گنجور

غزل شمارهٔ ۸۰۷

به هر کویی مرا تا کی دوانی
ز هر زهری مرا تا کی چشانی
چو زهرم می‌چشاند چرخ گردون
به تریاک سعادت کی رسانی
گهی تابوتم اندازی به دریا
گهی بر تخت فرعونم نشانی
برآری برفراز طور سینا
شراب الفت وصلم چشانی
چو بنده مست شد دیدار خود را
خطاب آید که موسی لن‌ترانی
ایا موسی سخن گستاخ تا چند
نه آنی که شعیبم را شبانی
من آنم که شعیبت را شبانم
تو آنی که شبانی را بخوانی
منم موسی تویی جبار عالم
گرم خوانی ورم رانی تو دانی
شبانی را کجا آن قدر باشد
که تو بی‌واسطه وی را بخوانی
سخن گویی بدو در طور سینا
درو در و گهر سازی نهانی
ایا موسی تو رخت خویش بربند
که تا خود را به منزلگه رسانی
نه ایوبم که چندین صبر دارم
نیم یوسف که در چاهم نشانی
برون آمد گل زرد از گل سرخ
مکن در باغ ویران باغبانی
نشان وصل ما موی سفید است
رسول آشکارا نه نهانی
زهی عطار کز بحر معانی
به الماس سخن در می‌چکانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هر کویی مرا تا کی دوانی
ز هر زهری مرا تا کی چشانی
هوش مصنوعی: به هر گوشه‌ای مرا چه مدت می‌خواهی بگردانی و از هر بدی چه مدت می‌خواهی به من بچشانی؟
چو زهرم می‌چشاند چرخ گردون
به تریاک سعادت کی رسانی
هوش مصنوعی: زمانی که چرخ روزگار مرا به زهر خود آغشته می‌کند، چه زمانی می‌توانم به خوشبختی و سعادت برسم؟
گهی تابوتم اندازی به دریا
گهی بر تخت فرعونم نشانی
گاهی مرا در دریا به تابوت می‌اندازی و گاهی بر تخت فرعون قرارم می‌دهی.
برآری برفراز طور سینا
شراب الفت وصلم چشانی
هوش مصنوعی: در بالای کوه سینا، نوشیدی شراب محبت و دوستی را.
چو بنده مست شد دیدار خود را
خطاب آید که موسی لن‌ترانی
هوش مصنوعی: وقتی بنده مست و سرمست می‌شود، در مواجهه با خود به یاد سخنی می‌افتد که به موسی گفته شده: "هرگز تو مرا نخواهی دید."
ایا موسی سخن گستاخ تا چند
نه آنی که شعیبم را شبانی
هوش مصنوعی: ای موسی، چه وقت می‌خواهی به سخنان جسورانه‌ات ادامه دهی؟ تو اصلاً شبیه شخصی نیستی که چون شعیب، به راحتی و در آرامش زندگی کند.
من آنم که شعیبت را شبانم
تو آنی که شبانی را بخوانی
هوش مصنوعی: من کسی هستم که می‌توانم شعیب را هدایت کنم، و تو آن کسی هستی که دگران را به سمت شبانی جذب می‌کنی.
منم موسی تویی جبار عالم
گرم خوانی ورم رانی تو دانی
هوش مصنوعی: من همانند موسی هستم و تو خدای بزرگ و قدرت‌مند این دنیا. وقتی تو را می‌خوانم، به من توجه کن و اگر مرا رد کنی، خودتان می‌دانید که چه می‌شود.
شبانی را کجا آن قدر باشد
که تو بی‌واسطه وی را بخوانی
هوش مصنوعی: به کسی که شبانی می‌کند، چه اندازه می‌توانی بگویی که تو به او به‌طور مستقیم دسترسی داشته باشی و او را بخوانی؟
سخن گویی بدو در طور سینا
درو در و گهر سازی نهانی
هوش مصنوعی: سخن گفتن با او در کوه سینا به گونه‌ای است که در آن، زیبایی و ارزش‌های نهانی نهفته است.
ایا موسی تو رخت خویش بربند
که تا خود را به منزلگه رسانی
هوش مصنوعی: ای موسی، آماده شو و لباس‌هایت را بپوش، تا بتوانی به مقصد و منزلگاه خود برسی.
نه ایوبم که چندین صبر دارم
نیم یوسف که در چاهم نشانی
هوش مصنوعی: من نه صبوری مانند ایوب دارم و نه نشانه‌ای از زیبایی یوسف در چاه.
برون آمد گل زرد از گل سرخ
مکن در باغ ویران باغبانی
هوش مصنوعی: گل زرد از گل سرخ بیرون آمد، پس در باغ ویران نیازی به باغبانی نیست.
نشان وصل ما موی سفید است
رسول آشکارا نه نهانی
هوش مصنوعی: علامت پیوند ما، موی سفید است. پیام‌آور ما و نشانه‌مان، به وضوح مشهود است و پنهانی نیست.
زهی عطار کز بحر معانی
به الماس سخن در می‌چکانی
هوش مصنوعی: عطار، با خاصیت بی‌نظیرش، معانی عمیق و ارزشمند را مانند جواهراتی از گرانبهای سخن به بیرون می‌آورد.