گنجور

(۱۰) حکایت روباه که در دام افتاد

بدام افتاد روباهی سحرگاه
بروبه بازی اندیشید در راه
که گر صیّاد بیند همچنینم
دهد حالی بگازر پوستینم
پس آنگه مرده کرد او خویشتن را
ز بیم جان فرو افکند تن را
چو صیّاد آمد او را مرده پنداشت
نمی‌یارست روبه را کم انگاشت
ز بُن ببرید حالی گوش او لیک
که گوش او بکار آید مرا نیک
بدل روباه گفتا ترکِ غم گیر
چو زنده ماندهٔ یک گوشه کم گیر
یکی دیگر بیامد گفت این دم
زبان او بکار آید مرا هم
زبانش را برید آن مرد ناگاه
نکرد از بیمِ جان یک ناله روباه
دگر کس گفت ما را از همه چیز
بکار آید همی دندانِ او نیز
نزد دم تا که آهن درفکندند
بسختی چند دندانش بکندند
بدل روباه گفتا گر بمانم
نه دندان باش ونه گوش و زبانم
دگر کس آمد و گفت اختیارست
دل روبه که رنجی را بکارست
چو نام دل شنید از دور روباه
جهان برچشمِ او شد تیره آنگاه
بدل می‌گفت با دل نیست بازی
کنون باید بکارم حیله سازی
بگفت این و بصد دستان و تزویر
بجَست از دام همچون از کمان تیر
حدیث دل حدیثی بس شگفتست
که دو عالم حدیثش درگرفتست
روا داری که در خونم نشانی؟
حدیث دل مگو دیگر تو دانی
چو دل خون شد بگو از دل چه گویم
ز دل با مردم غافل چه گویم
دلم آنجا که معشوقست آنجاست
من آنجا کی رسم این کی شود راست
دل من گُم شد از من ناپدیدار
نه من از دل نه دل از من خبردار
چو دائم از دل خود بی‌نشانم
نشانی کی بود ازدلستانم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1398/08/03 20:11
دکتر مجتبی گلی سما مشهد

شبیه داستان کفشگر در کتاب سندبادنامه از ظهیر الدین سمرقندی
درود بر عطار عزیز روحش قرین آرامش باد
Deargoli@gmail.com

1399/07/22 01:09
دکتر محسن قصرانی

گازر :همان پوستین گوسفندان است که سیاه و سفید است
در اینجا کسی که پوست حیوانات را می کند و میفروشد مجاز گرفته شده است
نمی یارست به معنی نمی توانست است
این داستان مفهومی عارفانه از جایگاه دل را که جایگاه معرفت الهی است در خود می پرورد تا به نتیجه اهمیت دل برسد

1401/12/04 20:03
نجمه برناس

آهن مجازا انبر است چون از جنس آهن بوده است جنس شی را می گوید بجای اسم خود شی

به صد دستان : با حیله بسیار 

حدیث دل : حرف و سخن درباره دل 

که دو عالم حدیثی در گرفته است : یعنی دل آنقدر جایگاه بالایی دارد که در هر دو جهان درباره آن حرف می‌زنند 

چون دل جایگاه معرفت و شناخت خداوند تبارک و تعالی است

1402/01/18 17:04
Sajad Ti

ک همه چیز وجود ما دل است  و گران بهایی و ارزش دل ب این سبب است ک جایگاه خداوند است (شعر عرفانی است)شمای کلی شعر

نتیجه :ب هوش باشید ک دل ب غارت دیگران در نیاید و پناه گاه هوش و دنیا طلبی نگردد