غزل شمارهٔ ۷۳
حسن تو رونق جهان بشکست
عشق روی تو پشت جان بشکست
هر سپاهی که عقل میآراست
غمزهٔ تو به یک زمان بشکست
ناوکانداز آسمان چو بدید
طاق ابروی تو کمان بشکست
عکس ماهت به آفتاب رسید
منصب آفتاب از آن بشکست
پسته را پهن بازمانده دهان
دانی از چیست زان دهان بشکست
همچو شمعی شکر چرا بگداخت
که دلش زان شکرستان بشکست
حیلهٔ جادوان بابل را
آن دو جادوی دلستان بشکست
چون به وصلت توان رسید که هجر
دل عطار ناتوان بشکست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1396/05/31 13:07
Mohamad
پسته را پهن بازمانده دهان
دانی از چیست زان دهان بشکست
1396/05/31 13:07
Mohamad
معنی این شعر چیست لطفآ؟
پسته را پهن بازمانده دهان
دانی از چیست زان دهان بشکست
1399/03/07 00:06
پسته را-----چو باز مانده دهان
دانی از چیست ؟زان دهان بشکست
میفرماید زمانی که دهان پسته را باز میبینی فکر کن چون شکستن همان پست بابت دهان بازش هست---یعنی نابودی انسان از اینست که دهانش را بیموقع باز میکند و حرف میزند
1402/02/16 03:05
مرضیه عظمت
سپاس ویژه خدمت بانو عندلیب گرامی برای خوانش های دلنشین و صحیح شان .