گنجور

در فضیلت صدیق رضی الله عنه

سر مردان دین صدیق اکبر
امام صادق و سالار سرور
مهین رحمت مهدات او بود
که در دین سابق خیرات او بود
شب خلوت قرین ویار غارست
نثار راهش اوّل چل هزارست
بدین بوبکر چون کردست آغاز
بدو گردد همه اجر جهان باز
ازان ایمان او در اصل خلقت
همی چربد بر ایمانها ز سبقت
مگر او درد دندان داشت ده سال
پیمبر را نکرد آگه ازان حال
چو حق گفت آن پیمبر را بتحقیق
بدو گفت ای جهان حلم صدیق
چرا با من نکردی این حکایت
ز حق گفتا نکو نبود شکایت
کسی کو دین حق زین سان نگه داشت
بسرّ جان او جز حق که ره داشت
همیشه بود سنگی در دهانش
که تاگوهر نیفشاند زبانش
میان سنگ در گوهر شنیدم
ولی سنگی بگوهر در ندیدم
چنان مستغرق حق بود جانش
که کم رفتی حدیثی بر زبانش
چو جانش بود مشغول اندر آیة
ازو هجده حدیث آمد روایة
سزد عالم اگر هجده هزارست
که آن هجده حدیثش یادگارست
حدیث او چو اصل عالم افتاد
براهین حدوثش محکم افتاد
ببین تا او چه عقل و چه بصر داشت
که از آبستن و طفلی خبر داشت
چو نابینای عاجز را دعا کرد
به بینائیش حق حاجت روا کرد
نفس هرگز در افزونی نمی‌زد
که دم جز در اقیلونی نمی‌زد
چو هنگام وفات آمد فرازش
به پیش مصطفی بردند بازش
ز صدیق آن کلید عالم راز
درش بگشاد و قفل از پرده شد باز
ز شوقش قفل چون زنجیر بگسست
باستقبال او پرده برون جست
کسی کاهن بصدقش مومن آید
دل خصمش چرا چون آهن آید
چو شد قفل از سر صدقش سرانداز
چرا قفل دل خصمش نشد باز
چو اصحاب اندر آن مشهد رسیدند
فرو برده یکی خاکش بدیدند
کسی کو در گزید مار یارست
توان گفتن که این کس یار غارست
چو پیغامبر ابوبکر و عمر را
بصر خواند این یک و سمع آن دگر را
نبی چون هر دو را سمع و بصر خواند
کسی کین دو ندارد کور و کر ماند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر مردان دین صدیق اکبر
امام صادق و سالار سرور
هوش مصنوعی: این جمله به شخصیت‌های بزرگ دین اشاره دارد، کسانی که در میان مردان دین اعتبار و مقام بلندی دارند. صدیق اکبر، امام صادق و سالار سرور از جمله افرادی هستند که در تاریخ اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و به عنوان الگوهای دینی و معنوی شناخته می‌شوند.
مهین رحمت مهدات او بود
که در دین سابق خیرات او بود
هوش مصنوعی: رحمت و لطف او در دنیا و دین به خوبی نمایان است، و این نشانه‌ای از بزرگی و خیر اوست که در گذشته نیز وجود داشته است.
شب خلوت قرین ویار غارست
نثار راهش اوّل چل هزارست
هوش مصنوعی: شب خلوت، وقت آرامش و اتحاد با تنهایی است و دیار او، مخفی و رازآلود به نظر می‌رسد. در این شب، در آغاز راه زندگی، هزار آرزو و امید در دل نهفته است.
بدین بوبکر چون کردست آغاز
بدو گردد همه اجر جهان باز
هوش مصنوعی: به وسیله بوبکر، شروع کارها صورت گرفته است و به همین دلیل، همه پاداش‌ها و اجرهای دنیای به او برمی‌گردد.
ازان ایمان او در اصل خلقت
همی چربد بر ایمانها ز سبقت
هوش مصنوعی: ایمان او که از آغاز خلقت به وجود آمده، بر سایر ایمان‌ها پیشی دارد و بر آنها چیره است.
مگر او درد دندان داشت ده سال
پیمبر را نکرد آگه ازان حال
هوش مصنوعی: آیا ممکن است او به مدت ده سال دچار درد دندان بوده باشد و پیامبر را از این وضعیت آگاه نکرده باشد؟
چو حق گفت آن پیمبر را بتحقیق
بدو گفت ای جهان حلم صدیق
هوش مصنوعی: وقتی خدا به پیامبرش فرمود: «ای عالم، به حقیقت صبر و شکیبایی شخص راستین را بگو»، به او اشاره کرد که بر صبر و ادب جهانیان تاکید کند.
چرا با من نکردی این حکایت
ز حق گفتا نکو نبود شکایت
هوش مصنوعی: چرا این داستان را درباره حق با من مطرح نکردی؟ او گفت: شکایت کردن خوب نیست.
