گنجور

غزل شمارهٔ ۸۱

هر شور وشری که در جهان است
زان غمزهٔ مست دلستان است
گفتم لب اوست جان، خرد گفت
جان چیست مگو چه جای جان است
وصفش چه کنی که هرچه گویی
گویند مگو که بیش از آن است
غمهاش به جان اگر فروشند
می‌خر که هنوز رایگان است
در عشق فنا و محو و مستی
سرمایهٔ عمر جاودان است
در عشق چو یار بی نشان شو
کان یار لطیف بی‌نشان است
تو آینهٔ جمال اویی
و آیینهٔ تو همه جهان است
ای ساقی بزم ما سبک‌خیز
می‌ ده که سرم ز می گران است
در جام جهان نمای ما ریز
آن باده که کیمیای جان است
ای مطرب ساده ساز بنواز
کامشب شب بزم عاشقان است
از رفته و نامده چه گویم
چون حاصل عمرم این زمان است
ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است
این کار نه کار توست خاموش
کین راه به پای رهروان است
کاری است بزرگ راه عطار
وین کار نه بر سر زبان است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۸۱ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۸۱ به خوانش فرید حامد

حاشیه ها

1393/12/17 11:03
ali

این شعر توسط همایون شجریان در آلبوم مست و مستور بسیار زیبا اجرا شده.

1394/04/27 19:06
کمیل

غزل بسیار زیبایست، خوشحالم که همایون شجریان این غزل رو آواز کرده تا بتونم شعر رو دنبال کنم و به مولانا برسم و لذت ببرم.

1394/06/30 10:08
هادی

واقعا حضرت عطار اگر در قید حیات بود، با شنیدن آواز همایون شجریان به خود می بالید...

1394/07/08 13:10
ali

واقعا زیباست،خداوندش بیامرزتش

1395/01/31 09:03
عمر شیردل

در بیت هفتم "آینهٔ" باید "آیینهٔ" نوشنه شود.

1396/10/09 11:01
خاکپور

اگر در مصراع اول بیت هفت آیینه نوشته بشه،وزن شعر به هم می ریزه، درستش همین آینه هست.
وزن شعر مفعول مفاعلن فعولن هست.

1397/09/15 14:12
آرام نوبری نیا

بسیار زیبا و تاثیر گذار است.
آن فهم و شعور و درک و معنی
اشکم به مثال رود روان است
با این بیت خواستم حال و احساسم را پس از خواندن این غزل بیان کنم.

1399/06/20 18:09
موسی الرضا

سلام
میشه اساتید معنی بیت زیر رو بفرمایند
ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است
ممنون

1399/06/20 21:09
nabavar

گرامی موسی
ما را سر بودن جهان نیست
ما را سر یار مهربان است
خواهان دنیا نیستم،تنها یار برایم مهم است و خواهان اویم

1399/12/23 08:02
منصور

و آیینه‌ی تو همه جهان است مشکل وزنی داره
به نظرتون " و آینه‌ات همه جهان است" بهتر نیست؟

1401/02/30 06:04
ناپیدا

...در عشق فنا و محو و مستی سرمایه عمر جاودان است...

مقام فنا در عشق ...

عشق زندگی را ویران می‌کند یا آباد ... ؟؟؟!

یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت 

خانه ات آباد که این ویرانه بوی گل گرفت 

 

1401/02/30 06:04
ناپیدا

راه عشق او که اکسیر بلاست

محو در محو و فنا اندر بلاست

گر بقا خواهی فنا شو کز فنا 

کم‌ترین چیزی که می‌زاید،بقاست

-------

هر دل که ز خویشتن فنا گردد

شایسته قرب پادشا گردد

-------

فنا گشتن، دل از جان برگرفتن

همه انداختن،آنبرگرفتن

--------

عطّار، مست عشقی از عشق چند لافی

گرطالبی فنا شو، مطلوب بس عیان است

 

1401/02/30 06:04
ناپیدا

تو آیینه جمال اویی و آیینه تو همه جهان است

...

یاد جزء صحیح در ریاضیات افتادم !

همه چیز را هر چه قدر هم که باشد به یک عدد صحیح در بازه دو عدد متوالی و کوچکترین ش باز می‌گرداند !

1401/03/18 11:06
رضا از کرمان

سلام 

 در بیت یازدهم حضرت عطار به چه زیبایی زندگی کردن در لحضه وحال رو عنوان میکنه  

از رفته ونامده چه گویم 

چون حاصل عمرم این زمان است 

 ودقیقا مشابهت داره با این رباعی جناب خیام  انجا که میفرماید:

از دی که گذشت هیچ از آن یاد مکن

فردا که نیامدست فریاد مکن

بر نامده وگذشته بنیاد مکن 

حالی خوش باش و عمر برباد مکن

شاد باشید