غزل شمارهٔ ۷۱۵
سر پا برهنگانیم اندر جهان فتاده
جان را طلاق گفته دل را به باد داده
مردان راهبین را در گبرکی کشیده
رندان رهنشین را میخانه در گشاده
با گوشهای نشسته دست از جهان بشسته
در پیش دردنوشان بر پای ایستاده
اندر میان مستان چندان گناه کرده
کز چشم خلق عالم یکبارگی فتاده
هرجا که مفلسان را جمعیتی است روزی
ماییم جان و دل را اندر میان نهاده
ما خود کهایم ما را خون ریختن حلال است
رهزن شدند ما را مشتی حرامزاده
زنهار الله الله تا کی ز کفر و ایمان
گه روی سوی قبله گه دست سوی باده
نه مؤمنم نه کافر گه اینم و گه آنم
رفتم به خاک تاریک از هر دو خر پیاده
عطار اگر دگر ره در راه دین درآیی
دل بایدت که گردد از هرچه هست ساده
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سر پا برهنگانیم اندر جهان فتاده
جان را طلاق گفته دل را به باد داده
هوش مصنوعی: ما در این جهان مانند کسانی هستیم که بر پاهای برهنه ای ایستاده اند، یعنی بیپناه و در عریانی به سر میبریم. جانمان از دنیا رهایی یافته و دل را به وسوسهها سپردهایم.
مردان راهبین را در گبرکی کشیده
رندان رهنشین را میخانه در گشاده
هوش مصنوعی: مردان با بصیرت و آگاه، دیگران را به سمت خود جذب میکنند و در مقابل، مردان بازیگوش و سرزنده در مکانی که از آن دور هستند، در خوشی و شادی به سر میبرند.
با گوشهای نشسته دست از جهان بشسته
در پیش دردنوشان بر پای ایستاده
هوش مصنوعی: در گوشهای نشستهام و از مشکلات و دغدغههای جهان کناره گرفتهام، اما در برابر افرادی که از زندگی لذت میبرند، با قدرت ایستادهام.
اندر میان مستان چندان گناه کرده
کز چشم خلق عالم یکبارگی فتاده
هوش مصنوعی: در بین مستان، به قدری خطا کرده که یک مرتبه از نظر مردم دنیا افتاده است.
هرجا که مفلسان را جمعیتی است روزی
ماییم جان و دل را اندر میان نهاده
هوش مصنوعی: هرجا که فقرا و بیچارهها دور هم جمع میشوند، ما نیز با عشق و علاقه خود را در میان آنها قرار میدهیم.
ما خود کهایم ما را خون ریختن حلال است
رهزن شدند ما را مشتی حرامزاده
هوش مصنوعی: ما که هستیم، برای ما کشتن جایز است. ما به دست افرادی فاسد و بیاصل و نسب دزدیده شدهایم.
زنهار الله الله تا کی ز کفر و ایمان
گه روی سوی قبله گه دست سوی باده
هوش مصنوعی: هشدار! تا کی باید در حال جنگ با شک و ایمان باشی؟ گاهی به سوی خدا و گاهی به سوی لذتها و نشئهها روی میآوری.
نه مؤمنم نه کافر گه اینم و گه آنم
رفتم به خاک تاریک از هر دو خر پیاده
هوش مصنوعی: من نه کاملاً مؤمنام و نه کافر؛ در برخی لحظات به یکی متعهد میشوم و در لحظات دیگر به دیگری. در نهایت، به دنیای تاریک و ناشناختهای پا گذاشتهام، جایی که از هر دو نوع اعتقاد فاصله گرفتهام.
عطار اگر دگر ره در راه دین درآیی
دل بایدت که گردد از هرچه هست ساده
هوش مصنوعی: اگر عطار دوباره به مسیر دین قدم بگذارد، باید دل داشته باشد که از هر چیزی که در دنیا وجود دارد، بینیاز و ساده باشد.