گنجور

(۵) حکایت پیرزن با شیخ و نصیحت او

نشسته بود روزی پیرِ اصحاب
ز پنداری و شهرة پیشِ محراب
درآمد از در مسجد یکی زال
ولی همچون الف با قدِّ چون دال
بدو گفتا که در عین هلاکی
پلیدی می‌کنی دعویِ پاکی
بدین شیخی شدی مغرور اصحاب
برون آی ای جُنُب از پیشِ محراب
بسوز از عشق خود را ای گرامی
وگر نه زاهدی باشی ز خامی
ز زاهد پختگی جستن حرامست
که زاهد همچو خشت پخته خامست
ز سوز و اشک عاشق همچو شمعست
ازان دراشک و سوز خویش جمعست
ازان باشد همه شب اشک و سوزش
که خواهد بود کُشتن نیز روزش
چو اشک و سوز و کُشتن شد تمامش
برآید کُشتهٔ معشوق نامش
شود در پرده هم دم هم نفس را
نماند کار با او هیچ کس را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نشسته بود روزی پیرِ اصحاب
ز پنداری و شهرة پیشِ محراب
هوش مصنوعی: روزی پیرمردی از یاران، به خاطر اعتقاد و شهرتش، در کنار محل عبادت نشسته بود.
درآمد از در مسجد یکی زال
ولی همچون الف با قدِّ چون دال
هوش مصنوعی: یکی از پیرمردها به مسجد وارد می‌شود، او مانند زالی است که قدش به بلندای حرف "دال" می‌رسد و به شکل حرف "الف" ایستاده است.
بدو گفتا که در عین هلاکی
پلیدی می‌کنی دعویِ پاکی
هوش مصنوعی: به او گفته شد که در حالی که در بی‌نظمی و سختی به سر می‌بری، ادعای پاکی و بی‌گناهی می‌کنی.
بدین شیخی شدی مغرور اصحاب
برون آی ای جُنُب از پیشِ محراب
هوش مصنوعی: به دلیل غرور و خودبینی که در میان اصحاب پیدا کرده‌ای، از جایی که هستی خارج شو و از پیش مکان عبادت دوری کن.
بسوز از عشق خود را ای گرامی
وگر نه زاهدی باشی ز خامی
هوش مصنوعی: ای عزیز، از عشق خود بجوش و بسوز، وگرنه اگر بی‌عشق باشی، مانند زاهدهای نادان خواهی بود.
ز زاهد پختگی جستن حرامست
که زاهد همچو خشت پخته خامست
هوش مصنوعی: چشم‌پوشی از زاهدان و بهره‌گیری از آنها نادرست است، زیرا زاهد مانند آجری پخته، نارس و ناقص است.
ز سوز و اشک عاشق همچو شمعست
ازان دراشک و سوز خویش جمعست
هوش مصنوعی: از غم و درد عاشق، همانند شمعی می‌سوزد و در اثر این درد و اشک، تمام احساساتش در یک جا جمع شده است.
ازان باشد همه شب اشک و سوزش
که خواهد بود کُشتن نیز روزش
هوش مصنوعی: به خاطر آنکه در شب همیشه گریه و درد است، در روز هم انتقام و کشتن خواهد بود.
چو اشک و سوز و کُشتن شد تمامش
برآید کُشتهٔ معشوق نامش
هوش مصنوعی: وقتی همه‌ی اندوه و آتش عشق به او تمام می‌شود، نام کسی که به خاطر محبوبش جان داده برمی‌آید.
شود در پرده هم دم هم نفس را
نماند کار با او هیچ کس را
هوش مصنوعی: وقتی در پرده پنهان شده باشی، دیگر هیچ کس نمی‌تواند با تو ارتباط برقرار کند و کار تو با کسی نیست.