گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۱

ای ذره‌ای از نور تو بر عرش اعظم تافته
از عرش اعظم در گذر بر هر دو عالم تافته
آن ذره ذریت شده‌، خورشید‌ِ خاصیّت شده
سر تا قدم نیت شده‌، بر جان آدم تافته
اولاد پیدا آمده‌، خلقی به صحرا آمده
پس بی‌محابا آمده بر بیش و بر کم تافته
یک موی تو در صبحدم بر گاو و آهو زد رقم
مشک است یا عنبر به‌هم موی تو بر هم تافته
بر عاشقان روی تو بر ساکنان کوی تو
در پرتو یک موی تو کاری است معظم تافته
عکس رخت از نُه فلک بگذشته تا پشت سمک
بی‌واسطه بر یک‌به‌یک نوری مسلّم تافته
گه جان‌ِ پُر اسرار را‌، کرده فدا دیدار را
گاهی دل عطار را عشقت به یک‌دم تافته

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ذره‌ای از نور تو بر عرش اعظم تافته
از عرش اعظم در گذر بر هر دو عالم تافته
هوش مصنوعی: ای نوری که از تو به آسمان‌های بی‌نهایت تابیده‌ای و از آن جایگاه بزرگ، نور تو به همه عالم سرازیر شده است.
آن ذره ذریت شده‌، خورشید‌ِ خاصیّت شده
سر تا قدم نیت شده‌، بر جان آدم تافته
هوش مصنوعی: آن ذره که نورش کم شده، به خاصیتی چون خورشید دست پیدا کرده است. تمام وجودش به نیت و مقصود تبدیل شده و بر روح آدمی تابش پیدا کرده است.
اولاد پیدا آمده‌، خلقی به صحرا آمده
پس بی‌محابا آمده بر بیش و بر کم تافته
پیدا آمده‌: متولد شده
یک موی تو در صبحدم بر گاو و آهو زد رقم
مشک است یا عنبر به‌هم موی تو بر هم تافته
هوش مصنوعی: یک رشته موی تو در صبح زود، به شکلی زیبا و دل‌فریب، بر گاو و آهو تأثیر می‌گذارد. آیا بوی خوش مشک یا عنبر را به یاد می‌آورد؟ این موی تو به‌هم پیچیده و جذاب است.
بر عاشقان روی تو بر ساکنان کوی تو
در پرتو یک موی تو کاری است معظم تافته
هوش مصنوعی: روی تو دلربایی است که بر دل عاشقان و ساکنان کوی تو تاثیر می‌گذارد و حتی یک تار موی تو به تنهایی دارای ارزش و اهمیت بالایی است.
عکس رخت از نُه فلک بگذشته تا پشت سمک
بی‌واسطه بر یک‌به‌یک نوری مسلّم تافته
هوش مصنوعی: عکس صورتت از تمامی آسمان‌ها عبور کرده و به پشت ستاره‌ها رسیده است، به طوری که هر یک از آن‌ها به وضوح نوری روشن را متجلی کرده‌اند.
گه جان‌ِ پُر اسرار را‌، کرده فدا دیدار را
گاهی دل عطار را عشقت به یک‌دم تافته
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، جان پر از اسرار را برای دیدن محبوب فدای او کرده‌ام و عشق تو، دل عطار را در یک آن شگفت‌زده می‌کند.