گنجور

غزل شمارهٔ ۷

بار دگر شور آورید این پیر درد آشام ما
صد جام برهم نوش کرد از خون دل پر جام ما
چون راست کاندر کار شد وز کعبه در خمار شد
در کفر خود دین دار شد بیزار شد ز اسلام ما
پس گفت تا کی زین هوس ماییم و درد یک نفس
دایم یکی گوییم وبس تا شد دو عالم رام ما
بس کم زنی استاد شد بی خانه و بنیاد شد
از نام و ننگ آزاد شد نیک است این بدنام ما
پس شد چو مردان مرد او وز هر دو عالم فرد او
وز درد درد درد او شد مست هفت اندام ما
دل گشت چون دلداده‌ای جان شد ز کار افتاده‌ای
تا ریخت پر هر باده‌ای از جام دل در جام ما
جان را چون آن می نوش شد از بی‌خودی بیهوش شد
عقل از جهان خاموش شد و از دل برفت آرام ما
عطار در دیر مغان خون می‌کشید اندر نهان
فریاد برخاست از جهان کای رند درد آشام ما

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بار دگر شور آورید این پیر درد آشام ما
صد جام برهم نوش کرد از خون دل پر جام ما
هوش مصنوعی: بیا دوباره شور و حال را به وجود بیاورید، ای پیر دردآشنا! ما از دل پرآشوب خود، صد جام را بر هم نوش کردیم.
چون راست کاندر کار شد وز کعبه در خمار شد
در کفر خود دین دار شد بیزار شد ز اسلام ما
هوش مصنوعی: زمانی که حقیقت در کار ظهور کرد و از کعبه مست برایش پیش آمد، او در عین کفر، به نوعی به دین وابسته شد و از اسلام ما بی‌زار گشت.
پس گفت تا کی زین هوس ماییم و درد یک نفس
دایم یکی گوییم وبس تا شد دو عالم رام ما
هوش مصنوعی: گفت تا کی همچنان در چنگ آرزوها و آلام خود بمانیم؟ ما همیشه یک سخن را می‌گوییم و بس. در نهایت، دو جهان در اختیار ما قرار گرفت.
بس کم زنی استاد شد بی خانه و بنیاد شد
از نام و ننگ آزاد شد نیک است این بدنام ما
هوش مصنوعی: بسیاری از زنان با وجود اینکه از خانه و خانواده دور هستند، به مقام استادی و دانش رسیدند و از قید و بند نام و ننگ رهایی یافته‌اند. این بدنامی ما (که به خاطر این شرایط پیش آمده) چیز خوبی است.
پس شد چو مردان مرد او وز هر دو عالم فرد او
وز درد درد درد او شد مست هفت اندام ما
هوش مصنوعی: پس او مانند مردان بزرگ و قوی شد و از هر دو جهان (مادی و معنوی) فرد و بی‌نظیر گشت. او از دردها و رنج‌های خود به وجد و شگفتی رسید و حالا به نوعی مست و مسحور هفت بخش وجود ما شده است.
دل گشت چون دلداده‌ای جان شد ز کار افتاده‌ای
تا ریخت پر هر باده‌ای از جام دل در جام ما
هوش مصنوعی: دل مانند دلداده‌ای شده که بی‌قرار است و جانش از کار افتاده. به گونه‌ای که هر نوشیدنی از جام دل او به جام ما ریخته می‌شود.
جان را چون آن می نوش شد از بی‌خودی بیهوش شد
عقل از جهان خاموش شد و از دل برفت آرام ما
هوش مصنوعی: روح انسان هنگامی که با آن شراب عشق آشنا شد، به حالت بی‌خودی درآمد و دیگر از دنیا و عقلش خبری نماند. آرامش دل نیز از او رخت بربست.
عطار در دیر مغان خون می‌کشید اندر نهان
فریاد برخاست از جهان کای رند درد آشام ما
هوش مصنوعی: عطار در میخانه‌ای مخفیانه به درد دل و غم خود می‌پرداخت و از دلش فریادی بلند شد که ای رند، ما با درد و رنج روبه‌رو هستیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۷ به خوانش فرید حامد
غزل شمارهٔ ۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1390/12/21 23:02
مسیح

بیت اول احتملن اشکال ردیف دارد و بجای را باید ما باشد . اشکال چاپی است ؟

1392/04/25 14:06
جمشید

به نظر میاد هم در بیت اول و هم در بیت چهارم مشکل ردیف وجود دارد

1392/10/18 21:01
کورش

توی دومصرع احتمالا ردیف از"ما" به "را"به صورت اشتباه تایپ شده.

1394/11/22 18:01
ن و القلم

شگفتی واژه ی "درد" در بیت آخر این است که مشخص نیست دقبقا "درد"(Dard) است یا "درد"(Dord) است.

1394/11/28 06:01

در دو جا مشکل ردیف حس میشود

1395/06/26 17:08
میلادی رومی

به نظر حقیر درد در بیت آخر بیشتر درد dord است چون بحث آشامیدن دارد و برای بیان دردDARD ابتدا آن را شبیه به شراب کرده شاعر
مثل بیت 5ام (درد درد درد)
البته از استادان گرامی تقاضا دارم در صورت نیاز نظر بنده را تصحیح کنید.!

1399/08/17 08:11
هوراد

در بیت پنجم ، مصراع دوم کلمه اول را دُرد بخوانیم.
به معنی دردی که ته نشین یا کهنه شده است .
یعنی احساس درد کهنه ی او تمام وجود ما را فرا گرفت