گنجور

غزل شمارهٔ ۷۵۵

اگر از نسیم زلفت اثری به جان فرستی
به امید وصل جان را، خط جاودان فرستی
ز پی تو پاک‌بازان به جهان در اوفتادند
چه اگر ز زلف بویی به همه جهان فرستی
ز تعجب و ز حیرت دل و جان به سر درآید
چو تو بوی زلف مشکین به میان جان فرستی
همه خلق تا قیامت به تحیر اندر افتد
اگر از رخت فروغی به جهانیان فرستی
عجب اینکه سر عشقت دو جهان چگونه پر شد
که تو سر عشق خود را به جهان نهان فرستی
چه عجب بود ز عطار اگر آیدش تفاخر
به جواهری که از دل به سر زبان فرستی

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر از نسیم زلفت اثری به جان فرستی
به امید وصل جان را، خط جاودان فرستی
هوش مصنوعی: اگر نسیمی از زلف‌های تو به جانم برسد و در انتظار وصالت جانم را به جاودانگی بسپارم.
ز پی تو پاک‌بازان به جهان در اوفتادند
چه اگر ز زلف بویی به همه جهان فرستی
هوش مصنوعی: برای دیدنت، دل‌باختگان به هر گوشه‌ای از عالم افتاده‌اند. چه اگر بویی از موهای تو به سراسر دنیا بفرستی.
ز تعجب و ز حیرت دل و جان به سر درآید
چو تو بوی زلف مشکین به میان جان فرستی
هوش مصنوعی: وقتی که تو عطر زلف مشکی‌ات را به جان می‌فرستی، دل و جان از حیرت و شگفتی به شدت به تکاپو می‌افتند.
همه خلق تا قیامت به تحیر اندر افتد
اگر از رخت فروغی به جهانیان فرستی
هوش مصنوعی: اگر تو زیبایی و نوری از خود به دیگران برسانی، همه مردم تا روز قیامت در شگفتی خواهند ماند.
عجب اینکه سر عشقت دو جهان چگونه پر شد
که تو سر عشق خود را به جهان نهان فرستی
هوش مصنوعی: عجب است که چطور عشق تو دو جهان را پر کرده، در حالی که خودت عشق‌ات را به دنیای پنهان می‌فرستی.
چه عجب بود ز عطار اگر آیدش تفاخر
به جواهری که از دل به سر زبان فرستی
هوش مصنوعی: عطار چه کار عجیبی می‌توانست بکند اگر به خود ببالد و از ارزش کلامی که از دلش به زبان می‌آورد، مانند جواهر خودستایی کند.

حاشیه ها

1391/01/09 23:04
حمید

این شعر زیبا در قالب سرود بسیار زیبایی با نام "سر عشق" با صدای سیدعبدالحسین مختاباد به آهنگسازی استاد محمد بیگلری پور خوانده شده است.