اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی
هوش مصنوعی: از عشق تو سوختم، ای عزیز، تو کجایی؟ من ماندهام در بیقراری و بینظمی، تو کجایی؟
نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی
نه در جان نه برون از جان کجایی
هوش مصنوعی: نه تو نفس داری و نه چیزی جز نفس، پس کجایی که نه در درون وجودی و نه در بیرون از آن؟
ز پیدایی خود پنهان بماندی
چنین پیدا چنین پنهان کجایی
هوش مصنوعی: اگر نتوانی خود را پنهان کنی، چرا اینقدر از خودت دوری؟ بهراستی که در حضور و غیاب تو چه وضعیتی وجود دارد؟
هزاران درد دارم لیک بی تو
ندارد درد من درمان کجایی
هوش مصنوعی: من هزاران درد دارم، اما بدون تو هیچ کدام از دردهایم تسکین نمییابد. کجایی؟
چو تو حیران خود را دست گیری
ز پا افتادهام حیران کجایی
هوش مصنوعی: وقتی تو در حیرتی، من هم دستت را میگیرم و احساس میکنم که در حالتی گیج و گیجتر از همیشه هستم و نمیدانم کجا باید بروم.
ز بس کز عشق تو در خون بگشتم
نه کفرم ماند و نه ایمان کجایی
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو چنان در رنج و عذاب افتادهام که هم ایمان و هم کفر را از دست دادهام؛ حالا تو کجایی؟
بیا تا در غم خویشم ببینی
چو گویی در خم چوگان کجایی
هوش مصنوعی: بیایید تا در دل سینهام غم را ببینی، مثل این که در پیچ و خم چوگان بازی میکنی و نمیدانی کجایی.
ز شوق آفتاب طلعت تو
شدم چون ذره سرگردان کجایی
هوش مصنوعی: از شوق دیدن چهرهی تابناک تو، مانند ذرهای سرگردان و گمگشته هستم. تو کجایی؟
شد از طوفان چشمم غرقه کشتی
ندانم تا درین طوفان کجایی
هوش مصنوعی: چشمم مانند طوفانی شدید، به حدی غرق شده که نمیدانم کشتیام کجاست. در این آشفتگی و بینظمی، نمیدانم به کدام سمت میروم.
چنان دلتنگ شد عطار بی تو
که شد بر وی جهان زندان کجایی
هوش مصنوعی: عطار به شدت از دوری تو ناراحت و افسرده است، به طوری که دنیا برای او به یک زندان تبدیل شده است. او بیتابانه به یاد تو است و از نبودت رنج میبرد.
حاشیه ها
بیت سوم اشاره مستقیم دارد به شاه بیت محمود شبستری
جهان جمله فروغ نور حق دان حق اندر وی ز پیدایی ست پنهان
1401/04/05 10:07
محسن جهان
جناب عطار خطاب به پروردگار میفرماید: جانی که در بدن دارم و غیر از آن که تمامی هستی را شامل میشود تو به من عطا کردی، و در عین حال نه در جان و نه در بیرون آن با این چشم ظاهری نمیتوانم تو را بیابم.
وجود تو به سبب جهانشمولی در ذات تمام مخلوقات از نظرها پنهان مانده است، و چگونه میتوان در پیدا و پنهان تو رو یافت.
پروردگارا به سبب جدایی از تو از روز ازل مبتلا به هزاران درد و رنج شدهام، که درمانی برای آن به جز وصل تو وجود ندارد.
1402/07/23 08:09
یوسف شیردلپور
درود برشما آقامحسن جهان
چه زیبا تمثیل زدی به غزل حضرت عطار و پروردگار یاد این شعر روح خدا حضرت مولانا افتادم
در دو چشم من نشین ای آن که از من من تری
تا قمر را وانمایم کز قمر روشن تری
واقعاکه این شاعران کاری کرد ند کارستان
چقدر ما در ادبیات خوشبتیم که چنین شاعران گران بهایی داریم چه از گذشته چه معاصر مانا باشید ❣️❣️✋