گنجور

غزل شمارهٔ ۷۶۳

با خط سرسبز بیرون آمدی
آفت دلهای پرخون آمدی
تا خط آوردی به خون عاشقان
چست از بهر شبیخون آمدی
در درون دل درآیی یک زمان
شبروی را چونکه بیرون آمدی
چون کمین گیرم که بر خورشید و ماه
در کمال حسن افزون آمدی
دوش در جوش آمدم در نیم شب
در برم با جام گلگون آمدی
در گرفتی شمع و در دادی شراب
راستی را چست موزون آمدی
سرو بودی کز چمن برخاستی
ماه بودی تو ز گردون آمدی
کس نداند کور بادا چشم بد
کان زمان در چشم ما چون آمدی
در میان حلقه با زنجیر زلف
در خور عطار مجنون آمدی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با خط سرسبز بیرون آمدی
آفت دلهای پرخون آمدی
هوش مصنوعی: با نوشته‌ای زیبا و خوش‌رنگ به دنیا آمدی و دل‌های غمگین را شاد کردی.
تا خط آوردی به خون عاشقان
چست از بهر شبیخون آمدی
هوش مصنوعی: وقتی که تو با خط و نوشته خود، عشق و احساسات عاشقان را زنده کردی، به خاطر یک حمله ناگهانی به اینجا آمدی.
در درون دل درآیی یک زمان
شبروی را چونکه بیرون آمدی
هوش مصنوعی: وقتی که به دل شخصی وارد شوی و در آنجا بمانی، مانند زیبایی که در شب به چشمان می‌آید، وقتی که او از آن دل بیرون آید، زیبایی و جذابیتش از بین می‌رود.
چون کمین گیرم که بر خورشید و ماه
در کمال حسن افزون آمدی
هوش مصنوعی: وقتی که آماده بوده‌ام، تو با زیبایی‌ات بر خورشید و ماه برتری پیدا کردی.
دوش در جوش آمدم در نیم شب
در برم با جام گلگون آمدی
هوش مصنوعی: دیشب در دل شب، وقتی که نشسته بودم، تو با جامی از شراب قرمز به سراغم آمدی.
در گرفتی شمع و در دادی شراب
راستی را چست موزون آمدی
هوش مصنوعی: شمع را خاموش کردی و شراب را به دستم دادی، حقیقت در این لحظه به طرز زیبایی و هماهنگی به من عرضه شد.
سرو بودی کز چمن برخاستی
ماه بودی تو ز گردون آمدی
هوش مصنوعی: تو همچون سروی هستی که از باغ برخاسته‌ای و مانند ماهی هستی که از آسمان نازل شده‌ای.
کس نداند کور بادا چشم بد
کان زمان در چشم ما چون آمدی
هوش مصنوعی: کسی نمی‌داند، اگر کسی بدی کند، همچون چشمی کور است، زیرا زمانی که تو به زندگی ما وارد شدی، ما را از نگاه بد در امان نگه‌داشتی.
در میان حلقه با زنجیر زلف
در خور عطار مجنون آمدی
هوش مصنوعی: در مرکز حلقه‌ای با زنجیر موهای خود، عطار دیوانه‌وار به سراغ تو آمدی.