کسی کو دین حق زین سان نگه داشت
بسرّ جان او جز حق که ره داشت
هوش مصنوعی: کسی که دین واقعی را به این شکل حفظ کرده، جز حق هیچ چیز دیگری را به عنوان راهش ندارد.
همیشه بود سنگی در دهانش
که تاگوهر نیفشاند زبانش
هوش مصنوعی: او همواره چیزی در دهان دارد که اجازه نمی‌دهد سخن ارزشمندی بگوید.
میان سنگ در گوهر شنیدم
ولی سنگی بگوهر در ندیدم
هوش مصنوعی: در میان سنگ‌ها، داستانی از گوهری شنیدم، اما هرگز سنگی را که خود گوهر باشد، ندیدم.
چنان مستغرق حق بود جانش
که کم رفتی حدیثی بر زبانش
هوش مصنوعی: او آن‌قدر در خدا غرق بود که حتی وقتی صحبت می‌کرد، حرفی غیر از ذکر و یاد خدا از زبانش نمی‌آمد.
چو جانش بود مشغول اندر آیة
ازو هجده حدیث آمد روایة
هوش مصنوعی: وقتی که جان او به موضوعی مشغول است، هجده روایت در ارتباط با آن آیة شریفه به وجود آمده است.
سزد عالم اگر هجده هزارست
که آن هجده حدیثش یادگارست
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا بسیار وسیع و گسترده است، اما تمام زیبایی‌ها و ارزش‌های آن در هجد ه حدیثی خلاصه شده که از گذشته به ما رسیده است.
حدیث او چو اصل عالم افتاد
براهین حدوثش محکم افتاد
هوش مصنوعی: وقتی سخن او به اصل عالم رسید، دلایل و شواهدی که نشان‌دهنده حدوث و تازگی‌اش بودند، به قوت و استحکام خود برقرار شدند.
ببین تا او چه عقل و چه بصر داشت
که از آبستن و طفلی خبر داشت
هوش مصنوعی: ببین چه بصیرت و درکی داشت که از وضع باردار و نوزاد باخبر بود.
چو نابینای عاجز را دعا کرد
به بینائیش حق حاجت روا کرد
هوش مصنوعی: وقتی کسی که ناچار و ناتوان است، دعا کند تا بینا شود، خداوند حاجت او را اجابت می‌کند.
نفس هرگز در افزونی نمی‌زد
که دم جز در اقیلونی نمی‌زد
هوش مصنوعی: نفس هرگز در تلاش برای افزون شدن نبوده و فقط در شرایط خاصی و در جاهایی خاص فعالیت می‌کند.
چو هنگام وفات آمد فرازش
به پیش مصطفی بردند بازش
هوش مصنوعی: وقتی وقت مرگش فرا رسید، او را به نزد پیامبر (مصطفی) آوردند.
ز صدیق آن کلید عالم راز
درش بگشاد و قفل از پرده شد باز
هوش مصنوعی: از دوست (صادق) آن کسی که راست می‌گوید، رازهای دنیا برایش گشوده شد و پرده‌ها از جلو چشمش کنار رفت.
ز شوقش قفل چون زنجیر بگسست
باستقبال او پرده برون جست
هوش مصنوعی: از شوق او، قفل و زنجیر دل من شکسته شد و به استقبالش پرده را کنار زدم.
کسی کاهن بصدقش مومن آید
دل خصمش چرا چون آهن آید
هوش مصنوعی: کسی که به راستگویی‌اش ایمان دارد، چرا باید دل دشمنش مانند آهن سخت و سرد باشد؟
چو شد قفل از سر صدقش سرانداز
چرا قفل دل خصمش نشد باز
هوش مصنوعی: وقتی که صداقت او مشکل را حل کرد و قفل را باز کرد، چرا قفل دل دشمنش باز نشده است؟
چو اصحاب اندر آن مشهد رسیدند
فرو برده یکی خاکش بدیدند
هوش مصنوعی: وقتی دوستان به آن مکان مقدس رسیدند، یکی از آنها خاکی را مشاهده کرد که در آنجا فرو رفته بود.
کسی کو در گزید مار یارست
توان گفتن که این کس یار غارست
هوش مصنوعی: اگر کسی تجربه‌ای تلخ و خطرناک مانند گزیده شدن از جانب مار را پشت سر گذاشته باشد، می‌توان گفت او در مشکلات و سختی‌ها به همراهی و دوستی وفادار به شمار می‌آید.
چو پیغامبر ابوبکر و عمر را
بصر خواند این یک و سمع آن دگر را
هوش مصنوعی: پیامبر مانند ابوبکر و عمر می‌باشد که یکی او را از دور می‌بیند و دیگری صدای او را می‌شنود.
نبی چون هر دو را سمع و بصر خواند
کسی کین دو ندارد کور و کر ماند
هوش مصنوعی: پیامبر زمانی که به هر دو حس شنوایی و بینایی اشاره کرد، کسی که این دو حس را ندارد، در حقیقت نابینا و ناشنوا خواهد ماند.