غزل شمارهٔ ۸۴۲
منم و گوشهای و سودایی
تن من جایی و دلم جایی
هر زمانم به عالمی میلی
هر دمم سوی شیوهای رایی
مانده در انقلاب چون گردون
گاه شیبی و گاه بالایی
ساکن گوشهٔ جهان ز جهان
همچو من نیست هیچ تنهایی
ای عجب گرچه ماندهام تنها
ماندهام در میان غوغایی
رهزن من بسی شدند که من
راه گم کردهام به صحرایی
کارم اکنون ز دست من بگذشت
که در افتادهام به دریایی
نیست غرقه شدن درین دریا
کار هر نازکی و رعنایی
من سرگشته عمر خام طمع
میپزم بر کناره سودایی
مانده امروز با دلی پر خون
منتظر بر امید فردایی
الغیاث الغیاث زانکه ندید
کس چو عطار هیچ شیدایی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منم و گوشهای و سودایی
تن من جایی و دلم جایی
هوش مصنوعی: من در یک گوشه نشستهام و در درونم دلی پر از آرزو و خیال دارم؛ بدنی در اینجا دارم، اما دلم در جایی دیگر پر از اشتیاق و فکر است.
هر زمانم به عالمی میلی
هر دمم سوی شیوهای رایی
هوش مصنوعی: هر بار که تمایل به دنیایی دارم، هر لحظه به سوی روشی جدید کشیده میشوم.
مانده در انقلاب چون گردون
گاه شیبی و گاه بالایی
هوش مصنوعی: در زندگی، انسانها همیشه با نوسانات و تغییرات مواجه هستند؛ گاهی در وضعیت خوبی قرار دارند و گاهی در شرایط سخت. مانند چرخش یک گردونه که به گاه بالاتر و گاه پایینتر میرود، ما نیز در فراز و نشیبهای زندگی قرار داریم.
ساکن گوشهٔ جهان ز جهان
همچو من نیست هیچ تنهایی
هوش مصنوعی: در گوشهای از دنیا، هیچکس نیست که مانند من اینقدر تنها باشد.
ای عجب گرچه ماندهام تنها
ماندهام در میان غوغایی
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است که با وجود این همه شلوغی، من در تنهایی خودم ماندهام.
رهزن من بسی شدند که من
راه گم کردهام به صحرایی
هوش مصنوعی: ناگاه در مسیر زندگیام، افراد زیادی به عنوان مانع و دزد، در سر راهم قرار گرفتهاند؛ زیرا من در بیابان سردرگم و گم شدهام.
کارم اکنون ز دست من بگذشت
که در افتادهام به دریایی
هوش مصنوعی: کار من دیگر از کنترل من خارج شده است، زیرا به دریا افتادهام.
نیست غرقه شدن درین دریا
کار هر نازکی و رعنایی
هوش مصنوعی: غرق شدن در این دریا کار هر کسی نیست و فقط افراد خاصی از پس آن برمیآیند.
من سرگشته عمر خام طمع
میپزم بر کناره سودایی
هوش مصنوعی: من در زندگیام دچار سردرگمی هستم و در حالت ناآرامی و بیهدفی، به آرزوها و خواستههایم فکر میکنم.
مانده امروز با دلی پر خون
منتظر بر امید فردایی
هوش مصنوعی: امروز با دلی غمگین و پر از درد، منتظرم تا روزی بهتر بیاید.
الغیاث الغیاث زانکه ندید
کس چو عطار هیچ شیدایی
هوش مصنوعی: ای نجات، ای نجات! چون اینکه هیچ فرد شیدایی جز عطار را ندیدم.
حاشیه ها
1399/05/24 13:07
امیرمحمد یعقوبی
وزن اشتباه درج شده
وزن درست "فاعلاتن مفاعلن فعلن" هست