غزل شمارهٔ ۸۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
خیلی معلومه که اون توصیفاتش توصیف تمثیلیه :|
کی میخوایم یاد بگیریم برای بالاتر بردن یکی بقیه رو پایین نباید آورد نمیدونم
وابروی تو در تیر زدن سخت کمان است
خداوند در هیچ ذهن وخیال و تصور و تخیل و هیچ جای دیگر جای نداردخداوند معبود است و این کفایت میکند---محدود کردن خدا و جائی را به او اختصاص دادن شرک است
با درود فراوان خدمت دوستان عزیز، اهل مباحثه نیستم، اما بنظرم لازم آمد تا یاداوری کنم که شیخ عطار بزرگوار بارها در غزلیات خود از ره بی نشان که گوید نه پنهان و نه نهان است، بالای اینهاست، بالا و پایین هم نیست، بیرون اینهاست! بیرون و درون هم نیست، اینها لفظ و کلام است و این ره در کلام نگنجد!!! آیا این وصف از بی وصفی کفایت نمیکند تا مخاطب غزل حاضر را خداوند ندانیم؟؟ اگر کفایت نمیکند، به این بیت توجه کنید:
نقاش که بنگاشت رخ او به تعجب
از غایت حسن رخش انگشت گزان است
فکر میکنم این بیت حجت را تمام کند!! خداوند خود نقاش تمام هستی است، لذا قریب به یقین مخاطب این غزل خداوند نیست!!