گنجور

(۱۳) حکایت سلطان محمود که با دیوانه نشست

بر دیوانهٔ محمود بنشست
نهاد او چشم برهم، شاه بشکست
بدو گفت این چرا کردی، چنین گفت
که تا رویت نه بینم، شه برآشفت
بدو گفتا لقای شاهِ عالم
نمی‌داری روا؟ گفت آنِ خود هم
چو خود بینی درین مذهب روا نیست
اگر غیری به بینی جز خطا نیست
شهش گفتا اولوالامر جهانم
بوَد بر تو همه حکمی روانم
بدو دیوانه گفتا هین بیندیش
که امر تو روان چون نیست بر خویش
نباشد بر دگر کس هم روانه
مرا مبشول چند آری بهانه
نمی‌آید ترا زین خواجگی ننگ
که گِرد آوردهٔ عمری دو مَن سنگ؟
کسی باشد بمعنی مالک خویش
که نه ناجی بود نه هالک خویش
نمی‌دانی که کوژی ای مرائی
چرا در راستی خود را نمائی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر دیوانهٔ محمود بنشست
نهاد او چشم برهم، شاه بشکست
هوش مصنوعی: محمود به یک دیوانه نگاه کرد و او چشمانش را بست. این کار باعث شد که سلطان دچار مشکلاتی شود و به نوعی شکست بخورد.
بدو گفت این چرا کردی، چنین گفت
که تا رویت نه بینم، شه برآشفت
هوش مصنوعی: او به او گفت چرا این کار را کردی؟ و او پاسخ داد چون نمی‌خواستم چهره‌ات را ببینم. این باعث خشم شاه شد.
بدو گفتا لقای شاهِ عالم
نمی‌داری روا؟ گفت آنِ خود هم
هوش مصنوعی: گفتند آیا سزاوار است که با پادشاه جهانی دیدار نداشته باشی؟ او پاسخ داد که من حتی آنچه خود دارم نیز نمی‌سپارم.
چو خود بینی درین مذهب روا نیست
اگر غیری به بینی جز خطا نیست
هوش مصنوعی: اگر خود را در این مذهب ببینی، جایز نیست و اگر به دیگری نگاه کنی، جز اشتباه چیزی نخواهی دید.
شهش گفتا اولوالامر جهانم
بوَد بر تو همه حکمی روانم
هوش مصنوعی: شهش بیان می‌کند که فرمانروایان و صاحبان قدرت در جهان، تنها از طریق من می‌توانند حکمرانی کنند و تاثیر خود را بر جهان بگذارند.
بدو دیوانه گفتا هین بیندیش
که امر تو روان چون نیست بر خویش
هوش مصنوعی: به او دیوانه گفت: «لحظه‌ای فکر کن؛ آیا آنچه بر تو می‌گذرد، مانند گذشته‌ات بر خودتان نیست؟»
نباشد بر دگر کس هم روانه
مرا مبشول چند آری بهانه
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم کسی دیگر به من توجه کند، چرا که بهانه‌ات را می‌دانم.
نمی‌آید ترا زین خواجگی ننگ
که گِرد آوردهٔ عمری دو مَن سنگ؟
هوش مصنوعی: ننگی که در این مقام و حالت به تو می‌آید، از سنگینی و بار سنگینی که سال‌ها بر دوش داشته‌ای، نشأت می‌گیرد.
کسی باشد بمعنی مالک خویش
که نه ناجی بود نه هالک خویش
هوش مصنوعی: کسیکه مالک خود باشد، نه نجات‌دهنده‌ای دارد نه ویران‌کننده‌ای.
نمی‌دانی که کوژی ای مرائی
چرا در راستی خود را نمائی
هوش مصنوعی: نمی‌دانی که کجایی، ای بینا، چرا در حقیقت خود را نشان نمی‌دهی؟