گنجور

غزل شمارهٔ ۷۴۵

گر کسی یابد درین کو خانه‌ای
هر دمش واجب بود شکرانه‌ای
هر که او بویی ندارد زین حدیث
هر بن مویش بود بتخانه‌ای
هر که در عقل لجوج خویش ماند
زین سخن خواند مرا دیوانه‌ای
هر که اینجا آشنای او نشد
باز ماند تا ابد بیگانه‌ای
گر چنین خوابت نبردی از غرور
این سخن نشنودیی افسانه‌ای
زن‌صفت را نیست با این راز کار
پر دلی می‌باید و مردانه‌ای
مرغ این اسرار را در حوصله
از دو عالم می‌بباید دانه‌ای
گر ازین مویی چو شانه ره بری
شاخ شاخ آید دلت چون شانه‌ای
گر برانند از دو عالم باک نیست
هست زین هر دو برون ویرانه‌ای
زان شرابی کان شراب عاشقانست
نیست در هر دو جهان پیمانه‌ای
گر جهان آتش بگیرد پیش و پس
نیستم آخر کم از پروانه‌ای
خویش بر آتش زنم پروانه‌وار
یا بسوزم یا شوم فرزانه‌ای
شمع جمعم من که هر دم غیب پاک
می‌دهد عطار را پروانه‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر کسی یابد درین کو خانه‌ای
هر دمش واجب بود شکرانه‌ای
هوش مصنوعی: اگر کسی در این دنیا خانه‌ای پیدا کند، هر لحظه بر او واجب است که شکرگزار باشد.
هر که او بویی ندارد زین حدیث
هر بن مویش بود بتخانه‌ای
هوش مصنوعی: هر کسی که از این ماجرا بویی نبرد، هر تار موی او می‌تواند به عنوان ماجرای عشق و زیبایی محسوب شود.
هر که در عقل لجوج خویش ماند
زین سخن خواند مرا دیوانه‌ای
هوش مصنوعی: هر کسی که stubborn و یکدنده در عقاید خودش بماند، به حرف‌های من گوش نمی‌دهد و مرا دیوانه فرض می‌کند.
هر که اینجا آشنای او نشد
باز ماند تا ابد بیگانه‌ای
هوش مصنوعی: هر کس که در این مکان نتوانست با او آشنا شود، تا ابد به عنوان یک بیگانه باقی خواهد ماند.
گر چنین خوابت نبردی از غرور
این سخن نشنودیی افسانه‌ای
هوش مصنوعی: اگر خواب تو به خاطر غرور تو نمی‌شد، هرگز این سخن افسانه‌ای را نمی‌شنیدی.
زن‌صفت را نیست با این راز کار
پر دلی می‌باید و مردانه‌ای
هوش مصنوعی: زن‌صفت را نمی‌توان به سادگی از رازهای عمیق آگاه کرد، این کار به دلی شجاع و مردانه نیاز دارد.
مرغ این اسرار را در حوصله
از دو عالم می‌بباید دانه‌ای
هوش مصنوعی: پرنده این رازها باید از دو جهان ذره‌ای برای خود جمع‌آوری کند.
گر ازین مویی چو شانه ره بری
شاخ شاخ آید دلت چون شانه‌ای
هوش مصنوعی: اگر از این موها با شانه‌ای عبور کنی، دلت مثل شانه‌ای پر از شاخ و برگ خواهد شد.
گر برانند از دو عالم باک نیست
هست زین هر دو برون ویرانه‌ای
هوش مصنوعی: اگر از هر دو جهان طرد شوم، نگران نخواهم بود، زیرا آنچه را که از این دو دنیا دارم، ویرانه‌ای بیش نیست.
زان شرابی کان شراب عاشقانست
نیست در هر دو جهان پیمانه‌ای
هوش مصنوعی: شراب عشق که برای دل‌های عاشق است، در هیچ‌یک از دو جهان پیمانه‌ای ندارد.
گر جهان آتش بگیرد پیش و پس
نیستم آخر کم از پروانه‌ای
هوش مصنوعی: اگر دنیا در آتش بسوزد، من نه جلو می‌روم و نه عقب می‌ایستم؛ زیرا هیچ کمبودی از یک پروانه ندارم.
خویش بر آتش زنم پروانه‌وار
یا بسوزم یا شوم فرزانه‌ای
هوش مصنوعی: می‌خواهم خودم را به آتش بسپارم مثل پروانه، یا بسوزم و نابود شوم و یا به حکمت و آگاهی برسم.
شمع جمعم من که هر دم غیب پاک
می‌دهد عطار را پروانه‌ای
هوش مصنوعی: من شمع جمع‌ام که هر لحظه به عطار، از وجودم، نیرویی الهی و پاک هدیه می‌دهم.