غزل شمارهٔ ۸۹
کم شدن در کم شدن دین من است
نیستی در هستی آیین من است
حال من خود در نمیآید به نطق
شرح حالم اشک خونین من است
کار من با خلق آمد پشت و روی
کافرین خلق نفرین من است
تا پیاده میروم در کوی دوست
سبز خنگ چرخ در زین من است
از درش گردی که آرد باد صبح
سرمهٔ چشم جهانبین من است
چون به یک دم صد جهان از پس کنم
بنگرم گام نخستین من است
من چرا گرد جهان گردم چو دوست
در میان جان شیرین من است
ماهرویا عشق تو گر کافری است
این چنین صد کافری دین من است
گر بسوزم زآتش عشقت رواست
کآتش عشق تو تسکین من است
تا دل عطار خونین شد ز عشق
خاک بستر خشت بالین من است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1395/06/28 09:08
نادر حادر
گم شدن در گم شدن
1396/02/13 21:05
عادل
این غزل با غزل شمارهٔ 430 مولوی خیلی به هم شبیه اند.
1396/03/03 14:06
رضا
شهرام ناظری این بیت رو بعنوان مطلع غزل می خونه : گم شدن در عاشقی دین است
1396/06/09 00:09
مهدی
استاد افتخاری با نی استاد فروهری که دیونه کننده هست
آیین من است(غیر آلبومی)
استاد علیرضا افتخاری
نی نواز : استاد بهزاد فروهری
@ostad_alireza_eftekhari
1399/03/19 19:06
کم شدن در کم شدن---کاملا درست است---معنی فنا شدن میدهد
1402/11/30 16:01
سپهر خادمی
استاد شهرام ناظری در آلبوم "عشق نامه" در "مناجات ۱۱" به زیبایی این غزل رو اجرا کردند