غزل شمارهٔ ۷۲۴
ای ز صفات لبت عقل به جان آمده
از سر زلفت شکست در دو جهان آمده
چشمهٔ آب حیات بیلب سیراب تو
تشنه دایم شده خشک دهان آمده
نرگس خونریز تو تیر جفا ریخته
دلشدگان تورا کار به جان آمده
پستهٔ تو در سخن تا شکرافشان شده
عقل ز تشویر او بسته دهان آمده
در طلب روی تو گرد جهان فراخ
ابرش فکرت مدام تنگعنان آمده
عاشقت از جان و دل با دل و جان برطبق
پیش نثار رخت نعرهزنان آمده
تا دل پر خون من جسته ز وصلت نشان
نام دلم گم شده و او به نشان آمده
چون شده روشن که نیست راه به تو تا ابد
جملهٔ عشاق را ره به کران آمده
تا که فتاده ز تو در دل عطار شور
مرغ دلش در قفس در خفقان آمده
غزل شمارهٔ ۷۲۳: ای درس عشقت هر شبم تا روز تکرار آمدهغزل شمارهٔ ۷۲۵: ای اَز شراب غفلت مست و خراب مانده
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز صفات لبت عقل به جان آمده
از سر زلفت شکست در دو جهان آمده
هوش مصنوعی: ای ز زیباییهای لبت، عقل من به جان آمده و از زلف تو، دل من در دو عالم به تپش افتاده است.
چشمهٔ آب حیات بیلب سیراب تو
تشنه دایم شده خشک دهان آمده
هوش مصنوعی: چشمهای که آب حیات دارد، اگر لب نداشته باشد، باعث تشنگی تو خواهد شد و دهان تو همواره خشک خواهد ماند.
نرگس خونریز تو تیر جفا ریخته
دلشدگان تورا کار به جان آمده
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و خیرهکنندهات دلی را که به عشق تو دچار شده، به شدت آزار میدهد. این درد و رنج به جایی رسیده که دیگر تاب تحملش وجود ندارد.
پستهٔ تو در سخن تا شکرافشان شده
عقل ز تشویر او بسته دهان آمده
هوش مصنوعی: پستهٔ تو وقتی در سخن شکوفا میشود، عقل از شگفتی نتوانسته صحبت کند و دهانش بسته میشود.
در طلب روی تو گرد جهان فراخ
ابرش فکرت مدام تنگعنان آمده
هوش مصنوعی: در جستجوی چهره تو، همه جا را گشتهام و فکر و ذهنم دائم به سوی تو کشیده میشود.
عاشقت از جان و دل با دل و جان برطبق
پیش نثار رخت نعرهزنان آمده
هوش مصنوعی: محبت من به تو از صمیم قلب و وجودم است و به خاطر تو، با تمام وجود و صدای بلند آمدهام تا عشق و ارادت خود را به تو ابراز کنم.
تا دل پر خون من جسته ز وصلت نشان
نام دلم گم شده و او به نشان آمده
هوش مصنوعی: دل پر از درد و غم من به خاطر دوری از تو نشان و علامتی پیدا کرده است، اما نام و نشانی که من به دنبال آن هستم، گم شده و خودت به دنبال آن آمدهای.
چون شده روشن که نیست راه به تو تا ابد
جملهٔ عشاق را ره به کران آمده
هوش مصنوعی: زمانی که روشن شد که تا ابد راهی به سوی تو وجود ندارد، همهٔ عاشقان به سمت افق دور دست رفتهاند.
تا که فتاده ز تو در دل عطار شور
مرغ دلش در قفس در خفقان آمده
هوش مصنوعی: عطار به شدت تحت تأثیر احساسات و عواطفش قرار گرفته و دلش در گرفتاری و حبس به سر میبرد، انگار که مانند مرغی در قفس از آزادی محروم شده است.