گنجور

(۱۸) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان

بکوئی می فرو شد عیسی پاک
جهودانش بسی دشنام بی باک
بدادند و خوشی آن پاک زاده
دعا می‌گفتشان روئی گشاده
یکی گفتش نمی‌کردی پریشان
ز دشنام و دعاگوئی بر ایشان؟
مسیحش گفت هر دل جان که دارد
از آن خود کند خرج آن که دارد
ترا نقدی که در دریای جانست
اگر موجی زند از جنسِ آنست
ولیکن تا دم آخر نیاید
ترا نقد درون ظاهر نیاید
محکّ جانِ مردان آن زمانست
که اعمی آن زمان صاحب عیانست
غم فردا ترا امروز باید
دلت از خوفِ آن جانسوز باید
بباید هر دمت صد بار مردن
که بتوانی تو این وادی سپردن
اگر از ابر بارد بر توآتش
تو می‌باید که باشی در میان خوش
اگر در وقتِ جان دادن خوش آئی
بمعنی گرم‌تر از آتش آئی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بکوئی می فرو شد عیسی پاک
جهودانش بسی دشنام بی باک
هوش مصنوعی: عیسی با دل پاک خود، به دوری از شراب و می‌پرستی دعوت می‌کند و بسیاری از یهودیان او را بی‌پروا و با دشنام می‌زنند.
بدادند و خوشی آن پاک زاده
دعا می‌گفتشان روئی گشاده
هوش مصنوعی: آنها را بخشیدند و خوشی، آن جوان پاکزاده در حالی که دعا می‌کرد، با رویی گشاده به آنها نگاه می‌کرد.
یکی گفتش نمی‌کردی پریشان
ز دشنام و دعاگوئی بر ایشان؟
هوش مصنوعی: کسی به او گفت: چرا به خاطر ناسزاگویی و دعاهای خوب برای آن‌ها دلسرد و نگران بودی؟
مسیحش گفت هر دل جان که دارد
از آن خود کند خرج آن که دارد
هوش مصنوعی: مسیح به او گفت: هر دل که زندگی و احساس دارد، باید از آنچه که دارد برای دیگران و برای محبت خرج کند.
ترا نقدی که در دریای جانست
اگر موجی زند از جنسِ آنست
هوش مصنوعی: اگر احساست و عواطفی که در اعماق وجودت نهفته است مورد آزمایش قرار گیرد، همانند امواج دریا، نشان‌دهنده ماهیت و جوهر واقعی تو خواهند بود.
ولیکن تا دم آخر نیاید
ترا نقد درون ظاهر نیاید
هوش مصنوعی: اما تا لحظه آخر، ارزش واقعی تو نمایان نمی‌شود و فقط ظاهر تو مشخص نیست.
محکّ جانِ مردان آن زمانست
که اعمی آن زمان صاحب عیانست
هوش مصنوعی: مردان واقعی در زمان خود، کسانی هستند که در بینایی و درک عمیق زندگی، با کسانی که فقط ظاهر را می‌بینند تفاوت دارند.
غم فردا ترا امروز باید
دلت از خوفِ آن جانسوز باید
هوش مصنوعی: امروز باید نگران غم فردا باشی و دل‌ت را از ترس آن درد جانسوز پر کنی.
بباید هر دمت صد بار مردن
که بتوانی تو این وادی سپردن
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی خود را به این سرزمین بسپاری، لازم است هر بار که نفس می‌کشی، به قدر صد بار بمیری.
اگر از ابر بارد بر توآتش
تو می‌باید که باشی در میان خوش
هوش مصنوعی: اگر بارانی از ابر بر تو بریزد، باید بسوزی و در میان آن خوشحال باشی.
اگر در وقتِ جان دادن خوش آئی
بمعنی گرم‌تر از آتش آئی
هوش مصنوعی: اگر در لحظه‌ی مرگ خوشحال باشی، مانند این است که از آتش گرم‌تر شده‌ای.

حاشیه ها

1401/10/29 20:12
م شریعتی

سلام و عرض ادب 

با احترام، به نظر می‌رسه در مصرع اول بیت سوم به جای نمی‌کردی باید نوشت: نمی‌گردی