گنجور

غزل شمارهٔ ۷۳۱

ای روی تو زهر سو رویی دگر نموده
لطف تو از کفی گل گنجی گهر نموده
دریای در عشقت در اصل لطف پاک است
اما نخست هیبت چندین خطر نموده
در قرن‌ها فلک‌ها در راه تو شب و روز
از سر به پای رفته وز پای سر نموده
طاوس چرخ پیشت پروانه‌وار رفته
وز نور شمع رویت بی بال و پر نموده
از درگه تو نوری بر جان و دل فتاده
وز دل به چشم رفته نور بصر نموده
تو آمده به قدرت و قدرت به فعل پیدا
فعلت به گشت گشته چندین صور نموده
ناگه به دست قدرت بنموده یک اشارت
این یک اشارت تو چندین اثر نموده
چون در دو کون کس را چشم یگانگی نیست
زان صد هزار حیرت اندر نظر نموده
عطار کز جهانش جانی است عاشق تو
از بحر سینه هر دم دری دگر نموده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای روی تو زهر سو رویی دگر نموده
لطف تو از کفی گل گنجی گهر نموده
هوش مصنوعی: چهره‌ی تو مانند زهر است و چهره‌ی دیگری را تحت‌الشعاع قرار داده است. لطف و محبت تو باعث شده تا از کفی گل، گنجی از مروارید به وجود آید.
دریای در عشقت در اصل لطف پاک است
اما نخست هیبت چندین خطر نموده
هوش مصنوعی: در عشق تو، دریا به معنای واقعی پر از لطف و پاکی است، اما در ابتدا ترس و خطرات زیادی را به خود دیده است.
در قرن‌ها فلک‌ها در راه تو شب و روز
از سر به پای رفته وز پای سر نموده
هوش مصنوعی: در طول تاریخ، آسمان‌ها در تلاش تو از صبح تا شب فرسوده شده‌اند و از ابتدا تا انتها برای تو زحمت کشیده‌اند.
طاوس چرخ پیشت پروانه‌وار رفته
وز نور شمع رویت بی بال و پر نموده
هوش مصنوعی: پرنده‌ای زیبا و با وقار در مقابل تو به سمت شمعی درخشنده رفته و چون پروانه‌ای بی‌بال و پر، تحت تأثیر نور آن قرار گرفته است.
از درگه تو نوری بر جان و دل فتاده
وز دل به چشم رفته نور بصر نموده
هوش مصنوعی: نور تو به جان و دل من تابیده است و این نور از دل به چشمانم رسیده و موجب بینایی‌ام شده است.
تو آمده به قدرت و قدرت به فعل پیدا
فعلت به گشت گشته چندین صور نموده
هوش مصنوعی: تو با قدرتی که داری، به انجام کارهای مختلف مشغول شده‌ای و با این کارها، نشان داده‌ای که چه شکل‌ها و صورت‌های متنوعی می‌توانی بیافرینی.
ناگه به دست قدرت بنموده یک اشارت
این یک اشارت تو چندین اثر نموده
هوش مصنوعی: ناگهان، قدرت یک اشاره را نشان داد که این اشاره تاثیری عمیق و چندگانه بر جای گذاشته است.
چون در دو کون کس را چشم یگانگی نیست
زان صد هزار حیرت اندر نظر نموده
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ‌کس نمی‌تواند به طور کامل وحدت و یگانگی را ببیند؛ به همین خاطر انسان‌ها در میان هزاران حیرت و شبهه دچار تردید می‌شوند.
عطار کز جهانش جانی است عاشق تو
از بحر سینه هر دم دری دگر نموده
هوش مصنوعی: عطار می‌گوید که او همچون روحی عاشق در این دنیا زندگی می‌کند و هر روز از عمق وجودش خبری تازه و متفاوت دربارهٔ عشق تو به دست می‌آورد.