اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر شور وشری که در جهان است
زان غمزهٔ مست دلستان است
هوش مصنوعی: هر هیجان و آشفتگیای که در دنیا وجود دارد، ناشی از نگاه فریبنده و جذاب محبوب است.
گفتم لب اوست جان، خرد گفت
جان چیست مگو چه جای جان است
هوش مصنوعی: گفتم که لب او منبع جان من است، اما خرد به من گفت: جان چیست؟ چرا دربارهاش صحبت میکنی؟ جان چه جایگاهی دارد؟
وصفش چه کنی که هرچه گویی
گویند مگو که بیش از آن است
هوش مصنوعی: چگونه میتوانی توصیفش کنی، زیرا هرچه بگویی، دیگران خواهند گفت که نگو، زیرا او فراتر از آنچه تو میگویی است.
غمهاش به جان اگر فروشند
میخر که هنوز رایگان است
هوش مصنوعی: اگر غمهایش را به فروش بگذارند، بخر! چون هنوز رایگان است و ارزش دارد.
در عشق فنا و محو و مستی
سرمایهٔ عمر جاودان است
هوش مصنوعی: در عشق، از خود گذشتگی و سرگیجهای که به دنبال آن میآید، ارزش زندگی را به شکل جاودانی نشان میدهد.
در عشق چو یار بی نشان شو
کان یار لطیف بینشان است
هوش مصنوعی: وقتی در عشق به کسی دست پیدا نمیکنی، بدان که آن یار دلنشین و زیبا نیز به نوعی نامشخص و پنهان است.
تو آینهٔ جمال اویی
و آیینهٔ تو همه جهان است
هوش مصنوعی: تو تجلی زیبایی اویی و هر چیزی که در تو هست، منعکسکنندهٔ تمام جهان است.
ای ساقی بزم ما سبکخیز
می ده که سرم ز می گران است
هوش مصنوعی: ای ساقی، از تو خواهش میکنم که به ما شراب سبک و آسان بنوشانی، زیرا که سر من بر اثر می سنگین و سنگینتر شده است.
در جام جهان نمای ما ریز
آن باده که کیمیای جان است
هوش مصنوعی: در ظرفی که نمایانگر جهان است، آن نوشیدنی را بریز که چیزی است با ارزشتر از جان و زندگی.
ای مطرب ساده ساز بنواز
کامشب شب بزم عاشقان است
هوش مصنوعی: ای نوازندهی دلنشین، امشب را به عشق و شادمانی بگذران و برای عاشقان موزیک بزن.
از رفته و نامده چه گویم
چون حاصل عمرم این زمان است
هوش مصنوعی: نمیتوانم دربارهٔ گذشته و آنچه هنوز به دست نیامده صحبت کنم، زیرا اکنون تمام تمرکز من بر روی همین لحظه و آنچه در حال حاضر دارم، است.
ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است
هوش مصنوعی: ما برای ماجراها و اتفاقات این دنیا اهمیتی قائل نیستیم؛ آنچه که برای ما اهمیت دارد، عشق و محبت یار مهربانمان است.
این کار نه کار توست خاموش
کین راه به پای رهروان است
هوش مصنوعی: این کار مربوط به تو نیست، سکوت کن؛ زیرا این مسیر برای کسانی است که در راه خود پیش میروند.
کاری است بزرگ راه عطار
وین کار نه بر سر زبان است
هوش مصنوعی: این کار بزرگی است که عطار انجام داده و این موضوع تنها در حد کلام و گفتار نیست.
حاشیه ها
این شعر توسط همایون شجریان در آلبوم مست و مستور بسیار زیبا اجرا شده.
غزل بسیار زیبایست، خوشحالم که همایون شجریان این غزل رو آواز کرده تا بتونم شعر رو دنبال کنم و به مولانا برسم و لذت ببرم.
واقعا حضرت عطار اگر در قید حیات بود، با شنیدن آواز همایون شجریان به خود می بالید...
واقعا زیباست،خداوندش بیامرزتش
1395/01/31 09:03
عمر شیردل
در بیت هفتم "آینهٔ" باید "آیینهٔ" نوشنه شود.
اگر در مصراع اول بیت هفت آیینه نوشته بشه،وزن شعر به هم می ریزه، درستش همین آینه هست.
وزن شعر مفعول مفاعلن فعولن هست.
1397/09/15 14:12
آرام نوبری نیا
بسیار زیبا و تاثیر گذار است.
آن فهم و شعور و درک و معنی
اشکم به مثال رود روان است
با این بیت خواستم حال و احساسم را پس از خواندن این غزل بیان کنم.
1399/06/20 18:09
موسی الرضا
سلام
میشه اساتید معنی بیت زیر رو بفرمایند
ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است
ممنون
گرامی موسی
ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است
خواهان دنیا نیستم،تنها یار برایم مهم است و خواهان اویم
و آیینهی تو همه جهان است مشکل وزنی داره
به نظرتون " و آینهات همه جهان است" بهتر نیست؟
...در عشق فنا و محو و مستی سرمایه عمر جاودان است...
مقام فنا در عشق ...
عشق زندگی را ویران میکند یا آباد ... ؟؟؟!
یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
خانه ات آباد که این ویرانه بوی گل گرفت
راه عشق او که اکسیر بلاست
محو در محو و فنا اندر بلاست
گر بقا خواهی فنا شو کز فنا
کمترین چیزی که میزاید،بقاست
-------
هر دل که ز خویشتن فنا گردد
شایسته قرب پادشا گردد
-------
فنا گشتن، دل از جان برگرفتن
همه انداختن،آنبرگرفتن
--------
عطّار، مست عشقی از عشق چند لافی
گرطالبی فنا شو، مطلوب بس عیان است
تو آیینه جمال اویی و آیینه تو همه جهان است
...
یاد جزء صحیح در ریاضیات افتادم !
همه چیز را هر چه قدر هم که باشد به یک عدد صحیح در بازه دو عدد متوالی و کوچکترین ش باز میگرداند !
1401/03/18 11:06
رضا از کرمان
سلام
در بیت یازدهم حضرت عطار به چه زیبایی زندگی کردن در لحضه وحال رو عنوان میکنه
از رفته ونامده چه گویم
چون حاصل عمرم این زمان است
ودقیقا مشابهت داره با این رباعی جناب خیام انجا که میفرماید:
از دی که گذشت هیچ از آن یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد مکن
بر نامده وگذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر برباد مکن
شاد باشید