گنجور

(۵) حکایت شبلی با سائل رحمه الله

مگر شبلی به‌مجلس بود یک روز
یکی پرسید ازو کای عالم‌افروز
بگو تا کیست عارف‌؟ گفت آنست
که گر در پیش او هر دو جهان است
به یک موی مژه برگیرد از جای
که عارف آورد هم بیش ازین پای
یکی پرسید ازو روزی دگربار
که عارف کیست ای استاد اسرار‌؟
چنین گفت او که عارف ناتوانی
که نارد تاب این دنیا زمانی
یکی برجَست و گفت ای عالم‌افروز
تو عارف را چنین گفتی فلان روز
کنون امروز می‌گویی چنین تو
تناقض می‌نهی در راه دین تو
جوابی داد شبلی روشن آن روز
که ای سائل نبودم من من آن روز
ولی چون من منم امروز عاشق
ازین بهتر جوابت نیست صادق
هر آنکو یک جهت بیند جمالی
نباشد دیدن او را کمالی
بباید دید نیکی و بدی هم
مقامات خودی و بی‌خودی هم
ولی چون آن همه پیوسته بینی
بد و نیکش همه در بسته بینی
اگر بینی بدی نیکو بوَد آن
برای آنکه آن از او بوَد آن
ز معشوقت مبین عضوی بُریده
به‌هم پیوسته بین چون اهلِ دیده
ز یک عضوش مشو از دست زنهار
که هفت اندام باید دید هموار
که چون هم خانه و هم سقف بینی
جهانی عشق بر خود وقف بینی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگر شبلی به‌مجلس بود یک روز
یکی پرسید ازو کای عالم‌افروز
هوش مصنوعی: روزی در مجلس شبلی، یکی از او پرسید که ای روشن‌کننده‌ علم و دانش، چطور می‌توان به کمال رسید؟
بگو تا کیست عارف‌؟ گفت آنست
که گر در پیش او هر دو جهان است
هوش مصنوعی: بگوید که عارف کیست؟ عارف کسی است که اگر در برابرش دو دنیا وجود داشته باشد، هیچ توجهی به آنها نمی‌کند.
به یک موی مژه برگیرد از جای
که عارف آورد هم بیش ازین پای
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که با یک موی مژه، می‌توان از جایی که عارف یا دانای واقعی آمده است، بیشتر فاصله گرفت. در واقع، این جمله به اهمیت و ارزش عارفان و آگاهی آنها اشاره دارد و نشان می‌دهد که درک و معرفت آنها چه اندازه می‌تواند فراتر از تصور باشد.
یکی پرسید ازو روزی دگربار
که عارف کیست ای استاد اسرار‌؟
هوش مصنوعی: یک نفر از استاد اسرار پرسید: عارف کیست؟
چنین گفت او که عارف ناتوانی
که نارد تاب این دنیا زمانی
هوش مصنوعی: او چنین گفت که عارف ضعیفی است که نمی‌تواند برای مدت طولانی در برابر سختی‌های این دنیا مقاومت کند.
یکی برجَست و گفت ای عالم‌افروز
تو عارف را چنین گفتی فلان روز
هوش مصنوعی: یک نفر بلند شد و گفت: ای روشنگر دانایی، تو اینطور به عارف در فلان روز گفتی.
کنون امروز می‌گویی چنین تو
تناقض می‌نهی در راه دین تو
هوش مصنوعی: حال که امروز چنین سخن می‌گویی، در مسیر دین خود تناقضی ایجاد می‌کنی.
جوابی داد شبلی روشن آن روز
که ای سائل نبودم من من آن روز
هوش مصنوعی: شبلی در پاسخ به سؤالی که در روز خاصی از او پرسیده شده بود، گفت: در آن روز من در حالتی نبودم که بتوانم به سؤالات پاسخ دهم. به عبارتی، او به یاد می‌آورد که در آن روز شرایط یا حالت خاصی داشته که قادر به گفتگو و پاسخگویی نبوده است.
ولی چون من منم امروز عاشق
ازین بهتر جوابت نیست صادق
هوش مصنوعی: امروز که من عاشق هستم، هیچپاسخی بهتر از این نمی‌تواند باشد که من همان‌گونه که هستم صادق و راستگو باشم.
هر آنکو یک جهت بیند جمالی
نباشد دیدن او را کمالی
هوش مصنوعی: هر کسی که فقط یک سوی زیبایی را ببیند، نمی‌تواند به کمال او پی ببرد.
بباید دید نیکی و بدی هم
مقامات خودی و بی‌خودی هم
هوش مصنوعی: شایسته است که فضا و موقعیت‌های نیک و بد را بررسی کنیم؛ همچنین باید وضعیت خودی و بی‌خودی را در نظر بگیریم.
ولی چون آن همه پیوسته بینی
بد و نیکش همه در بسته بینی
هوش مصنوعی: اما وقتی که به صورت مداوم به خوبی‌ها و بدی‌ها نگاه کنی، همه چیز را به صورت بسته و محدود می‌بینی.
اگر بینی بدی نیکو بوَد آن
برای آنکه آن از او بوَد آن
هوش مصنوعی: اگر بدی را ببینی، خوب به نظر می‌رسد؛ زیرا این بدی از او نشأت می‌گیرد.
ز معشوقت مبین عضوی بُریده
به‌هم پیوسته بین چون اهلِ دیده
هوش مصنوعی: از محبوب خود هیچ عضوی بریده و جدا نکن؛ بلکه همه را به هم پیوسته و هماهنگ ببین، مانند کسانی که بینش و دیدگاه عمیقی دارند.
ز یک عضوش مشو از دست زنهار
که هفت اندام باید دید هموار
هوش مصنوعی: به یک قسمت از بدن توجه نکن و بی‌دقتی مکن، چرا که برای قضاوت درست باید تمامی هفت قسمت بدن را به طور کامل بررسی کرد.
که چون هم خانه و هم سقف بینی
جهانی عشق بر خود وقف بینی
هوش مصنوعی: وقتی کسی را ببینی که در کنار تو و زیر یک سقف زندگی می‌کند، تمام دنیای عشق را وقف او می‌کنی.