گنجور

(۹) حکایت حبشی که پیش پیغامبر آمد

یکی حبشی بر پیغامبر آمد
که تَوبه می‌کنم وقتش درآمد
اگر عفوست وگر توبه قبولست
مرا بر پشتی چون تو رسولست
پیمبر گفت چون تو توبه کردی
یقین می‌دان که آمرزیده گردی
دگر ره گفت آن حبشی که آنگاه
که بودم در گناه خویش گمراه
گناهم حق چو نپسندیده باشد
میان آن گناهم دیده باشد
پیمبر گفت پس تو می‌ندانی
که بر حق ذرّهٔ نبوَد نهانی
گناهت ذرّه ذرّه دیده باشد
ولیکن از کَرَم پوشیده باشد
چو حبشی این سخن بشنید ناگاه
برآورد از دل پر خون یکی آه
چنان آن آهش از دل تاختن کرد
که مرغ جانش را بیخویشتن کرد
به پیش مصطفی بر خاک افتاد
سوی حق پاک رفت و پاک افتاد
صلا در داد یاران را پیمبر
که بشتابید ای اصحاب یکسر
که تا برکشتهٔ حق غرق تشویر
بگوئید و بپیوندید تکبیر
کسی کو کشتهٔ شرم و حیا شد
اگر مُرد او تن او توتیا شد
اگر تو ذرّهٔ خاکش ببوئی
بوَد صد بحر پر تشویر گوئی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی حبشی بر پیغامبر آمد
که تَوبه می‌کنم وقتش درآمد
هوش مصنوعی: یک مرد حبشی پیش پیامبر آمد و گفت که من می‌خواهم توبه کنم، حالا وقتش رسیده است.
اگر عفوست وگر توبه قبولست
مرا بر پشتی چون تو رسولست
هوش مصنوعی: اگر بخشش وجود دارد و توبه پذیرفته می‌شود، من مانند پیامبری بر دوش تو هستم.
پیمبر گفت چون تو توبه کردی
یقین می‌دان که آمرزیده گردی
هوش مصنوعی: پیمبر فرمود وقتی که تو از گناه خود پشیمان شدی و به سوی خدا بازگشتی، مطمئن باش که بخشیده شده‌ای.
دگر ره گفت آن حبشی که آنگاه
که بودم در گناه خویش گمراه
هوش مصنوعی: آن حبشی دیگر بار گفت که وقتی در گناهم غرق بودم و از راه راست دور شده بودم.
گناهم حق چو نپسندیده باشد
میان آن گناهم دیده باشد
هوش مصنوعی: اگر خداوند گناه من را نپسندد، پس در میان آن گناه، او خود را مشاهده کرده است.
پیمبر گفت پس تو می‌ندانی
که بر حق ذرّهٔ نبوَد نهانی
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود: پس تو نمی‌دانی که بر حق، حتی یک ذره هم پنهان نیست.
گناهت ذرّه ذرّه دیده باشد
ولیکن از کَرَم پوشیده باشد
هوش مصنوعی: هرچند گناهانت یکی یکی قابل مشاهده‌اند، اما با سخاوت و بزرگواری، آنها پنهان مانده‌اند.
چو حبشی این سخن بشنید ناگاه
برآورد از دل پر خون یکی آه
هوش مصنوعی: زمانی که حبشی این سخن را شنید، ناگهان از دل پر از دردش یک آه بلند کرد.
چنان آن آهش از دل تاختن کرد
که مرغ جانش را بیخویشتن کرد
هوش مصنوعی: آه او به قدری از عمق دلش بلند شد که روحش را از وجودش جدا کرد.
به پیش مصطفی بر خاک افتاد
سوی حق پاک رفت و پاک افتاد
هوش مصنوعی: به سمت پیامبر بزرگوار به خاک افتاد و با قلبی پاک به سوی خداوند متعال رفت و در نهایت به آرامش رسید.
صلا در داد یاران را پیمبر
که بشتابید ای اصحاب یکسر
هوش مصنوعی: پیامبر به یاران خود فرمان داد که سریعاً آماده شوند و به راه بیفتند.
که تا برکشتهٔ حق غرق تشویر
بگوئید و بپیوندید تکبیر
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر روی زمین‌تان که پر از نعمت‌های الهی است پا می‌گذارید، از شما می‌خواهم که با صدای بلند بگویید "الله اکبر" و با هم متحد شوید.
کسی کو کشتهٔ شرم و حیا شد
اگر مُرد او تن او توتیا شد
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر شرم و حیا جانش را از دست بدهد، اگر بمیرد، جسم او همچون پودر سفید و بی‌ارزش خواهد شد.
اگر تو ذرّهٔ خاکش ببوئی
بوَد صد بحر پر تشویر گوئی
هوش مصنوعی: اگر تو یک دانهٔ خاک او را ببوئی، بویش مانند صد دریا پر از شادی و سرور خواهد بود.