غزل شمارهٔ ۹۷
شادی به روزگار شناسندگان مست
جانها فدای مرتبهٔ نیستان هست
از ناز برکشیده کله گوشهٔ بلی
در گوش کرده حلقه معشوقهٔ الست
گاهی ز فخر تاج سر عالمی بلند
گاهی ز فقر خاک ره این جهان پست
دستار عقلشان کف طرار عشق برد
بازار توبهشان شکن زلف لا شکست
برخاستند از سر اسرار هر دو کون
چون شاه عشق در دل ایشان فرو نشست
زنجیر در میان و نمد دربرند از آنک
مردی که راه فقر به سر برد حیدر است
آنجا که پای جای ندارد فشرده پای
وانجا که دست جای ندارد فشانده دست
در قعر بحر نور فرو خورده غوطهها
وز شوق ذوق ملک عدم نیستی به هست
عطار جام دولت ایشان به کف گرفت
جاوید از آن شراب معطر بماند مست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شادی به روزگار شناسندگان مست
جانها فدای مرتبهٔ نیستان هست
هوش مصنوعی: شادی به کسانی که عمیقاً میشناسند حیات، مربوط میشود و جانها برای ارتقاء و مقام نیستان قربانی میشوند.
از ناز برکشیده کله گوشهٔ بلی
در گوش کرده حلقه معشوقهٔ الست
هوش مصنوعی: از محبت و زیبایی معشوق، انسان را به وجد میآورد و او را مانند گوشهنشینی که در ناز و کرشمهی معشوق غرق شده، به سمت خود جلب میکند. در این بیزمانی و بیمکانی، حلقهای از عشق و وابستگی بر گوش او میزند.
گاهی ز فخر تاج سر عالمی بلند
گاهی ز فقر خاک ره این جهان پست
هوش مصنوعی: گاهی انسان به خاطر مقام و ارزش خود بر فراز دیگران قرار میگیرد و گاهی هم به خاطر فقر و تنگدستی در جایگاهی پایینتر قرار میگیرد.
دستار عقلشان کف طرار عشق برد
بازار توبهشان شکن زلف لا شکست
هوش مصنوعی: عقل آنها تحت تاثیر عشق قرار گرفته و در بازار توبه، دوباره به اشتباهات خود پی بردهاند، اما موهای آنها همچنان بینقص و زیبا باقی مانده است.
برخاستند از سر اسرار هر دو کون
چون شاه عشق در دل ایشان فرو نشست
هوش مصنوعی: دو عالم، از رازهای عمیق خود بیدار شدند، مانند اینکه عشق بزرگ به قلب آنها نشسته باشد.
زنجیر در میان و نمد دربرند از آنک
مردی که راه فقر به سر برد حیدر است
هوش مصنوعی: زنجیر در دست و نمد بر دوش نشان میدهد که کسی که راه فقر را تجربه کرده و با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کرده، در واقع شخصیتی مانند حیدر (علی علیهالسلام) دارد. این افراد با صبر و استقامت خود، میتوانند ویژگیهایی همچون شجاعت و بادوامی را از خود نشان دهند.
آنجا که پای جای ندارد فشرده پای
وانجا که دست جای ندارد فشانده دست
هوش مصنوعی: در جایی که نمیتوانیم پا بگذاریم، پا را فشردهایم و در جایی که نمیتوانیم دست بگذاریم، دست را گسترش دادهایم.
در قعر بحر نور فرو خورده غوطهها
وز شوق ذوق ملک عدم نیستی به هست
هوش مصنوعی: در عمق دریا، نوری پنهان شده است و غوطهور میشود. به خاطر شور و شوقی که از وجود نداشتن دارد، نبودن به وجود آورده است.
عطار جام دولت ایشان به کف گرفت
جاوید از آن شراب معطر بماند مست
هوش مصنوعی: عطار با خوشحالی و شوق جام قدرت و خوشبختی آنها را در دست گرفت و جاودانه از آن شراب خوشبو مست و سرخوش باقی ماند.
حاشیه ها
1396/10/03 08:01
نادر..
شادی به روزگار شناسندگانِ مست
جانها فدای مرتبهٔ نیستانِ هست..
1400/04/13 15:07
احمـــدترکمانی
عطار جام دولت ایشان به کف گرفت
جاوید از آن شرابِ معطر بماند مــست