گنجور

غزل شمارهٔ ۷۲۷

ای جهانی خلق حیران مانده
تو به زیر پرده پنهان مانده
تو به عزت بر دو عالم تاخته
ما اسیر بند و زندان مانده
عشق تو طوفان و جان‌ها شبنمی
شبنمی در زیر طوفان مانده
تا شده عشق تو در جان معتکف
جان ز سودای تو بیجان مانده
عاشقان مستغرق تو صد هزار
در سواد این بیابان مانده
جان عاشق با وجود عشق تو
از وجود خود پشیمان مانده
همچو عطار آتشین‌دل خون‌فشان
در ره تو صد هزاران مانده

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جهانی خلق حیران مانده
تو به زیر پرده پنهان مانده
هوش مصنوعی: ای جهان، مردم در حیرت و شگفتی هستند و تو در پس پرده‌ای پنهان مانده‌ای.
تو به عزت بر دو عالم تاخته
ما اسیر بند و زندان مانده
هوش مصنوعی: تو با افتخار و اقتدار بر جهانیان تسلط داری، در حالی که ما در قید و بند و محدودیت‌ها گرفتار مانده‌ایم.
عشق تو طوفان و جان‌ها شبنمی
شبنمی در زیر طوفان مانده
هوش مصنوعی: عشق تو مانند طوفانی است که جان‌ها را چون قطره‌های ریز باران تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، در حالی که این قطره‌ها در زیر فشار طوفان باقی مانده‌اند.
تا شده عشق تو در جان معتکف
جان ز سودای تو بیجان مانده
هوش مصنوعی: عشق تو در وجودم فراگیر شده و باعث شده که روح من در حال عبادت، از کسالت و بی‌حالی رنج ببرد.
عاشقان مستغرق تو صد هزار
در سواد این بیابان مانده
هوش مصنوعی: عاشقان غرق در عشق تو، هزاران نفر در تاریکی این بیابان سرگردان مانده‌اند.
جان عاشق با وجود عشق تو
از وجود خود پشیمان مانده
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر عشق تو از وجود خودش ناخشنود و ناامید شده است.
همچو عطار آتشین‌دل خون‌فشان
در ره تو صد هزاران مانده
هوش مصنوعی: مانند عطار، با قلبی پر از شور و احساس، در راه تو افرادی بسیاری هستند که در عشق به تو جگرشان سوزانده شده و خون می‌فشانند.