غزل شمارهٔ ۸۰۶
ای ساقی از آن قدح که دانی
پیش آر سبک مکن گرانی
یک قطره شراب در صبوحی
باشد که به حلق ما چکانی
زان پیش خمار در سر آید
یک باده به دست ما رسانی
بگذر تو ز خویش و از قرابات
پیش آر قرابهٔ مغانی
در عقل مغیش تا نبینی
وز علم مجوس تا نخوانی
کین جای نه جای قیل و قال است
کافسانه کنی و قصه خوانی
این جای مقام کم زنان است
تو مرد ردا و طیلسانی
ساقی تو بیا و بر کفم نه
یک کوزهٔ آب زندگانی
یک قطرهٔ درد اگر بنوشی
یابی تو حیات جاودانی
ساقی شو و راوقی در انداز
زان لعل چو در که میچکانی
عطار بیا ز پرده بیرون
تا چند سخن ز پرده رانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ساقی از آن قدح که دانی
پیش آر سبک مکن گرانی
هوش مصنوعی: ای ساقی، از آن جامی که میشناسی، بیاور و با احتیاط بیاور، زیرا سنگینی و فشار را بر دوش نگذار.
یک قطره شراب در صبوحی
باشد که به حلق ما چکانی
هوش مصنوعی: بهتر است برای شروع روز، یک قطره شراب به ما بچشانی.
زان پیش خمار در سر آید
یک باده به دست ما رسانی
هوش مصنوعی: قبل از اینکه نشئهی مستی به سرم بزند، یک جام خوشمزه به دستم برسان.
بگذر تو ز خویش و از قرابات
پیش آر قرابهٔ مغانی
هوش مصنوعی: از خودت و وابستگانت بگذر و در پیش بیاور جام می را.
در عقل مغیش تا نبینی
وز علم مجوس تا نخوانی
هوش مصنوعی: تا زمانی که درک عمیق و عقل خود را به کار نیندازی و از دانش دیگران بهرهبرداری نکنی، نمیتوانی به حقیقتهای بزرگ پی ببری.
کین جای نه جای قیل و قال است
کافسانه کنی و قصه خوانی
هوش مصنوعی: این مکان، جایی برای بحث و جدل نیست؛ اینجا جایی است که باید به حقایق بپردازیم و از افسانهها و داستانها دوری کنیم.
این جای مقام کم زنان است
تو مرد ردا و طیلسانی
هوش مصنوعی: این مکان برای افرادی که مقام و شخصیت برجستهتری دارند مناسب است، نه برای تو که فقط نوعی نشان و پوشش ظاهری داری.
ساقی تو بیا و بر کفم نه
یک کوزهٔ آب زندگانی
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و در دستم یک کوزه آب زندگی بریز.
یک قطرهٔ درد اگر بنوشی
یابی تو حیات جاودانی
هوش مصنوعی: اگر یک قطره از درد را بچشی، به زندگی ابدی دست پیدا خواهی کرد.
ساقی شو و راوقی در انداز
زان لعل چو در که میچکانی
هوش مصنوعی: ساقی، تو مشغول باش و نگران نباش، چون لب طلایی تو مانند در است که شراب را به آرامی میریزید.
عطار بیا ز پرده بیرون
تا چند سخن ز پرده رانی
هوش مصنوعی: عطار، بیرون بیا و در مورد حرفهایی که پشت پرده ماندهاند، صحبت کن. دیگر چقدر میخواهی سکوت کنی و از گفتن آنها خودداری کنی؟