گنجور

غزل شمارهٔ ۷۱۲

ای روی همچو ماهت یک پرده بر گرفته
جان های بی قراران فریاد در گرفته
در پیش نور رویت پیران شصت ساله
با صد هزار خجلت ایمان ز سر گرفته
عشقت به دلربایی بگشاده دست بر ما
ناگاه جان و دل را بس بی خبر گرفته
دل هر دم از فراقت داغی دگر کشیده
جان هر دم از کمالت راهی دگر گرفته
از بس که رهزنانند اندر رهت ز غیرت
هر ذره ذرهٔ تو صد راه بر گرفته
چون آفتاب رویت بر جان فکند پرتو
عشقت به جان رسیده دل را به‌در گرفته
عشق تو چون همایی پر بر کشیده از هم
جان‌های عاشقان را در زیر پر گرفته
مستان عشق هر شب همچون صبوح خیزان
بر آرزوی رویت راه سحر گرفته
آنجا که حسن رویت بوی نمک نموده
صحرای هر دو عالم خون جگر گرفته
عطار در غم تو شادی هر دو عالم
هم از نظر فکنده هم مختصر گرفته

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای روی همچو ماهت یک پرده بر گرفته
جان های بی قراران فریاد در گرفته
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو مانند ماه می‌درخشد و با یک پرده پوشیده شده است. جان‌های بی‌قرار و ناآرام، از زیبایی تو فریاد می‌زنند و ناله می‌کنند.
در پیش نور رویت پیران شصت ساله
با صد هزار خجلت ایمان ز سر گرفته
هوش مصنوعی: در برابر زیبایی و نور چهره‌ات، افراد سالخورده‌ای که عمری را در پس‌زمینه خجالت و شرم گذرانده‌اند، احساس شرمندگی و نقص می‌کنند.
عشقت به دلربایی بگشاده دست بر ما
ناگاه جان و دل را بس بی خبر گرفته
هوش مصنوعی: عشق تو به طرز خیره‌کننده‌ای به دل ما نفوذ کرده و ناگهان باعث شده که جان و دل ما را به طور ناگهانی و بدون آگاهی بگیرد.
دل هر دم از فراقت داغی دگر کشیده
جان هر دم از کمالت راهی دگر گرفته
هوش مصنوعی: هر لحظه از جدایی تو دلم داغ دیگری را تحمل می‌کند و هر لحظه از کمال تو روح من به سمت مسیری نو حرکت می‌کند.
از بس که رهزنانند اندر رهت ز غیرت
هر ذره ذرهٔ تو صد راه بر گرفته
هوش مصنوعی: به دلیل وجود دشمنان و راهزنان در مسیرت، غیرت و غیرتت باعث شده که هر گوشه‌ای از وجودت به گونه‌ای از تو محافظت کند و راه‌های مختلفی برای حفاظت از تو به وجود آمده است.
چون آفتاب رویت بر جان فکند پرتو
عشقت به جان رسیده دل را به‌در گرفته
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی تو مانند آفتاب بر جانم تابید، نور عشق تو به قلبم نفوذ کرد و دل مرا به تسخیر خودش درآورد.
عشق تو چون همایی پر بر کشیده از هم
جان‌های عاشقان را در زیر پر گرفته
هوش مصنوعی: عشق تو مانند پرنده‌ای بزرگ است که با بال‌هایش جانی تازه به عاشقان می‌بخشد و آن‌ها را در آغوش خود می‌گیرد.
مستان عشق هر شب همچون صبوح خیزان
بر آرزوی رویت راه سحر گرفته
هوش مصنوعی: مشتاقان عشق هر شب مانند صبح زوده بیدار می‌شوند و برای دیدن چهره‌ات به سمت صبح می‌روند.
آنجا که حسن رویت بوی نمک نموده
صحرای هر دو عالم خون جگر گرفته
هوش مصنوعی: در آنجا که زیبایی چهره‌ات مانند عطر نمک در فضا پخش شده، دل هر دو جهان را پر از درد و زخم کرده است.
عطار در غم تو شادی هر دو عالم
هم از نظر فکنده هم مختصر گرفته
هوش مصنوعی: عطار در حسرت تو، حتی شادی دنیا را فراموش کرده و همه چیز را به قدری مختصر و کم اهمیت می‌بیند که فقط به غم تو فکر کند.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"تصنیف مستی"
با صدای وحید تاج (آلبوم عطار)