گنجور

غزل شمارهٔ ۷۳۰

ای زلف تو دام ماه افکنده
ره بینان را ز راه افکنده
زهاد زمانه را سر زلفت
در معرض صد گناه افکنده
دل پیش رخت به جان کمر بسته
جان پیش لبت کلاه افکنده
عشق لب لعل تو هزار آتش
در جان گدا و شاه افکنده
خط تو کزوست خون جان من
در دیدهٔ عقل کاه افکنده
در یک ساعت هزار آتش را
رویت به خط سیاه افکنده
تو یوسف عالم و زنخدانت
دل برده و جان به چاه افکنده
تو خسرو دلبران و روی تو
صد مشعله در سپاه افکنده
دل در سر زلف دلربای تو
باری است به جایگاه افکنده
عطار چو شاهی رخت دیده
رخ طرح نهاده شاه افکنده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای زلف تو دام ماه افکنده
ره بینان را ز راه افکنده
هوش مصنوعی: زلف‌های تو همچون دام‌هایی است که بر سر راه بینندگان افتاده و آنها را گمراه کرده است.
زهاد زمانه را سر زلفت
در معرض صد گناه افکنده
هوش مصنوعی: زاهدان و عابدان زمانه به خاطر زیبایی و جذابیت موی تو در معرض ارتکاب صدها گناه قرار گرفته‌اند.
دل پیش رخت به جان کمر بسته
جان پیش لبت کلاه افکنده
هوش مصنوعی: دل در برابر زیبایی‌ات به سختی و جانم برای تو به عشق در کلاه عمل کرده است.
عشق لب لعل تو هزار آتش
در جان گدا و شاه افکنده
هوش مصنوعی: عشق به لب‌های زیبا و جذاب تو، هزاران شعله از آرزو و اشتیاق را در دل انسان‌های مختلف، از فقیر تا ثروتمند، روشن کرده است.
خط تو کزوست خون جان من
در دیدهٔ عقل کاه افکنده
هوش مصنوعی: خطی که تو بر روی کاغذ کشیده‌ای، چنان تاثیری بر من دارد که جان و زندگی‌ام را به چالش کشیده و عقل و درک من را به تردید انداخته است.
در یک ساعت هزار آتش را
رویت به خط سیاه افکنده
هوش مصنوعی: در یک ساعت، چهره‌ات آتش‌های زیادی را به رنگ سیاه نمایان کرده است.
تو یوسف عالم و زنخدانت
دل برده و جان به چاه افکنده
هوش مصنوعی: تو همچون یوسف در میان جهانی و زیبایی‌هایت دل‌ها را می‌رباید، به گونه‌ای که زندگی را در چاه انداخته‌ای.
تو خسرو دلبران و روی تو
صد مشعله در سپاه افکنده
هوش مصنوعی: تو بهترین و عزیزترین آن‌ها هستی و چهره‌ات مانند صد شعله آتش در میان لشکری از روشنایی می‌درخشد.
دل در سر زلف دلربای تو
باری است به جایگاه افکنده
هوش مصنوعی: دل من در دلربایی‌های زلف تو به دام افتاده و در جایی که باید آزاد باشد، گرفتار شده است.
عطار چو شاهی رخت دیده
رخ طرح نهاده شاه افکنده
هوش مصنوعی: عطار مانند یک پادشاه، نگاهی عمیق به زیبایی‌ها دارد و آنچه را که می‌بیند، به طرز هنرمندانه‌ای به تصویر می‌کشد.