنم و در برابر آن مقاومت نکنم.
بدو گفتند رَو رَو حیلهٔ ساز
تن خود را بدریائی درانداز
هوش مصنوعی: به او گفتند که برو، خود را در کارهای حیله‌گری مشغول نکن و تن خود را مانند ماهی به دریا انداز.
که تا از هستی خود رسته گردی
مگر با آرزو پیوسته گردی
هوش مصنوعی: برای اینکه از قید و بندهای وجود خود رها شوی، باید به آرزوها و امیدهایت چنگ زنی و به آنها وابسته باشی.
چنین گفت او که بس روشن بوَد آن
که هرچ از من بود چون من بود آن
هوش مصنوعی: او گفت که آنچه از من است به روشنی نشان می‌دهد که هر چیزی که هست، شبیه من است.
هلاک خود بخود کردن نه نیکوست
مگر عزم هلاک من کند دوست
هوش مصنوعی: خودکشی و نابود کردن خود کار خوبی نیست، جز اینکه عزیزم بخواهد که من را نابود کند.
ز معشوق آنچه آید لایق آید
که تاوانست هرچ از عاشق آید
هوش مصنوعی: هر چیزی که از معشوق صادر می‌شود، شایسته و مناسب است و می‌تواند هر چیزی که از عاشق برآید را جبران کند.
اگر معشوق بفروشد وگر نه
ازو زیباست از هر کس دگر نه
هوش مصنوعی: اگر معشوق محبتش را ندهد و به دیگران بپردازد، باز هم زیبایی او از هر کس دیگر بیشتر است.
اگر بفروشدت صد بار دلدار
تو هردم بیشی از جانش خریدار
هوش مصنوعی: اگر دلبرت تو را صد بار بفروشد، باز هم هر روز بیشتر از جانش به تو عشق می‌ورزد.

حاشیه ها

1388/03/01 17:06
رسته

بیت: 3
غلط: دیز
درست: دیر
----
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1402/07/25 12:09
علی میراحمدی

حکایت شگفتی است و تفکر و تامل بسیار میطلبد.