غزل شمارهٔ ۹۸
بی تو از صد شادیم یک غم به است
با تو یک زخمم ز صد مرهم به است
گر ز مشرق تا به مغرب دعوت است
چون نمیبینم تو را ماتم به است
از میان جان ز سوز عشق تو
گر کنم آهی ز دو عالم به است
مینگویم از بتر بودن سخن
می چه پرسی حال من هر دم به است
گرمی میباید و عشقت مدام
زانکه نفت عشق تو از نم به است
هست آب چشم کروبی بسی
آتش جان بنی آدم به است
چون بشست افتاد دست آویز را
زلف تو پر حلقه و پر خم به است
چون تویی محرم مرا در هر دو کون
خلق عالم جمله نامحرم به است
شادی وصلت چو بر بالای توست
پس نصیب خلق مشتی غم به است
توسن عشق تو رام توست و بس
زانکه رخش تند را رستم به است
رنگ بسیار است در عالم ولیک
بر رکوی عیسی مریم به است
پشهای را دیدهای هرگز که گفت
همنشینم گنبد اعظم به است
نی که تو سلطانی و ما گلخنی
عز تو با ذل ما بر هم به است
چون فرید از ناله همچون چنگ شد
هر رگ او همچو زیر و بم به است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی تو از صد شادیم یک غم به است
با تو یک زخمم ز صد مرهم به است
هوش مصنوعی: بدون تو، حتی صد خوشحالی هم یک غم بیشتر نیست، اما در کنار تو، یک زخم هم از صد درمان بهتر است.
گر ز مشرق تا به مغرب دعوت است
چون نمیبینم تو را ماتم به است
هوش مصنوعی: اگر از شرق تا غرب دنیا دعوتی باشد، چرا من تو را نمیبینم و در غم و اندوهی به سر میبرم؟
از میان جان ز سوز عشق تو
گر کنم آهی ز دو عالم به است
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق تو از اعماق وجودم آهی بکشم، این کار بهتر است از اینکه از دو عالم زندگی کنم.
مینگویم از بتر بودن سخن
می چه پرسی حال من هر دم به است
هوش مصنوعی: من نمیگویم که از بدی حال تو چه میپرسی، حال من هر لحظه بهتر میشود.
گرمی میباید و عشقت مدام
زانکه نفت عشق تو از نم به است
هوش مصنوعی: برای عشق و محبت نیاز به گرما و تداوم است، زیرا عشق تو همچون نفتی است که از رطوبت آزاد میشود.
هست آب چشم کروبی بسی
آتش جان بنی آدم به است
هوش مصنوعی: اشکهای ملائکه بسیار است، اما آتش عشق و درد انسانها بیشتر و شدیدتر است.
چون بشست افتاد دست آویز را
زلف تو پر حلقه و پر خم به است
هوش مصنوعی: وقتی که دستم را از آب شستم، زلف تو که پر از حلقه و چین است، به خوبی نمایان شد.
چون تویی محرم مرا در هر دو کون
خلق عالم جمله نامحرم به است
هوش مصنوعی: چون تو برای من و رازهای درونم آشنا و نزدیک هستی، در حالی که همه موجودات دیگر برای من غریبه و نامحرم هستند.
شادی وصلت چو بر بالای توست
پس نصیب خلق مشتی غم به است
هوش مصنوعی: اگر خوشبختی و شادی در کنار تو قرار دارد، بهتر است که دیگران تنها بخشی از غم را تجربه کنند.
توسن عشق تو رام توست و بس
زانکه رخش تند را رستم به است
هوش مصنوعی: اسب عشق تو فقط به دست تو کنترل میشود، زیرا سرعت رخش نیرومند، مانند رستم میباشد.
رنگ بسیار است در عالم ولیک
بر رکوی عیسی مریم به است
هوش مصنوعی: در دنیا رنگهای زیادی وجود دارد، اما برترین آنها رنگی است که به چهره عیسی مریم نمایان است.
پشهای را دیدهای هرگز که گفت
همنشینم گنبد اعظم به است
هوش مصنوعی: آیا تا به حال پشهای را دیدهاید که بگوید همنشینی با گنبد بزرگ (آسمان) بهتر است؟
نی که تو سلطانی و ما گلخنی
عز تو با ذل ما بر هم به است
هوش مصنوعی: تو در مقام سلطنت قرار داری و ما در جایی فروتر و حقیر. عظمت تو در کنار ذلت ما یکدیگر را تکمیل میکند.
چون فرید از ناله همچون چنگ شد
هر رگ او همچو زیر و بم به است
هوش مصنوعی: وقتی فرید از دلواپسی به ناله درآمد، هر رگ او مانند نغمههای چنگ به تپش و لرزه درآمد.
حاشیه ها
1396/11/31 05:01
نادر..
می چه پرسی حال من؟ هر دم به است...